دلیل عدم گرایش جوانان روستایی به کشاورزی

حرف آنلاین: امروزه دیگر همچون گذشته، جوانان مازندرانی انگیزه ای برای فعالیت های کشاورزی در زمین های اجدادی خود ندارند و بیشتر گرایشان به سوی شغل های اداری است و مطلب  فوق را بارها از زبان مسئولان و کارشناسان شنیده ایم. اینکه چرا جوانان مازندرانی  و بعضا تعدادی از آن ها با وجود تحصیلات مرتبط […]

حرف آنلاین:

امروزه دیگر همچون گذشته، جوانان مازندرانی انگیزه ای برای فعالیت های کشاورزی در زمین های اجدادی خود ندارند و بیشتر گرایشان به سوی شغل های اداری است و مطلب  فوق را بارها از زبان مسئولان و کارشناسان شنیده ایم. اینکه چرا جوانان مازندرانی  و بعضا تعدادی از آن ها با وجود تحصیلات مرتبط علاقمند نیستند در زمین های کشاورزی کار کنند دارای عوامل مختلفی است که از جمله آن می توان به “نبود صرفه اقتصادی” اشاره کرد.

همیشه  نوک پیکان انتقاد آنان به سمت جوانان نشانه رفته است که چرا  اکثر جوانان به دنبال شغل های اتوکشیده و اداری هستند!! چرا یک جوان مازندرانی که اغلب آن ها ریشه در روستا دارند انگیزه ای برای کار کشاورزی ندارند.؟!!

امروزه همچون گذشته، کشاورزی در زمین های کوچک هزار و یا دوهزار متری با صرفه نیست چرا که تورم وتحریم های اقتصادی تاثیر مستقیم در کشاورزی دارد و کشاورز باید علاوه بر وقت و صرف انرژی زیاد هزینه های زیادی را انجام دهد.

هزینه هایی که  یک کشاورز برای به بار نشستن محصول انجام می دهد اگر نگوییم  هزینه با درآمد برابری می کند چندان سود آور هم نیست؛ به عنوان مثال، یک هکتار باغ مرکبات به طور میانگین در فصل بهارو تابستان نیاز به چهار دوره سم پاشی، کود و آب دهی دارد. هزینه ای که این باغدار در طی این مدت انجام می دهد بیش از 2 میلیون برآورد می شود اما  سود خالص فروش از محصول تنها یک میلیون و200  تومان بوده است.

همچنین کشاورزی که مبادرت به کشت برنج می کند  تقریبا 7 ماه از سال به صورت شبانه روز در زمین کار می کند.  از اواسط اسفند ماه که زمین ها را آب تخت می کند تا پایان شهریور و اواسط مهرماه مشغول کار کشاورزی اند.ساعت کاری برای کشاورز برنج کار مازندرانی تقریبا از بعد از نماز صبح شروع می شود و تا بعد از نماز مغرب نیز ادامه دارد حال باید گرمای سوزان تابستان و هوای شرجی مازندران را به سختی کار کشاورزان اضافه کنیم.

با محاسبه هزینه سم پاشی، بنزین، کارگر، کمباین و تراکتور و … باز هم کشت برنج در زمین یک هکتاری چندان مقرون به صرفه نیست. با وجود مکانیزه شدن کشاورزی اما به دلیل ناهموار بودن بعضی از زمین های کشاورزی و یا عدم استقبال کشاورزان از دستگاههای نشاگر  از کارگران نشاکار استفاده می شود.

برای کشت برنج در زمین یک هکتاری نیاز به 30کارگر نشاکار است- هزینه کارگر مرد امسال 50هزارتومان و هزینه کارگر زن42 هزارتومان بوده است- به طور میانیگن فقط هزینه  دستمزدکارگر در این زمین بالغ بریک میلیون و500هزار تومان است و اگر بخواهیم هزینه خوراک را هم اضافه کنیم به 2 میلیون تومان هم می رسد.

با  یک محاسبه سر انگشتی می توان گفت که  هزینه کود و سم، کمباین و  یک میلیون و 500هزارتومان- اگر از دیگر هزینه های جانبی بگذریم – می شود. پس از هفت ماه کار شبانه روز در نهایت شش میلیون تومان به جیب کشاورز خواهد رفت. البته هزینه بیماری های مختلف ائم از دیسک کمر، دردهای مفاصل، قلبی و عروقی را هم باید به سایر هزینه ها اضافه کرد.

این را نیز باید اضافه کنیم زمانیکه محصولات کشاورز می خواهد وارد بازار شود، بازار پر از محصولات وارداتی خارجی می شود.

یک جوان تحصیل کرده روستایی که مشکلات کشاورزی را از نزدیک لمس کرده به خوبی می داند که در چنین شرایط اقتصادی کنونی کشاورزی چندان مقرون به صرفه نیست.

امسال نارنگی را از باغدار  کیلویی200 تا700 تومان و پرتقال  را نیز کیلویی 1200تا 1700 تومان خریدند  اما قیمت نارنگی در بازار تهران از 2هزار تومان تا3هزارو 500تومان و قیمت پرتقال نیز کیلویی 2700تا 3200هزارتومان بوده است و تنها دلالان در این بین سود می برند و کشاورز نیز هرساله ضرر می دهند.

کشاورز مازندرانی که هر ساله شاهد ضرر محصولات خود می باشد تصمیم می گیرد پس از 30 سال، باغداری در عرصه مرکبات این بار هلو بکارد و اما باغ هلو نیز خود داستان دیگر دارد؛ به علت نبود صنایع تبدیلی در استان،  باز هم کشاورز متضرر می شود.

همین عوامل موجب می شود تا کشاورز  دلسرد شود و  مبادرت به تغییر کاربری و یا فروش زمین  کند. کشاورز به جای آنکه سالانه شش میلیون تومان از فروش محصول به دست بیاورد ترجیح می دهد با فروش زمیش میلیون ها تومان به دست بیاورد و کار جدیدی را آغاز کند.

فاطمه عربی