درباره دوگانه «انقلابی‌گری- انقلابی‌نمایی»

شهاب اسفندیاری: سخنان اخیر رهبر انقلاب در جمع اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، دقائق و ظرائف بسیاری داشت که بعضاً در غبار مجادلات سیاسی بر سر شناسایی «مرجع ضمیر» و «مخاطب خاص» آن سخنان، کمتر مورد توجه قرار گرفت. هرچند مستبعد نیست که کلمات رهبر معظم انقلاب در مناسبت‌های مختلف، مخاطب یا مخاطبان خاص هم […]

شهاب اسفندیاری: سخنان اخیر رهبر انقلاب در جمع اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، دقائق و ظرائف بسیاری داشت که بعضاً در غبار مجادلات سیاسی بر سر شناسایی «مرجع ضمیر» و «مخاطب خاص» آن سخنان، کمتر مورد توجه قرار گرفت. هرچند مستبعد نیست که کلمات رهبر معظم انقلاب در مناسبت‌های مختلف، مخاطب یا مخاطبان خاص هم داشته باشد اما تمرکز صرف بر شناسایی این مخاطبان طبعاً نباید ما را از تأمل در مضامین کلیدی و محتوای اصلی سخنان ایشان بازدارد. در واقع ایشان در بسیاری مواقع معیارها و شاخص‌هایی را تبیین می‌کنند که ممکن است در دوره‌های مختلفی مشمول اشخاص متفاوتی بشود. نکته‌ی اساسی، همان‌گونه که در همین دیدار اخیر نیز اشاره فرمودند، این است که «هیچ‌کس ضمانتِ درست ماندن تا دمِ مرگ را ندارد» و لذا «حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است». پس تفکر در مضامین این سخنان و مراقبت در اقدام و عمل بر همه‌ی ما لازم است و اشاره و طعنه به این و آن نباید ما را از بطن این مفاهیم و نیز از خوف ابتلای خویش به عاقبت سوء دیگران غافل کند.

به‌زعم نگارنده یکی از نکات تأمل‌برانگیزی که در بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب وجود داشت و تاکنون در آثار و سخنان ایشان مطرح نشده بود، دوگانه‌ی «انقلابی‌گری – انقلابی‌نمایی» بود. هرچند اشارت به این دوگانه در سخنان ایشان مجال بسط نیافت اما با توجه به اینکه ایشان قبلاً در مناسبت دیگری۱ به تبیین مفهوم «انقلابی‌گری» پرداخته بودند، جا دارد به تفکیک و تمایز میان «انقلابی‌گری» و «انقلابی‌نمایی» نیز توجه بیشتری شود. چه‌بسا بخشی از مشکلات و معضلات فرهنگی و اجتماعی ما ناشی از عدم تمایز میان این دو مفهوم باشد. اشاره‌ی رهبر انقلاب به این دوگانه برای نگارنده یادآور پرسشی بود که سال‌ها قبل شهید سید مرتضی آوینی در نامه‌ای مطرح کرده بود: «اکنون که دیگر جنگی در میان نیست که سربازی و جان‌بازی، معیار دین‌داری باشد، چگونه می‌توان دین‌داران را از غیر آن‌ها تشخیص داد؟»۲

اکنون در آستانه‌ی چهل‌سالگی انقلاب اسلامی، شاید بیشتر ضرورت داشته باشد به دوگانه‌ی «انقلابی‌گری – انقلابی‌نمایی» بپردازیم تا مسیر آینده‌ی انقلاب با درس گرفتن از تجربیات گذشته، یا به تعبیر رهبر انقلاب همان «بالارفتن‌ها، پایین‌آمدن‌ها؛ تُندی‌ها، کُندی‌ها؛ افراط‌ها، تفریط‌ها» با قوت و قدرت بیشتری پیموده شود.

* اما تفاوت «انقلابی‌گری» و «انقلابی‌نمایی» در چیست؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی سالگرد رحلت حضرت امام خمینی رحمه‌الله‌علیه در سال ۱۳۹۵ پنج شاخص «انقلابی‌گری» را: «پایبندی به مبانی و ارزش‌های اساسی انقلاب اسلامی»، «هدف‌گیری مستمر آرمان‌ها و همت بلند برای رسیدن به آن‌ها»، «پایبندی به استقلال همه‌جانبه‌ی کشور»، «حساسیت در برابر دشمن و تبعیت نکردن از او» و «تقوای دینی و سیاسی» ذکر کردند. در ادامه به اجمال تلاش می‌شود بر اساس دریافت خود، برخی سرفصل‌های این تمایز مورد مداقه قرار گیرد.۳ هرچند مطالعه و پژوهش بیشتر در این زمینه قطعاً ضرورت دارد.

– انقلابی‌گری یک «بود» است، یک الگوی «زیست» است، یک «گفتمان» است؛ طبعاً «نمود» هم دارد. اما انقلابی‌نمایی سراسر «نمود» است، سراسر «پرفورمنس» است، سراسر نمایشگری است.

– انقلابی‌گری یعنی بی‌وقفه دنبال اصلاح امور بودن، دنبال افزایش کارآمدی، اعتبار و محبوبیت نظام بودن و انقلابی‌نمایی پروژه‌ای برای باج‌گیری، امتیازگیری و حفظ موقعیت خود و رفقا است.

– انقلابی خود را وقف اقدام و عمل و خدمت بر اساس آرمان‌ها و ارزش‌ها می‌کند اما انقلابی‌نما معرکه‌گیری می‌کند برای جلب توجه، برای آنکه همه‌ در خدمت او باشند، برای آنکه «همه‌ی هزینه‌ها» برای او بشود.

– در گفتمان انقلابی‌گری، حق و عدل و اصول و ارزش‌ها معیار و شاخص سنجش افراد است.۴ اما انقلابی‌نماها قبیله‌گرا هستند، حمایت از اعضای قبیله‌ی خود را مهم‌ترین معیار و شاخص می‌دانند.

– انقلابی یک «صفت» است که در کنار «حرفه»های گوناگون می‌نشیند: کارگر انقلابی، معلم انقلابی، پزشک انقلابی، استاد انقلابی. اما انقلابی‌نمایی خودش یک «حرفه» است، یک شغل تمام‌وقت است، به تعبیر شاعر «هر که را شغلی است در عالم…».

– انقلابی هر کجا باشد -در متن یا در حاشیه؛ در مسند و یا در کنار- یک عنصر فعال، مفید، گره‌گشا و تحول‌گرا است. انقلابی‌نما کارش تنها با هیاهوی پوچ، تفرقه‌انگیزی و نفرت‌پراکنی پیش می‌رود.

– انقلابی خود یک «سرمایه‌ی اجتماعی» است، «ارزش آفرین» است؛ ارزش افزوده‌ی کار او بر «سرمایه‌ی اجتماعی» می‌افزاید. انقلابی‌نما یک «مصرف‌کننده‌ی بی‌مصرف» است که از آب گل‌آلود ارتزاق می‌کند.

– انقلابی با نگاه به عمق میدان عظیم نبرد و آرایش پیچیده‌ی لشکر دشمن، همت خود را مصروف جنگ اصلی می‌کند. انقلابی‌نما فقط تا نوک بینی خود را می‌بیند، غالباً متمسک به فروع است و درگیر حاشیه‌ها.

– برای یک انقلابی، انقلاب جبهه‌ای است که باید دائماً به توسعه، تجهیز و تقویت آن پرداخت. برای انقلابی‌نما، انقلاب یک شرکت سهامی است که حضور افراد جدید، سهم و موقعیت او را به خطر می‌اندازد.

– انقلابی خوب می‌داند که «توقع یک میزان انقلابی‌گری از همه‌ی کسانی که در مسیر شاخص‌ها و جهت‌گیری‌های انقلاب حرکت می‌کنند، اشتباه است».۶ خوب می‌داند که «نمی‌توان هر فردی را که در مسیر شاخص‌های انقلاب قرار دارد اما خوب حرکت نمی‌کند، متهم به غیرانقلابی‌گری و ضد انقلاب بودن، کرد.»۷ اما انقلابی‌نما خود را معیار حق می‌داند و از همه توقع دارد به اندازه‌ی خودش «انقلابی‌نمایی» کنند. آن‌هایی که چنین نکنند بی‌درنگ از جانب «انقلابی‌نما»ها متهم می‌شوند که «غیر انقلابی» و یا «ضد انقلاب» هستند.

– انقلابی‌ها اهل «نمایش» نیستند، انقلابی «هستند» و به نمایش «انقلابی‌نمایی» نیازی ندارند؛ به همین دلیل از طرف «انقلابی‌نما»ها محکوم و متهم می‌شوند؛ و شگفت که معمولاً «انقلابی‌نما»ها با «انقلابی»ها بیشتر مشکل دارند تا با «غیرانقلابی»ها و «ضدانقلاب»ها.

رحمت خدا بر شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید چمران و شهید آوینی: «انقلابی»هایی که تا مرز شهادت از سوی «انقلابی‌نما»ها مورد اتهام و هجوم بودند.