جنگل‌های هیرکانی را جنگل‌شناسان سلاخی کردند

زری طاهری – حرف‌مازندران: جنگل های هیرکانی مهم بوده و هست اما از هنگامی که به ثبت جهانی رسیده، چالش‌ها و دغدغه ها در این حوزه افزایش یافته،اظهارنظرهای متفاوتی نیز در این حوزه از سوی دوستداران طبیعت و همچنین اساتید دانشگاه وپژوهشگران مطرح می شود. داریوش خانلری دکترای جنگل‌شناسی و اکولوژی جنگل یکی از دوستداران […]

زری طاهری – حرف‌مازندران: جنگل های هیرکانی مهم بوده و هست اما از هنگامی که به ثبت جهانی رسیده، چالش‌ها و دغدغه ها در این حوزه افزایش یافته،اظهارنظرهای متفاوتی نیز در این حوزه از سوی دوستداران طبیعت و همچنین اساتید دانشگاه وپژوهشگران مطرح می شود.

داریوش خانلری دکترای جنگل‌شناسی و اکولوژی جنگل یکی از دوستداران طبیعت است که صحبت های متفاوتی در خصوص جنگل های هیرکانی دارد. این جنگل شناس آموزش ها و تحقیقات صورت گرفته در حوزه جنگل تاکنون را به چالش کشیده و معتقد است که روش هایی که تاکنون اجرایی شده برگرفته از روش های نادرست غربی و استعمارگونه بوده است. دکتر خانلری می گوید متاسفانه جنگل‌شناسی و جنگلداری درست معنا نشده و به جای نگهداری از جنگل، سودهای کلان نصیب شرکت‌های بهره‌بردار شده است.

گفت‌وگوی تفصیلی حرف مازندران با داریوش خانلری دکترای جنگل‌شناسی و اکولوژی جنگل را در ادامه می‌خوانید؛

  • درابتدا بفرمایید که پیدایش جنگل‌های هیرکانی در چه زمانی و به چه شکلی اتفاق افتاد؟

جنگل‌های هیرکانی متعلق به کوه‌زایی اواسط دوران سوم زمین‌شناسی یا دوران ترشیاری است، نتیجه آن منجر به پدیدار شدن کوه دماوند شد، این کوه سلسه جبال‌هایی را با خود دارد که پس از چندین قرن در این کوه‌ها درختان پهن‌برگ خزان‌کننده تابستانه شروع به روییدن کردند. سلسله جبال البرز دارای دو دامنه است، در دامنه شمالی آن جنگل‌های هیرکانی و دامنه جنوبی اش پوشیده از جنگل‌های گسترده ایران‌تورانی است که از آن دوران تاکنون قدمت جنگل‌های هیرکانی به بیش از ۳۰ میلیون سال می‌رسد که قدمت بسیار بالایی است و جالب است که همچنان به‌جای مانده‌است، باوجود همه تخریب‌ها!

شما در سخنان خود به دسیسه استعمار در نابودی جنگل های هیرکانی اشاره می کنید، ماجرا چیست؟

حدود ۴۰۰ سال پیش استعمار غرب برنامه وسیعی برای منابع طبیعی ما داشت، که از زمان فراهانی‌ها و امیرکبیرها آغاز شد تا به امروز، که اول جنگل‌های زاگرسی را به تخریب رسانده بعد ایران‌تورانی؛ اما تخریب جنگل‌های انبوه هیرکانی نیز برایشان خیلی مهم بود. جنگل‌های هیرکانی از کهن‌ترین جنگل‌های جهان است یعنی شبیه آن تنها دو جنگل دیگر یکی از شمال آمریکا و دیگری در شرق آسیا (کره و ژاپن) وجود دارد. قابل ذکر است؛ اواخر دوران سوم زمین‌شناسی و شروع دوران چهارم (کوارترنری) یخچال‌های طبیعی شروع به پیدایش کردند ولی در دامنه شمالی البرز اتفاق استثنایی رخ داد و اینکه یخچال‌ها پسروی کردند و این موجب شد پهن‌برگان از آن زمان تاکنون باقی بمانند.
متخصصین آمریکا، ژاپن و کره این جنگل را به‌ عنوان کهن‌ترین جنگل‌ها حفظ کردند، پس از عصر یخبندان این جنگل‌ها در اروپا بر اثر سرما از بین رفتند و هم اکنون فسیل درختانی چون بلوط بلند نازو و… دارند، و در پی نیست شدن جنگل‌های پهن برگ اروپا سوزنی‌برگ‌ها پدیدار شدند.مرحوم ساعی و بنان که در دهه ۳۰ جنگلبانی را بنا کردند، طرح‌هایی را دیکته و پیاده کردند، اما به دو نکته مهم توجه نکردند، در واقع دسیسه‌ای بود که استعمار غرب بدون اطلاع اساتید ما پیاده کرد و موفق هم شد.

متاسفانه واژه‌های علم و‌ پایداری درست معنا نشد، به‌نام علم، طرح جنگلداری را بنا کردند، که طی بیش از ۶۰ سال قطع و بهره‌برداری به‌منظور پرورش و تعالی یا رساندن جنگل به‌درجه کلیماکس میلیاردها درخت قطع شد، غافل از اینکه جنگل بکر خودش به تعالی رسیده بود، در کنار این علم دروغین طرح‌های جنگداری از آستارا تا گلیداغ در مرغوب‌ترین توده های درختی پیاده شد، نکته بعدی اینکه به‌نام پایداری هم درخت قطع شد در صورتی که خوده پایداری به مفهوم زنده و جاوید بودن است.

منظور شما این است که مسیری که دانشگاه ها هم تاکنون طی کردند، اشتباه بود؟

از دهه ۳۰ شمسی اساتید بر طبق نوشته های دیکته شده از دانش کلاسیک یا سنتی غرب برعکس علم عمل کردند، در واقع ما نمی‌دانستیم درخت چه فوایدی دارد، و به تبع آن، بدآموزی در گروه جنگلداری، جنگل‌شناسی، اکولوژی، بهره‌برداری و اقتصاد جنگل در تمام دانشکده‌های منابع طبیعی کشور فعال بود، و به‌جای مواهب شناسی درختان، گیاهان علفی و حیات‌وحش کارشان قطع درختان به نام علم و رساندن سود کلان به مجریان طرح های جنگلداری ضد جنگل بود! که الان شدند مولتی میلیاردر و در رفاه اقتصادی بوده و در منازل لاکچری زندگی می‌کنند و فرزندانشان در کشورهای اروپا و امریکا زندگی می کنند.

متاسفانه جنگل‌شناسی و جنگلداری درست معنا نشده، مفهومش صیانت از جنگل از راه دانش علمی و حفاظت فیزیکی است که اصلا چنین نبوده، در واقع اول می‌بایست جنگل را حفظ کرده بعد به سمت بهره‌برداری از مواهب درخت می‌رفتیم، بنده حدود ۱۵ سال پیش این مطالب را مطرح کرده و آموزش دانشگاه و روش تحقیق را به چالش بردم و تقریبا همه هم با سکوت خود این موضوع را پذیرفتند.

راهی که دانشگاه به ما نشان داد بیراهه بود و موجب نابودی جنگل‌های هیرکانی شد، میلیاردها درخت قطع شد که شوخی نیست، در حوزه جنگل‌شناسی درختان، گیاهان علفی و حیات وحش باید باشند تا جنگل شناس آن جنگل را بشناسد، که در صورت قطع درخت پدیده‌های رویشی از بین می‌روند، حال چطور می‌توان گفت جنگل‌شناسی صورت گرفت، از سوی دیگر اکولوژی جنگل علمی است که رابطه و هم‌زیستی بین موجود زنده (درختان، گیاهان علفی، حیات وخش) با موجود غیرزنده (اقلیم ها، سنگهای مادری، خاکها و آب) میخواهد نشناسد، پس هر دو موجود باید باشد تا شناخته شود. خوب با قطع درختان شخص اکوژیست چگونه همزیستی بین آن دو موجود را بیابد. اکولوژیست باید مخالف سرسخت قطع درخت باشد، اما اکولوژیست‌ها کنار بهره‌برداران اقدام به قطع درخت کردند، متاسفانه علم و پایداری وارونه معرفی شد و غربی‌ها خودشان ضد علم عمل کردند و با پرورش اساتید دانشگاه، ما را یعنی کارشناسان اجراء را به سلاخان این حوزه تبدیل کردند.

بی‌اغراق راس تخریب جنگل‌های هیرکانی اساتید دانشگاه اعم از خارجی و ایرانی و کارشناسان فائو و به تبع آن کارشناسان سازمان جنگلها از جمله من نوعی تخریب کردیم، ما خطای سنگینی مرتکب شدیم، به واقع اساتید ما هم نمی‌دانستند ما هم نمی‌دانستیم، چون دانش دیکته شده غیر بومی جنگل هیرکانی متعلق به کشورهای خارجی بود و ما بی آنکه بدانیم چیست از آن‌ها استفاده کردیم، ولی الان به مرور زمان با رویکرد دانش بومی جنگل‌های هیرکانی به این نتیجه رسیدیم که اشتباه کردیم.

با توجه به چالش هایی که مطرح می کنید، راهکارهایی هم برای آن طراحی کردید؟

پای ریشه عمودی (نه افشان) درختان قطور مواد معدنی خاک به‌صورت کلنی در آمده و می‌شود خاک‌ سمی! به‌همین دلیل وقتی خاک معدن شن و ماسه در کنار رودخانه قرار می‌گیرد با ورود آن خاک آبزیان رودخانه از بین می‌رود همچون رودخانه تالار، چالوس و غیره که هیچ موجود زنده‌ای ندارد و باعث مسمومیت محصولات زراعی و بیماری لاعلاج میشود، که شده و البته بارها مطرح کردیم ولی گوش شنوایی نیست! ضعف عمده دانشگاهیان این بود که هیچ یک دانش میدانی نداشتند، باید بدانند دانش بومی جنگل چه می‌گوید، هشت آیتم در این بخش وجود دارد، یک جنگل‌شناس باید این موارد را شناخته و بدانند گروه‌های درختی و علفی در پی هم‌زیستی شکل گرفتند، ولی چنین فردی نداریم لذا آموزه‌ها بیراهه و اشتباه بود و خروجی‌ها فاقد تطبیق با طبیعت بوده اند.

ما باید اول با بنیان شکل‌گیری جنگل‌های هیرکانی آشنا می‌شدیم، به این مفهوم که این پدیده‌های رویشی دورهم در فاصله اندک در سطوخ ۳۰۰ مترمربعی هم ذائقه هستند و پیام دارند، یعنی از روی ظاهر گیاهان علفی در یک نقطه رویشی میتوان به نوع سنگ مادری در پای آن گیاه، عمق خاک و ارتباط با درخت نزدیکش پی برد، مهمتر از آن از روی گیاه علفی سالم پای درخت می‌توان به سلامت جوانه‌های انتهایی درخت پی برد نه از روی ظاهر درخت!
ما نیاز به شناخت اقلیم جنگل هیرکانی داشتیم ولی هیچ کسی نمی‌داند اقلیم‌ها مرزش کجاست! بنده با تحقیق از آستارا تا گلیراغ اقلیم ها را پیدا کردم، کتابش را به رشته تحریر درآوردم و به این نتیجه رسیدم، ایستگاه هواشناسی نیز نمی‌داند مرز اقلیم‌ها کجاست، در واقع جنگل‌های هیرکانی دارای اقلیم‌های کلان، متوسط، خرد، ناحیه‌ای و اقلیم‌های گذار مدیترانه‌ای سیبری و خزری دارد. باید بدانیم کجاست، در ضمن هر اقلیم جامعه جنگلی خاصی خود را داشت که در گذشته اصلا به آن توجهی نشده است. که با قطع درختان همه چیز از دست رفت!

ما به ارزش اکولوژیکی جنگل در واحد سطح توجه نکردیم؛ یعنی اگر چوب یک هکتار از جنگل را در بازار بفروشیم که در کتاب طراحی جامع حفاظت در سال ۱۳۹۰ به چاپ رسید این مبلغ را ۵۰ میلیون تومان برآورد کردم، درصورتی که همان یک هکتار ارزش اکولوژیکی اش بالغ بر ۵ میلیارد تومان بود، بدون اینکه درختی قطع شود یعنی اگر ما از جنگل به‌درستی استفاده کنیم می‌توانیم بدون قطع درخت بازه اقتصادی داشته باشیم، نیازی هم به کمک مالی دولت نیست.

بهره وری اقتصادی از جنگل چطور ممکن است؟ آیا راه مطمئنی وجود دارد؟‌

اجازه ندادند طرح‌های حفاظت را انجام بدهیم، به متولیانش عرض کردم هر حوزه آبخیز ۷ تا ۱۰ میلیارد تومان در سال ۱۳۹۳ بازه اقتصادی داشت، در کل ۱۰۴ حوزه آبخیز حساب کنید درآمد سازمان جنگل‌ها چقدر می‌شود ولی این سازمان در حال چرخیدن به دور خودش است، خودشان هم می‌دانند بنده میدانم. آگاهی از جزییات اقلیم، سازنده و بنیان شکل‌گیری جنگل اقلیم‌ها و سنگ‌های مادری و خاک هستند که اکوسیستم‌های جنگلی را می‌سازند، از دهه ۳۰ تاکنون هیچ یک از محققین نمی‌دانند اکوسیستم در جنگل‌های شمال کجا قرار دارد، اگر یک نفر بداند بنده اسم خودم را عوض کرده و دیگر در مورد جنگل صحبت نمی‌کنم. مدرس و محققی که نداند اکوسیستم کجاست و چیست، اقلیم، خاک و زمین را نشناسد چطور می‌تواند در مورد جنگل نظر بدهد و درخت قطع کند؟ آنهم با علم وارونه کلاسیک! در صورتی‌که واژه علم اجازه قطع درختان را نمی‌‌دهد، شبیه این می‌ماند که محقق تولید واکسن کرونا بگوید میخواهم واکسن را از بین ببریم، آن‌هم واکسنی که می‌خواهد زندگی را برگرداند.

من جنگل‌های هیرکانی را با موجودی بالای هزار مترمکعب با قطر حدود ۴ متر را دیدم، اینها همه به‌ نام علم زیر سایه استعمار غرب از بین رفت، بنده که در رشته جنگل‌شناسی درس خواندم تبدیل به سلاخ جنگل شدم، خطای اول از بانیانش آغاز شد، در مقابل هر سال جشن یادبود برای بانیان سلاخی جنگل هیرکانی برگزار می‌کنیم و هیچ از خطای ۷۰ ساله نمی‌گوییم.

و سخن آخر؟

واژه علم وارونه معرفی شد، به‌نام پایداری جنگل درخت قطع می‌کنند یعنی نقض کلمه پایداری! در حالی که هر درخت پنج پدیده رویشی ایجاد می‌کند، دو درخت کنار هم ذائقه یکسانی ندارند، پیچیده‌تر از پدیده بیرون درون جنگل است، ما درون جنگل را نمی‌شناختیم اینکه چگونه ریشه‌ها کار می‌کنند و مواد معدنی را به‌صورت محلول به درخت می‌رسانند، چرا هر درخت پر از گاز کربنیک است و اکسیژن پس می‌دهد برخلاف بدن انسان. اگر کشورهای همسایه بدانند اکسیژنی که مصرف می‌کنند از جنگل‌های هیرکانی بوده حاضر هستند میلیاردها تومان هزینه کنند تا یک درخت از این جنگل‌ها قطع نشود، جنگل پردرآمدی است فقط خوب معرفی نشده، کافی است که درست رسانه‌ای شود.بهره‌برداری از جنگل فقط قطع درخت و ساخت‌ و ساز جاده‌های جنگلی آموزش می‌دهد! در صورتی که باید مواهب شناسی درس بدهد که سخت است نیاز به خرج عمر دارد، در واقع اکوسیستم های جنگلی را که پیدا کردم به عمق فاجعه پی بردم، اینکه ذات یک نوع گیاه را بشناسیم مهم است و این شدنی است چون به این علم رسیدم باقطع هر درخت ما یک اکوسیستم جنگلی خرد را از این بردیم‌، مردم باید آگاه شوند، رانش زمین در آینده اتفاق خواهد افتاد.جنگل‌های هیرکانی شدیدا در معرض خطر قرار دارند این خطر آنقدر زیاد است که مدیریت بی اعتنا نمی‌تواند متوجه شود چون هنوز جنگل‌خواران و کوه‌خواران قوی هستند.