متهم اصلی حادثه کرمان!

حادثه تروریستی سیزدهم دی ماه کرمان را اگر بخواهیم درست و دقیق مورد تحلیل قرار دهیم چاره ای نداریم جز اینکه به حوادث قبل از این حمله تروریستی و همچنین به عایدات احتمالی بعد این حمله تروریستی، با تامل و تعمق نگاه کنیم.

شکرالله رضازاده شرمه

حادثه تروریستی سیزدهم دی ماه کرمان را اگر بخواهیم درست و دقیق مورد تحلیل قرار دهیم چاره ای نداریم جز اینکه به حوادث قبل از این حمله تروریستی و همچنین به عایدات احتمالی بعد این حمله تروریستی، با تامل و تعمق نگاه کنیم.

جدی ترین و مهم ترین حادثه قبل از سیزدهم دی ۱۴۰۲ را که بتوان به حمله تروریستی اخیر ربط داد عملیات هفتم اکتبر ۲۰۲۳ یا پانزدهم مهرماه ۱۴۰۲ که به عملیات “طوفان الاقصی” شهره هست اشاره کرد. عملیاتی که با وجود گذشت نزدیک به سه ماه و اندی از آن، اما همچنان هم برای سیستم جاسوسی رژیم صهیونیستی موساد، غیر قابل تحلیل بنظر می رسد.

اینکه تاکید می شود برای تحلیل یک  حادثه، باید حوادث قبل را مورد توجه قرار داد به این جهت هست که چه بسا علت زایش آن حادثه در حوادث قبل نهفته شده باشد چنانچه تامل و تعمق در شرایط زمانی و مکانی حمله تروریستی کرمان، این را به ما می گوید که “طوفان الاقصی” را باید مورد توجه قرار داد.

برای یافتن پاسخ به چرایی توجه به “طوفان الاقصی” در مواجه با حادثه تروریستی کرمان، باید به اولین واکنش سران رژیم صهیونیستی نسبت به عملیات مذکور توجه نمود. از نخست وزیر این رژیم جعلی گرفته تا تمامی تحلیل گران آن، همگی به اتفاق به یک نقطه بعنوان خاستگاه عملیات “طوفان الاقصی” توجه کردند و آنهم جمهوری اسلامی ایران.

“منشه امیر” تحلیل گر مورد اعتماد سران رژیم صهیونیستی که ایرانی الاصل و به زبان فارسی هم تسلط کامل دارد، عملیات مذکور را نتیجه الهام گیری حماس از ایران اسلامی دانست. در حقیقت او ایران را صاحب اصلی و اول عملیات “طوفان الاقصی” می داند و حال آنکه عملیات مورد اشاره از طراحی تا اجرا، کاملا فلسطینی بوده است. با وجود آنکه بکرات و بدفعات مقامات مختلف ایرانی،‌از فلسطینی بودن عملیات مذکور سخن گفتند اما آنها همچنان بر نقش اول ایران در آن اصرار می ورزند.

رژیم صهیونیستی با وجود جنایات بسیار دهشتناک در طول حیات خبیثه خود بر علیه مردم مظلوم فلسطین، اما بجهت تسلط بر رسانه های دنیا،‌ آن همه جنایات پی در پی هیچگاه در رسانه ها دیده نشده و نمی شود!

واکنش دیوانه وار و ددمنشانه رژیم جعلی اسرائیل نسبت به عملیات”طوفان الاقصی” و کشتار وحشیانه مردم بی دفاع غزه از جمله زنان و کودکان، باعث شد تا هیمنه رسانه ای این رژیم کودک کش فرو ریزد. به بیان دیگر، باعث شد تا نقاب بزک کرده ای که اسرائیل بر صورت کریه اش داشت کنار زده شود و حقیقت این رژیم سفاک برای همگان آشکار گردد.

بازار رسانه ها یک بازار رقابتی محسوب می شود که هر کس سعی دارد اولین خبر را منتشر کند. در این بازار،‌حادثه و اتفاق موضوعی بسیار مورد علاقه هست. با این مقدمه به این نکته بدیهی می رسیم که عملیاتی بزرگ، می تواند توجه رسانه ها را به نوعی مدیریت کند و از نقطه‌ای که او نمی پسندد به نقطه ای که او می پسندد نقل مکان دهد!

فایده این مدیریت رسانه ای آن هست که رژیم صهیونیستی جغرافیای محدود و محسور غزه را با اطمینان از عدم توجه رسانه ها به آن، با موشک های اهدائی آمریکائی ها و انگلیسی ها به تمام معنا شخم زند!

از نگاه صهیونیست ها مکان و محدوده ای که به لحاظ جغرافیایی دارای پتانسیل جذب توجه دنیاست جایی نیست جز ایران اسلامی. و باز هم از منظر صهیونیست‌ها مقطعی که این ویژگی را توامان در خود دارد بلاتردید زمان سالگرد شهادت حاج قاسم تلقی می شود.

پس فایده بعد از حمله تروریستی مذکور با عنایت به گزاره هایی که شرح داده شد در سبد کثیف اشغالگران قدس جای می گیرد. حال با دقت در آنچه شرح داده شد آیا می توان به این جمعبندی رسید که آمر و عامل حمله تروریستی کرمان، صهیونیست ها هستند؟

اگرچه تائید، پاسخی درست به پرسش فوق هست اما پاسخ کاملش آن هست که از ایالات متحده آمریکا باید نام برد و او را کارفرمای حمله تروریستی کرمان دانست. شاید ردی از آمریکایی ها نباشد اما با نگاه به تحولات منطقه این را به درستی و البته با دقت به ما می گوید که دستان کثیف  آمریکایی ها تا مفرق به خون شهداء حادثه تلخ تروریستی کرمان آلوده است.