اینستاگرام، رؤیای قله و واقعیت تلخ دماوند

ساری گروه اجتماعی: دماوند، این اسطوره سپیدپوش البرز، سال‌هاست که نه‌تنها مقصد کوهنوردان حرفه‌ای، بلکه رؤیای مشترک بسیاری از طبیعت‌دوستان و ماجراجویان شده است. تصویری که در شبکه‌های اجتماعی از فتح انفرادی قله، سکوت ناب ارتفاع و «خودِ قهرمان» ساخته می‌شود، اغلب چنان اغواکننده است که خطرات واقعی صعود انفرادی را به حاشیه می‌راند. اما دماوند، برخلاف ظاهر آرام و باشکوهش، کوهی است بی‌رحم با خطاهای انسانی؛ جایی که یک تصمیم اشتباه می‌تواند به بهای جان تمام شود.

ساری گروه اجتماعی: دماوند، این اسطوره سپیدپوش البرز، سال‌هاست که نه‌تنها مقصد کوهنوردان حرفه‌ای، بلکه رؤیای مشترک بسیاری از طبیعت‌دوستان و ماجراجویان شده است. تصویری که در شبکه‌های اجتماعی از فتح انفرادی قله، سکوت ناب ارتفاع و «خودِ قهرمان» ساخته می‌شود، اغلب چنان اغواکننده است که خطرات واقعی صعود انفرادی را به حاشیه می‌راند. اما دماوند، برخلاف ظاهر آرام و باشکوهش، کوهی است بی‌رحم با خطاهای انسانی؛ جایی که یک تصمیم اشتباه می‌تواند به بهای جان تمام شود.

صعود انفرادی، به‌ویژه در کوهستان‌های مرتفع، همواره یکی از پرریسک‌ترین اشکال کوهنوردی بوده است. نبود همراه به معنای نبود کمک فوری در شرایط بحرانی است؛ از آسیب‌های ساده‌ای چون پیچ‌خوردگی مچ پا تا مشکلات جدی‌تری مانند افت فشار، ادم مغزی یا ریوی، گم‌کردن مسیر و مواجهه ناگهانی با تغییرات شدید آب‌وهوایی. در دماوند، که ارتفاع، باد، مه و سرمای ناگهانی می‌توانند در عرض چند دقیقه شرایط را دگرگون کنند، این ریسک‌ها چند برابر می‌شود.

آمارهای غیررسمی و گزارش‌های امداد و نجات کوهستان نشان می‌دهد که بخش قابل توجهی از حوادث منجر به مرگ یا مفقودی در دماوند، مربوط به صعودهای انفرادی یا گروه‌های کوچکِ بدون آمادگی کافی است. کوهنوردی که تنها صعود می‌کند، اگر دچار حادثه شود، اغلب شانسی برای درخواست کمک ندارد. حتی در عصر تلفن همراه و GPS، نبود آنتن‌دهی پایدار و تخلیه باتری در سرما، می‌تواند آخرین امید ارتباطی را از بین ببرد.

از سوی دیگر، «رویای دماوند» در سال‌های اخیر بیش از آنکه مبتنی بر آموزش و تجربه باشد، به پروژه‌ای نمایشی در فضای مجازی تبدیل شده است. تصاویر قله، کپشن‌های انگیزشی و روایت‌های قهرمانانه، بدون اشاره به سختی‌ها و خطرات، بسیاری را به تقلید کورکورانه سوق می‌دهد. این روایت رمانتیک، به‌ویژه برای طبیعت‌دوستان تازه‌کار، این توهم را می‌سازد که اراده و انگیزه، جایگزین دانش فنی و آمادگی جسمی می‌شود؛ توهمی که کوهستان بی‌درنگ آن را تنبیه می‌کند.

دماوند، علاوه بر چالش‌های فنی، ویژگی‌های خاص محیطی نیز دارد. گازهای گوگردی در نزدیکی قله، کمبود اکسیژن، مسیرهای یخ‌زده حتی در فصل‌های گرم و تغییر ناگهانی دید افقی، عواملی هستند که نیاز به تجربه، برنامه‌ریزی دقیق و کار گروهی را دوچندان می‌کنند. در چنین شرایطی، همراه داشتن هم‌تیمی نه‌فقط یک امتیاز، بلکه یک ضرورت ایمنی است؛ کسی که می‌تواند وضعیت شما را پایش کند، تصمیم‌های هیجانی را تعدیل کند و در صورت بروز حادثه، حلقه اتصال با امداد باشد.

نکته نگران‌کننده دیگر، فشار مضاعفی است که حوادث صعود انفرادی بر دوش نیروهای امدادی می‌گذارد. هر عملیات جست‌وجو و نجات در ارتفاعات دماوند، خود با خطرات جدی برای امدادگران همراه است. وقتی کوهنوردی بدون ثبت برنامه صعود، بدون اطلاع به نزدیکان و بدون همراه اقدام به صعود می‌کند، عملاً جان دیگران را نیز به خطر می‌اندازد.

این هشدار به معنای نفی رؤیا نیست. دماوند همچنان می‌تواند مقصدی الهام‌بخش و دست‌یافتنی باشد، به شرط آنکه رؤیا با عقلانیت همراه شود. آموزش اصول کوهنوردی، صعود تدریجی به ارتفاعات پایین‌تر، استفاده از راهنمای محلی یا گروه‌های رسمی، بررسی دقیق پیش‌بینی هوا و پرهیز جدی از صعود انفرادی، حداقل‌هایی است که می‌تواند این رؤیا را به تجربه‌ای ایمن‌تر تبدیل کند.

دماوند، کوهی برای احترام است نه نمایش. طبیعت‌دوستی واقعی، درک محدودیت‌های خود و پذیرش قواعد نانوشته کوهستان است. شاید وقت آن رسیده باشد که به‌جای روایت‌های قهرمانانه از صعودهای انفرادی، فرهنگ «بازگشت سالم» را ترویج کنیم؛ فرهنگی که جان انسان را بر هر قله و هر تصویر اینستاگرامی مقدم می‌داند.