یک تلنگر به دستگاه تعلیم و تربیت

نظام تعلیم و تربیت در طی این سال ها توسعه کمی آن چشمگیرتر بوده است، دهه 70وزارت آموزش و پرورش تصمیم به ایجاد تغییراتی در سیستم آموزشی می گیرد. وزیر وقت و برنامه ریزان آموزشی معتقد بودند که کتاب هایی که در مدارس تدریس می شود بیش از یک ربع قرن است که در مدارس […]

نظام تعلیم و تربیت در طی این سال ها توسعه کمی آن چشمگیرتر بوده است، دهه 70وزارت آموزش و پرورش تصمیم به ایجاد تغییراتی در سیستم آموزشی می گیرد. وزیر وقت و برنامه ریزان آموزشی معتقد بودند که کتاب هایی که در مدارس تدریس می شود بیش از یک ربع قرن است که در مدارس تدریس می شود و سیستم آموزشی نیز کارایی گذشته را ندارد. دستگاه تعلیم و تربیت نیز همواره طی این سال ها به انجام آزمون و خطا مشغول است و توسعه کیفی غافل مانده است.

مسئولان تعلیم و تربیت هدف گذاری خود را بر تعلیم قرار دادند اما ضمن اینکه تعلیم آن ها با اشکالاتی مواجه است از تربیت نیز غافل ماندند و درک این موضوع با نگاه به جامعه چندان مشکل نیست. خروجی نظام تعلیم و تربیت  و ضعف هایی را که داشته است را به عینه در جامعه مشاهده می کنیم. افرادی تحویل جامعه شده اند که تربیت آن ها از ریشه مشکل دارد و البته در سیر این تربیت پذیری خانواده، مدرسه و جامعه سه رکن اصلی آموزش و تربیت به یک اندازه مقصرند.

جوانان و نوجوانانی تربیت شده اند که توان کنترل خشم خود را ندارند، در قبال مسئولیت و یا اشتباهاتی که انجام داده اند پاسخ گو نیستند، افزایش روز افزون دروغ و خیانت در جامعه، قدرت نه گفتن، افزایش اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی، قتل، شرارت و آمارهای روز افزون اعدام ها حاکی از ناکار آمدی آموزش های معلم و مدرسه است.

در این یادداشت هدف بررسی علل و عوامل آسیب و بزه های اجتماعی نیست چرا که بارها به این مسایل پرداخته ایم. جوامع امروز با فرآیند توسعه تکنولوژی همگام شده اند .نظام‌های آموزشی به عنوان پیشاهنگان توسعه باید قادر به‌ پاسخگویی به نیازهای زمان در هزارهء سوم باشند و خود را با شرایط دگرگون شونده بین المللی سازگار کنند. نظام آموزشی ایران در راه رسیدن به این اهداف با مشکلات فراوانی‌ روبه‌رو است که تغییر و تحول در ساختار،برنامه‌ها،اهداف و روش ها اجتناب پذیر است.

بعضا سواد و اطلاعات آموزشی معلمان کمتر از دانش آموز است. متاسفانه برخی از معلمان ما نیز با تکنولوژی همگام نشده و نگاه قهر آمیز به تکنولوژی دارند و این خود موجب شکاف آموزشی در مدارس می شود. در سند چشم انداز20 ساله نیز اهداف و برنامه هایی برای نظام تعلیم و تربیت طراحی شده است و اگر به این سند نگاهی بیاندازیم متوجه می شویم که آموزش و پرورش همواره به دنبال” انسان مطلوب” بوده است.

در این طرح 10نوع سواد بیان شده است که بدین شرح است؛ 1. سواد سیاسی ( درک و فهم سیاسی – اندیشه ورزی سیاسی – استقلال ملی – عزت و اقتدار ملی – منافع ملی ، وحدت و تفاهم ملی ، دفاع و مقاومت – مشارکت سیاسی )

2. سواداجتماعی ( قانون گرایی – مسئولیت پذیری – بردباری و تحمل – درک و فهم اجتماعی – مشارکت اجتماعی – وفاق و همدلی – عدالت اجتماعی – پاسداشت ارزش های اجتماعی – مهارت های ارتباطی – تحول گرایی اجتماعی )

3. سواد فرهنگی – هنری ( درک و فهم فرهنگی – حفظ و توسعه میراث فرهنگی – وحدت و کثرت فرهنگی – زیباشناسی و ذوق هنری – هویت ملی – ارزش های فرهنگی – هنری )

4. سواد معنوی ( دینی و اخلاقی ) ؛ ( ایمان و باورهای دینی ، تعالی اخلاقی – خودشناسی – کرامت و عزت نفس – تعدیل عواطف )

5. سواد علمی ( تفکر علمی – منطقی ، دانش های پایه و عمومی – کنجکاوی و پرسشگری )

6. سواد میان فرهنگی ( جهانی ) ؛ ( درک و فهم میان فرهنگی – تعامل میان فرهنگی – همبستگی اسلامی – مسالمت جویی و تفاهم بین المللی )

7. سواد اقتصادی – حرفه ای ( درک و فهم اقتصادی – درک و فهم حرفه ای – کارآفرینی – بهره وری – حفظ و توسعه ثروت ملی – عدالت گرایی اقتصادی – کیفیت گرایی – انضباط مالی )

8. سواد فناوری ( دانش فناوری – بینش فناوری – مهارت های فناوری )

9. سواد بهداشتی (درک و فهم بهداشتی – تربیت بدنی – سلامت فردی و اجتماعی )

10. سواد زیست محیطی ( زیست بوم شهری – زیست بوم طبیعی و حیات وحش – منابع طبیعی )

با نگاهی اجمالی به عملکرد آموزش و پرورش در طی دولت های مختلف مشاهده می کنیم که آموزش و پرورش در پرورش افراد در رده های مختلف مدیریتی موفق نبوده است. مسولان تعلیم و تربیت به دنبال توسعه تکنولوژی در مدارس بودند اما هدف را برمبنای عددسازی گذاشتند و  مدارس ما از هوشمند سازی فقط نام کامپیوتر را یدک می کشند.

در جشنواره تجلیل از برترین های جابربن حیان مازندران، وقتی مجری برنامه از چند دانش آموز دعوت کرد تا به روی سن بیایند از آن ها در مورد شناخت شان ازجابرن حیان پرسید که متاسفانه از چهار دانش آموز یک نفر گفت او دانشمند بوده است. اما جواب یک دانش آموز شاید موجب خنده مدعوین شده بود که در پاسخ به سئوال مجری گفته بود که جابربن حیان” پسر آقای حیان است”.

 این  مطلب قدری تامل بر انگیز است. جشنواره ای با نام دانشمند و کیمیاگر بزرگ ایرانی در سطح مدارس برگزار می شود و دانش آموزان در این جشنواره خلاقیت های خود را در معرض نمایش می گذارند. هدف جشنواره نیز تقویت روحیه پرسشگری در دانش آموزان است اما دانش آموزانی که در جشنواره شرکت کرده اند و توانستند جز منتخبان جشنواره هم باشند شناختی از جابربن حیان نداشتند!

 آیا معلم مربوطه نباید در خصوص نام جشنواره و اهداف آن اطلاعاتی را در اختیار دانش آموز خود  قرار می داد و یا والدین دانش آموز نباید در مورد این دانشمند و کیمیاگر بزرگ ایرانی به فرزند خود آگاهی می دادند؟ ولی به راحتی از کنار این موضوع گذشتند.

امروزه کمتر کودکی است که از تکنولوژی برای بازی استفاده نکند، پشرفته ترین گوشی ها، لپ تاپ و تبلت ها در اختیار کودکان قرار دارد و آن ها ساعت ها پای این تکنولوژی مشغول بازی هستند، بازی هایی که بعضا شخصیت کودک را تغییر می دهد.و اما والدین و معلمان باید نحوه استفاده درست از تکنولوژی را به کودکان خود آموزش بدهند.

 تحقیق و مطالعه را باید از دوران کودکی به دانش آموز یاد داد تا در بزرگسالی مطالعات شان کاربردی شود.

فاطمه عربی