گرامیداشت روز زن در ایران باستان

حرف آنلاین: در ایران باستان، روز اسفندگان (سپندارمذگان)، به‌عنوان روز بزرگداشت زن و زمین، گرامی داشته می‌شد که برابر با ۵ اسفند است. در عصرحاضر روز تولد حضرت فاطمه در ۲۰ جمادی‌الثانی به عنوان روز زن گرامی داشته می‌شود. کشورهای دیگر ۸ مارس، برابر با ۱۷ اسفند را برای روز جهانی زنان گرامی می‌دارند و […]

حرف آنلاین: در ایران باستان، روز اسفندگان (سپندارمذگان)، به‌عنوان روز بزرگداشت زن و زمین، گرامی داشته می‌شد که برابر با ۵ اسفند است. در عصرحاضر روز تولد حضرت فاطمه در ۲۰ جمادی‌الثانی به عنوان روز زن گرامی داشته می‌شود. کشورهای دیگر ۸ مارس، برابر با ۱۷ اسفند را برای روز جهانی زنان گرامی می‌دارند و در زمان حکومت پهلوی، روز زن ۲۵ آذرماه بود. اینکه کدام روز برای قدردانی از زنان مناسب‌تر است اصلا اهمیتی ندارد.


مهم این است که این روز پاس داشته شود و ارزش‌های والای زنان به مردان یادآوری شود و مهم‌تر از همه اینکه فقط منحصر به یک روز و یک زمان مشخص نباشد. 
همه ما می‌دانیم تفاوت‌هایی بین زن و مرد هست اما بیشتر تفاوت‌های بین زن و مرد به سبب هزاران سال شرطی شدگی به‌وجود آمده‌اند و این شرطی شدگی‌ها باعث این همه جدایی‌ها گشته و این احساس را به وجود آورده است که انگار هرکدام از دو سیاره متفاوت آمده‌اند. 
همیشه چنین پنداشته شده اما این تفاوت‌ها آنچنان بزرگ نیست که باعث این همه اختلاف و جدایی‌ها شود.
 برعکس این تفاوت‌ها باعث شده زن و مرد زیبایی و فردیت منحصر به فردی داشته باشند. یکی از این تفاوت‌ها در این است که زن قادر است زندگی بیافریند و مرد نمی‌تواند. ناگفته پیداست که زن با مرد تفاوت دارد ولی نابرابر نیست.
او همانقدر با مرد برابر است که هر مرد دیگری برابر است. پس چرا ما همیشه بین زن و مرد جدایی قرار داده‌ایم؟! حقیقت این است که در دوران و اعصار این جدایی‌ها و تبعیض‌ها حاصل شده و رفته رفته به صورت یک باور عمومی درآمده ولی ماهیت وجود و سرشت آدمی همیشه یکسان و شبیه به‌هم بوده است. 
هر مرد یک زن را در درونش حمل می‌کند و هر زن نیز یک مرد را در درونش حمل می‌کند و باید که چنین باشد، زیرا چه زن باشی و چه مرد، از یک زن و یک مرد ساخته شده‌ای پس تو هر دو هستی. 
به یقین باید گفت؛ زنان بیشتر شهامت دارند. زن عاشق‌تر است زیرا با منطق زندگی نمی‌کند، بلکه با دل و با عاطفه زندگی می‌کند. راه دل زیباست ولی خطرناک اما راه ذهن معمولی است ولی امن. مرد امن‌ترین راه و میانبرترین راه در زندگی را برگزیده است. 
زن زیباترین ولی پرخطرترین راه، عواطف و احساسات را برگزیده است و چون تاکنون دنیا تحت تسلط مردان بوده، زن رنج بسیار برده است. ظرفیت‌های زنان قابل کتمان نیست. 
پول درآوردن به تنهایی کافی نیست، موفق شدن در دنیا به تنهایی کافی نیست ولی داشتن خانه‌ای زیبا ضروری است و زن این ظرفیت را دارد که هر منزل را به یک خانه تبدیل کند.
 او می‌تواند آن را با عشق خود پرکند، می‌تواند مرد را دوباره جوان کند و به او کمک کند تا بیاساید. می‌تواند خلاقیت مرد را تقویت کند، می‌تواند به مرد الهاماتی ببخشد که هرگز در خواب هم ندیده است و زن هیچ درخواستی ندارد. 
فقط خواهان عشق مرد است، که این هم حق اساسی اوست ولی عشق توسط تو (مرد) از بین می‌رود چون نمی‌دانی که چگونه عشق بورزی.
 عشق به این سبب از بین می‌رود که از اول عشق نبوده است. دونفر باهم ملاقات می‌کنند، این یعنی که دو دنیا با هم دیدار می‌کنند و این نکته ساده‌ای نیست، بسیار پیچیده است.
در ابتدا فقط پیرامون‌ها باهم ملاقات می‌کنند. ولی اگر آن رابطه در صمیمیت رشد کند، نزدیک‌تر شود و عمیق‌تر شود، آن وقت، رفته رفته، مرکز‌ها شروع به دیدار می‌کنند. وقتی مرکزها با هم دیدار کنند، عشق خوانده می‌شود. 
یک زن وقتی یک همسر می‌شود دیگر همان زن نیست. ما این نکته را فراموش می‌کنیم که وقتی فرزندی زاده می‌شود مادر هم با آن متولد می‌شود. اگر هنر رابطه را بدانی و اگر واقعیت‌های عشق-زندگی را بشناسی، عشق هر روز به رشد خود ادامه می‌دهد و ازدواج یک فرصت عظیم برای رشدکردن در عشق خواهد شد.
 عشق بخشی از جاودانگی است. اما در اینجا تفاوت بعدی خودش را نشان می‌دهد. تمام زندگی زن عشق است. برای مرد، عشق فقط بخش کوچکی از زندگی است. مرد می‌تواند عشق را فدای پول، فدای قدرت و اعتبار کند، می‌تواند عشق را فدای هرچیز دیگر کند. 
زن نمی‌تواند عشق را به خاطر مسائل دیگر فدا کند، هرچیز دیگری در زیر پرچم عشق قرار دارد. این تفاوت بزرگی است و به همین علت این پرسش از روزگار گذشته همیشه مطرح بوده است که راز زنان در چیست؟ این یکی از باستانی‌ترین پرسش‌ها است که تمام فلاسفه بارها و بارها در دوران‌های مختلف مطرح کرده‌اند و مرد هنوز هم در مورد زن متحیر است و مشکل اصلی نه زن است و نه مرد. مشکل بین سر (منطق) و دل(عاطفه) است. سر نمی‌تواند راز دل را درک کند و دل هیچ چیز از منطق و دلیل و برهان نمی‌شناسد.
 آیا هرگز شنیده‌اید که زنی بپرسد: راز مرد در چیست؟ زنان به سادگی آن را می‌دانند. مسئله از برهان منطقی سرچشمه می‌گیرد. این تفاوت‌هایی که گفته شد از پیچیده‌ترین مسائل انسانی هستند که باید عمیقا مورد بررسی قرار گیرند و اگر در نهایت به درک آن برسیم از جنگیدن دست برمی‌داریم. 
روایت شده وقتی آدم و حوا از باغ بهشت رانده شدند، همانطور که از دروازه می‌گذشتند، آدم به حوا گفت: ما داریم از بزرگ‌ترین تحول تاریخی گذر می‌کنیم. امروزه نیز ما باید از بزرگ‌ترین تحول تاریخی عبور کنیم و نگاهی تازه به رابطه‌ها بیاندازیم. 
جوامع و بشریت باید سعی کنند بیاموزند تفاوت‌ها باهم درتضاد نیستند. تفاوت‌ها باید حفظ شوند زیرا مسبب این هستند که زن و مرد جذب یکدیگر شوند ولی نباید از آنها برای محکوم کردن و سرزنش یکدیگر استفاده شود.
 اگر تمام تفاوت‌های بین زن و مرد از بین بروند، اگر هر دو دارای یک نوع ویژگی‌های روانی باشند، عشق نیز از بین خواهد رفت زیرا آن قطبیت دیگر وجود نخواهد داشت.
من باور دارم تمام این تفاوت‌ها زیبا و دلنشین و در عین حال اسرارآمیز هستند. پس بهتر است از آن لذت ببریم تا اینکه سعی کنیم آن را به چالش بکشیم. هر دو، زن و مرد، باید یک تمامیت زنده باشند، متفاوت باشند و درعین حال آزاد بمانند زیرا تفاوت‌ها هرگز قید و بند ایجاد نمی‌کنند بلکه آزادی و عشق می‌بخشند و برای همین است که من تماما طرفدار عشق هستم و تنها در این صورت هست که می‌توانیم دنیای بهتری بسازیم و قبول کنیم که زمین با زنان جای بهتری برای زندگی است. /دریافتی