روزگار بدون کاپیتان!

گفت و گو – الناز پاک نیا : از دست دادن همسر برای هر زنی سخت است به وِیژه اینکه مادر هم باشی و اینکه نقش و زبان زندگی بازیکنی باشی که هزاران هوادار دارد و مثل هر ایرانی دیگری بعد از مرگ اش بیشتر از زمان بودنش سراغ اش را می گیرند. “معصومه ابراهیم […]

گفت و گو – الناز پاک نیا : از دست دادن همسر برای هر زنی سخت است به وِیژه اینکه مادر هم باشی و اینکه نقش و زبان زندگی بازیکنی باشی که هزاران هوادار دارد و مثل هر ایرانی دیگری بعد از مرگ اش بیشتر از زمان بودنش سراغ اش را می گیرند. “معصومه ابراهیم پور” اگر قرار بود به همین نام باشد کسی او را نمی شناخت اما نام او بیشتر با نام همسر مرحوم اش ” هادی نوروزی” کاپیتان فقید پرسپولیس گره خورده است. شاید او قبلا چند عکسی در کنار همسرش داشت که در فضای مجازی و رسانه ها منتشر شده بود اما دردناک ترین تصاویر از این زن در مراسم تشییع و به خاکسپاری همسرش بود.در ذیل گفت و گو با معصومه ابراهیم پور را می خوانید :

*مرگ هادی خیلی سخت بود درسته؟

-اتفاق سختی بود همیشه به دنبال کلمه ای دیگر می گردم تا آن اتفاق را توصیف کنم اما همیشه می گویم سخت برای آن روزها خیلی کم است. از آن روز به همه چیز فکر می کنم از اینکه از خواب ناز بیدار شوی و آخرین نفس های عزیزترین فرد زندگیت را ببینی نام اش سخت نیست که از سخت هم بالاتر است اما می دانم خداوند امتحانم کرد تا بزرگ شوم. در دنیا هیچ انسانی را به اندازه “هادی” دوست نداشتم. پیش از ازدواج با هادی علاقه خاصی به پدرم داشتم اما پس از ازدواج با او برای پدرم جالب بود که بعد از تولد هانی در حال به هوش آمدن فقط نام هادی را صدا می زدم و پدرم گفت امروز فهمیدم که هادی را بیشتر از من دوست داری.

*به نظر می رسد هانی راحت تر با این ماجرا کنار آمد؟

نه هانی راحت تر کنار نیامد اما او از من قوی تر است. هانی وقتی که بغض می کنم متوجه می شود و می گوید مامان چشمانت را ببند و احساس کن که بابا کنار توست ببین حسش می کنی! و این آرامش هانی را من ندارم.

هانی شب آخری که پدرش رفت را کاملا به یاد دارد و هنوز در آن حال و هوا زندگی می کند. امروز احساس می کنیم که هادی می دانست نمی ماند. آن زمان متوجه نشدم و بعد از اینکه رفت فهمیدم که می داند و وقتی حرف هایش یادم می آمد و از حال می رفتم.

در شب آخر زندگی اش، هادی با هانی بر سر بارسا و مادرید با هم کل کل می کردند، هانی نمی می خواست برخلاف میل پدرش بازیکن مورد علاقه خود را تشویق کند اما هادی به او گفت من اصلا روی علایق تو دخالت نمی کنم و می تونی هر بازیکن و تیمی و رشته ای رو دوست داشتی انتخاب کنی.

آن شب هادی رفت هانی را بخواباند، -همان شب برایش پی اس پی سفارش داده بود و این آخرین کادویی بود که پدر برایش خریده بود که روز چهلم هادی برایش آوردند- وقتی رفت هانی را بخواباند مرا صدا زد که “مامانی بیا، از این به بعد زمانی که من نبودم هانی پسرم مرد خانه است” من تعجب کردم گفتم “آره هانی جان وقتی بابا اردو هست و نیست شما مرد خونه ای” اما هادی گفت “نه همیشه بعد از من هانی مرد خونه است!”

هانی هنوز هم می گوید “مامان همه اش احساس می کنم که آن شب بابا پتو انداخت روی من و بوسم کرد و گفت بخواب بابا هنوز خوابم و بیدار نشدم!”

*درباره 24 پرسپولیس هانی نظر خاصی دارد؟

-درباره 24 با هانی همیشه صحبت می کنم. اما می گوید 24 را من می پوشم و اگر روزی هم فوتبالیست نشدم من باید اجازه بدهم که چه کسی 24 را بپوشد.(با خنده) هانی شماره 24 را یادگاری پدرش برای خودش می داند.

*مسئولان باشگاه هم این نظر را دارند؟

-این را که می گویم همسران آقای علی پروین و فرشاد پیوس و غیره و همه بزرگان پرسپولیس نیز درک می کنند و قبول دارند. من 11 سال زندگی مشترک با هادی، 9 سال آن را با پرسپولیس زندگی کردم. رنگ قرمز، تیم پرسپولیس، باخت و شکست ها را با پرسپولیس بودیم. استرس ها و درد پاهای هادی برای تیم اش را به یادم دارم. چون این تیم را دوست دارم اگر هزار بار هم کم لطفی کنند باز هم این تیم ماست و دوستش داریم. خودم را خانواده تیم می دانم و سعی می کنم گلایه نکنم.

*مسئولان پرسپولیس سراغ هانی می آیند؟

-خیلی حضورشان در کنار ما کمرنگ شده است، حتی سالگرد هادی نیز جز یکی دو نفر از بازیکنان هیچ کدام نیامدند.

*طلب خانواده نوروزی از سوی باشگاه پرداخت شد؟

-همه طلب هادی را ندادند پیگیری کردیم اما ندادند. کاری هم نمی شود کرد ندادند. بازهم می گویم هادی قلب اش را داد و جانش را برای تیم گذاشت و من برای همین چون پرسپولیس تعصب هادی بود گلایه نمی کنم.

*روزگار بدون هادی چطور می گذرد؟

-در بابل زندگی می کنیم. به دلیل برخی شرایط مجبور شدیم از تهران بر گردیم. هانی در مدرسه و مدرسه فوتبال اش در بابلسر است و تمرین می کند.همیشه می ترسیدم بعد از هادی مرا نشان دهند و بگویند این زن همسرش مرده است، اما امروز ما را به هم نشان می دهند و می گویند این ها همسر و فرزند هادی نوروزی هستند و این عزت برای ما کافی است. نام هادی حال ما را خوب می کند.