در قبض و بسط گفتمان شورایی
ساری-گروه اجتماعی/ اگر به تاریخ حداقل سه دوره اخیر شورای اسلامی شهرهای مازندران نگاهی بیندازیم، نبود گفتمان واحد توسعه و برنامه ریزی و مدیریت شهری اعم از مدیریت فرهنگی، اجتماعی و توسعه شهری در این شوراها از ارزش کمتری برخوردار بوده است و شوراها در مازندران بیشتر درگیر حواشی بوده اند تا برنامه محوری.
بعد از تجربه دو دوره ای در دستگیری و بازداشت اعضای شورای شهرهای مازندران به ویژه در شورای پنجم حواشی هر ساله انتخاب هیات رئیسه و شهردار مساله مهم تری در شورای شهرهاست تا بسط گفتمان شورایی برای حصول به نتیجه ای مهم برای شهرها.
در سال آخر شورای ششم، هنوز هم حواشی دست از سر شورای شهرها بر نمی دارد، در بابل جدال بر سر انتخاب شهردار جدید درگیری لفظی رسانه ای شده ای را ایجاد کرد.
در ساری، یک عضو شورای شهر ساری به تنهایی نشست خبری برگزار می کند و ماده صد شورا را زیر سوال می برد در حالی که هر یک اعضا توان تصمیم گیری، رای دهی و اظهارنظر در جلسات شورا را دارند.
در آمل پس از انتخاب هیات رئیسه در نیمه دوم مرداد ماه، 6 عضو شورا در سه جلسه اخیر شورای شهر حضور نیافته اند و خواهان برگزاری مجدد انتخابات هیات رئیسه اند. در حالی که در انتخابات هیات رئیسه شش نفر از 9 حاضر بودند اما صورتجلسه را امضا نزدند. نکته جالب تر اینکه دو عضو غائب در آن جلسه دو کمیسیون مهم شورا را در اختیار گرفتند.
مساله قبض و بسط گفتمان شورایی در مازندران هنوز پابرجاست، در بابل، در هنگام سخن گفتن عضو زن شورای شهر بابل، یکی از اعضای شورا سخن او را قطع می کند و می تابد بر او که چرا بر علیه سرپرست جدید شهرداری صحبت می کنید! سرپرستی که هفته گذشته به جای کیانی بر مستند نشسته است هم اقبالی در شورا ندارد که هیچ مشخص نیست تکلیف شهردار این شهر در سال آخر چه می شود.
مساله آستانه تحمل، قانون مداری، کار گروهی و برنامه محوری، از شورای شهرهای مازندران رخت بربسته است، زمانی که عضو شورای شهر بابل می گوید که برای انتخاب شهردار کارگروه تشکیل دهیم، همکارش به اون می تابد که انتخاب کردیم و تمام شد.
چرا شورای شهرهای مازندران ضعیف شده اند؟
این قبض و بسط برای شوراها که نهاد مردمی اند، پارلمان مردمی اند و قرار است برای شهرهای استان تصمیم بگیرند دیگر از مرز نگرانی خارج شده است.
عدم توسعه یافتگی شهرهای مازندران از محل همین قبض و بسط هاست، حمل و نقل عمومی فرسوده، کم بودن سرانه فضای سبز شهری، نبود فضای عمومی، عدم وجود برنامه کلان شهری و منطقه ای، ترافیک روز افزون، آسفالت نامناسب، محلات فرسوده رها شده، نبود برنامه فرهنگی اجتماعی در خور توجه، افزایش جذب نیرو، مشکل پرداخت حقوق، فزونی بودجه جاری به بودجه های عمرانی و هزاران مساله دیگری که از محل شورای شهرهای اینچنینی حاصل شده است.
انتخاب شهردار از طریق محفلی و جلسات خارج شورا، انتخاب هیات رئیسه شورا براساس گروه بندی های سیاسی درون و برون شورایی، نزاع بر سر کمیسیون های حیاتی و پولساز، تعارض منافع برخی اعضای شورای شهرها، مساله شوراها و شریان حیات پارلمان مردمی را با چالشی عجیب در مازندران مواجه کرده است.
بی توجهی و کاهش اختیارات نهادهای بالادستی و مراجع بالاتر به مساله شورای شهرها، عدم شفافیت در مساله مدیریت شوراها که در قانون شوراها به آن تاکید شده است، مساله ای نیست که بتوان به راحتی آن را نادیده گرفت.
شهرهای مازندران به شهر فروشی افتاده اند، درآمد پایدار و ارائه خدمات عمومی در کمترین اندازه ممکن ارائه می شوند، عمر مدیریتی شهرداران مازندران به کمتر از دو سال رسیده است، شهرداران عموما بدون برنامه و تخصص از میان لابی ها به کرسی صدرات می رسند.
حالا شهرها و شهروندان مازندران مانده اند و شورای شهرهایی که به مسایل مهم تری فکر می کنند. شورای ششم به پایان رسیده است اما حواشی اعضای شورای شهرها به پایان نرسیده است.
هنوز مانند روز نخست، درگیر انتخاب شهردارند، نیرو وارد می کنند، استخدام نزدیکان در شهرداری ها هنوز تمام نشده که شورای ششم هم به پایان خود نزدیک می شود.
المان ها رنگ باخته اند، آسفالت ها شکسته و وصله پینه شده اند. بیشتر شهرها در هزینه های جاری خود مانده اند، هنوز دعوا بر سر کمیسیون ماده صد تمام نشده که شورای ششم رو به پایان است.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0