یک بحران زیست‌محیطی و تهدید جدی برای اکوسیستم خزر؛

شوک مرگ فوک‌ها

الناز پاک نیا / براساس خبر منتشرشده از سوی اداره کل محیط زیست مازندران، در پی پایش‌های مستمر نوار ساحلی استان، در تاریخ سیزدهم خرداد ۱۴۰۴ لاشه یک قلاده فوک خزری در ساحل بابلسر مشاهده و مستندسازی شد. این مورد تازه، شمار تلفات فوک‌های خزری در استان مازندران را به ۳۲ قلاده رسانده و بار دیگر ابعاد بحرانی وضعیت این گونه ارزشمند را آشکار کرده است.

الناز پاک نیا / براساس خبر منتشرشده از سوی اداره کل محیط زیست مازندران، در پی پایش‌های مستمر نوار ساحلی استان، در تاریخ سیزدهم خرداد ۱۴۰۴ لاشه یک قلاده فوک خزری در ساحل بابلسر مشاهده و مستندسازی شد. این مورد تازه، شمار تلفات فوک‌های خزری در استان مازندران را به ۳۲ قلاده رسانده و بار دیگر ابعاد بحرانی وضعیت این گونه ارزشمند را آشکار کرده است. روح‌الله اسماعیلی، معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی اداره کل محیط زیست مازندران اعلام کرده است که به دلیل فساد پیشرفته لاشه، امکان کالبدگشایی دقیق و تعیین علت مرگ این فوک فراهم نبوده است.

فوک خزری تنها پستاندار بومی دریای خزر است که سال‌هاست با تهدیدهای متعدد روبه‌روست. سازمان بین‌المللی حفاظت از طبیعت (IUCN) وضعیت این فوک را «به‌شدت در خطر انقراض» طبقه‌بندی کرده است. جمعیت فوک‌های خزری که در اوایل قرن بیستم حدود یک میلیون قلاده تخمین زده می‌شد، امروز به کمتر از ۷۰ هزار قلاده رسیده است. در این شرایط، مرگ ۳۲ قلاده فوک تنها در نیمی از سال جاری، پیام روشنی از ادامه فشارهای انسانی و زیست‌محیطی بر این زیست‌بوم حساس است.

علت دقیق مرگ فوک‌های خزری در اغلب موارد مبهم می‌ماند، اما مطالعات متعدد در دهه‌های اخیر نشان داده‌اند که عوامل متعددی می‌توانند در مرگ‌ومیر این گونه نقش داشته باشند. آلودگی‌های شیمیایی و نفتی که از طریق صنایع پتروشیمی، کشتی‌رانی و استخراج نفت وارد دریای خزر می‌شوند، نه‌تنها سلامت عمومی فوک‌ها را تهدید می‌کنند بلکه می‌توانند با انباشت در بافت‌های بدن آنها، سیستم ایمنی‌شان را تضعیف کنند. در کنار این آلودگی‌ها، بیماری‌های ویروسی مانند دیستمپر سگ‌سانان که در سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ موجی از تلفات فوک‌ها را ایجاد کرد، همچنان یک تهدید بالقوه به شمار می‌رود.

عامل مهم دیگری که بارها توسط کارشناسان محیط زیست هشدار داده شده، گیر افتادن فوک‌های خزری در تورهای صیادان است. این موضوع به‌ویژه در فصول اوج صید ماهیان استخوانی در خزر شدت می‌گیرد و در بسیاری موارد موجب خفگی یا آسیب‌دیدگی جدی فوک‌ها می‌شود. افزون بر این، تغییرات اقلیمی و کاهش منابع غذایی ناشی از بهره‌برداری بی‌رویه و کمبود مدیریت پایدار شیلات، فشار مضاعفی بر این گونه تحمیل کرده است.

از سوی دیگر، اگرچه برنامه اقدام ملی حفاظت از فوک خزری در دستور کار اداره کل محیط زیست مازندران و سازمان‌های ذی‌ربط قرار دارد، اما شواهد و تجربه‌های گذشته نشان می‌دهد که این برنامه‌ها اغلب در مرحله پایش و ثبت لاشه‌ها باقی می‌مانند. در حالی که کارشناسان محیط زیست تأکید دارند اقدامات پیشگیرانه و مؤثر مانند اعمال محدودیت‌های جدی‌تر بر صید، مبارزه با آلودگی‌های نفتی، ترمیم زیستگاه‌ها و همکاری‌های فرامرزی، باید در اولویت قرار گیرند. اسماعیلی نیز با تأکید بر مشارکت مرکز امداد و نجات فوک خزری و همکاری دامپزشکی استان، از جوامع محلی، صیادان و گردشگران خواسته است در صورت مشاهده فوک‌های زنده یا لاشه‌های احتمالی، موارد را به سامانه ۱۵۴۰ یا ادارات محیط زیست اطلاع دهند. این فراخوان اگرچه نشان از اهمیت نقش جوامع محلی دارد، اما در عمل، بدون فرهنگ‌سازی و حمایت نهادی کافی، به‌تنهایی نمی‌تواند روند مرگ‌ومیر را متوقف کند.

مرگ ۳۲ قلاده فوک خزری در کمتر از شش ماه، در کنار شواهد گسترده‌تر از آلودگی‌های دریای خزر و کاهش ذخایر آبزیان، تصویری نگران‌کننده از شکنندگی و فروپاشی تدریجی این پهنه آبی ارائه می‌دهد. در شرایطی که دریای خزر به دلیل نبود همکاری‌های منطقه‌ای کافی و مدیریت یکپارچه، در معرض انواع مخاطرات محیط زیستی قرار گرفته، مرگ این فوک‌ها نماد روشنی از تهدیداتی است که در کمین کل اکوسیستم قرار دارند.

با ادامه این روند و نبود یک راهبرد جدی و منسجم برای مقابله با علل اصلی مرگ‌ومیر فوک‌ها، آینده این گونه در ایران و سراسر حوضه خزر در هاله‌ای از ابهام قرار خواهد گرفت. این بحران، نه فقط یک موضوع محلی یا ملی، بلکه یک مسئله بین‌المللی است و نیازمند همکاری‌های علمی، حفاظتی و سیاسی میان کشورهای حاشیه خزر و سازمان‌های بین‌المللی مرتبط است. مرگ‌ومیر فوک‌های خزری در مازندران، ما را با پرسشی جدی روبه‌رو می‌کند: آیا هنوز فرصت و اراده‌ای برای نجات این گونه ارزشمند و بازگرداندن توازن به زیست‌بوم دریای خزر باقی مانده است؟