40 سال وفاداری در روستای محروم کاوی ملک

سهیلا محمدی : روستای کاوی ملک یکی از روستاهای محروم بخش مرکزی شهرستان تنکابن بوده که از کمترین امکانات رفاهی مانند آب ، برق و گاز بی بهره مانده است و جاده دسترسی به این روستای دور افتاده  صعب العبور بوده و عبور و مرور در آن با دشواری بسیار، بویژه در روزهای سرد و […]

سهیلا محمدی : روستای کاوی ملک یکی از روستاهای محروم بخش مرکزی شهرستان تنکابن بوده که از کمترین امکانات رفاهی مانند آب ، برق و گاز بی بهره مانده است و جاده دسترسی به این روستای دور افتاده  صعب العبور بوده و عبور و مرور در آن با دشواری بسیار، بویژه در روزهای سرد و بارانی سال انجام می شود.

این روستا که در دل جنگلهای هیرکانی واقع شده ، فاقد مدرسه و خانه بهداشت بوده و حدود 14 خانوار جمعیت دارد.

در این روستا خانه گلی کوچک با پنجره های آبی رنگی وجود دارد که گرمای خویش را ازمحبت همسری فداکار و صبور و مادری دلسوز و ایثار گر بنام بانو کلثوم ابراهیمی میگیرد ، این بانو انسانیت ، عزت نفس و وفاداری را زنده نگه داشته و به احترامش باید ایستاد.

به منظور دیدار با کلثوم ابراهیمی که بیش از چهل سال از عمر خویش را صرف پرستاری از همسرش که در اثر  افتادن از اسب  دچار ضایعه  نخاعی شده ، عازم روستای  محروم کاوی ملک  واقع در بخش مرکزی شهرستان تنکابن شدیم.

جاده دسترسی به این روستا بسیار صعب العبور بوده و بناچار حدود سه کیلومتر از این جاده در دل جنگلهای بکرهیرکانی  راپیاده طی کرده تا به مقصد رسیدیم.خانه های گلی و چوبی با در و پنجره های آبی رنگ ، بوی کاهگل و نان محلی  و سادگی و پاکی اهالی روستا نخستین داشته هایی هستند که نظر ما را جلب میکند.

آدرس خانه بانو کلثوم ابراهیمی را میپرسیم ، می گوید خودم هستم و ما را به سمت خانه گلی کوچکش راهنمایی می کند .

به خانه محقر اما باصفایش قدم میگذاریم  پیرمردی با چهره ای نورانی با رویی خوش در حالیکه یارای نشستن ندارد به ما خوش آمد می گوید ، او رسول قاسمی همسر بانو کلثوم ابراهیمی است که بیش از 40 سال  در بستر بیماری  بوده  اما رنگ رخسارش بواسطه عزت نفس و غرور مردانگیش سرخ است .

در آن خانه گویی انسانیت معنایی دیگر پیدا کرده و به تعبیری زنده نگه داشته است زیرا هرچه هست ، رنگ و بوی مهر و وفاداری دارد و ایثار و از خود گذشتگی .

بانو کلثوم ابراهیمی درباره وضعیت همسرش میگوید : حدود چهل سال قبل وقتیکه همسرش محصول چایشان را سوار براسب کرده و برای فروش به شهر می برد به خاطر رم کردن اسبها بر زمین افتاده و دچار ضایعه نخاعی می شود که از آن سال تاکنون با وجود آنکه روستایشان فاقد هرگونه امکانات رفاهی است ، به همراه هشت فرزند ، یک تنه و تنها مسئولیت نگهداری از همسر و فرزندان و مخارج زندگی را بر دوش خود کشیده است .

وی با بیان اینکه در تمام این سالها هیچ کس به سراغشان نیامده و احوالی از آنان نپرسیده است ، افزود : در  ماههای گذشته فرماندار ویژه تنکابن و بخشدار مرکزی به ملاقات همسرش رفته و تختی فنری برای او بعنوان هدیه برده اند.

خانم ابراهیمی اضافه کرد : عمده خرج ما از محل دامداری و فروش محصولات لبنی میگذرد و اکنون که سنی از من گذشته و رنج زندگی بر من چیره گشته قادر به نگهداری از دام نیستم.این بانوی فداکار که جز مهر و انسانیت در چشمانش ، هیچ چیز دیگری نمیتوان یافت ،اظهار داشت : تا چند سال پیش این روستا همین راه فعلی دسترسی را نداشته و اهالی آن با گذشتن از رودخانه به روستای همجوار رفته و سپس وارد جاده ای باریک و خاکی شده و به شهر می رفتند.

وی گفت : چند وقت پیش یکی از بانوان روستا بیمار شده و مجبور شدیم به دلیل آنکه این روستا حتی یک ماشین خط هم ندارد ، با فرغون او را به روستای همجوار که حدود 5 کیلومتر بین آنها فاصله است رسانیده و از آنجا به بیمارستان شهر  برده شد. بانو ابراهیمی با بیان اینکه هر چند وقت یکبار پزشکی به روستا آمده و مردم به وی مراجعه میکردند ، افزود : شرایط برای زندگی کردن در این روستا بسیار سخت شده است.

این  مهربانوی دلسوز که بیش از 50 سال است ازدواج کرده و مادر هشت فرزند است علیرغم همه نداشته ها  با داشتن کمترین توقع از زندگی ، جز توجه اندک مسئوولان و ساخت یک سرویس بهداشتی هیچ چیز  دیگر از آنان نخواست.

به گفته ی اهالی روستا عمده محصولات آنان چای و مرکبات و دامداری بوده و بر این باور هستند که اگر روستا برق دار شود ، و راه دسترسی به آن وضعیت مطلوب تری  پیدا کند ، شرایط زندگی بهتر می شود.

بانو کلثوم ابراهیمی و همسرش رسول قاسمی و همه اهالی مهربان و پاک روستای کاوی ملک را در حالی به خداوند بزرگ میسپاریم که در دل امیدواریم ، مدیران بهزیستی ، کمیته امداد ، بسیج سازندگی و اردوهای جهادی به این روستا رفته و بخشی از مشکلاتشان را رفع کنند.