ضرورت فرهنگ‌سازی دراستفاده از طبیعت/

پای ‌لنگ فرهنگی در محیط‌زیست

فاطمه عربی: چندروزپیش که برای پیاده روی به پارک نزدیک منزل رفته بودم درعین ناباوری شاهد  به زمین‌افتادن درخت توت محوطه پارک بودم. عده‌ای نه خردسال و حتی جوان یا نوجوان بلکه مردان و زنان سالخورده‌ای بودند که برای چیدن و خوردن توت درخت را از ریشه درآوردند. اگر با چشم‌هایم این اتفاق را نمی‌دیدم، هر پیش‌بینی را داشتم جز دخالت انسانی.

فاطمه عربی: چندروزپیش که برای پیاده روی به پارک نزدیک منزل رفته بودم درعین ناباوری شاهد  به زمین‌افتادن درخت توت محوطه پارک بودم. عده‌ای نه خردسال و حتی جوان یا نوجوان بلکه مردان و زنان سالخورده‌ای بودند که برای چیدن و خوردن توت درخت را از ریشه درآوردند. اگر با چشم‌هایم این اتفاق را نمی‌دیدم، هر پیش‌بینی را داشتم جز دخالت انسانی. قدرت تخریب با دو توفان و شکسته شدن درختان را دیده‌ایم اما این‌که چند انسان برای خوردن توت اقدام به این‌کار کردند هنوز هم باورش برایم سخت است. البته رفتار های مشابه را می توانیم در طبیعت مازندران ببینیم که چطور در روز سیزده‌بدر‌که به‌نام ‘طبیعت‌نام‌گذاری’ شد، عده‌ای با تبر به ‌جان درخت می‌‌افتند و با قطع‌ شاخه‌های‌ درختان و حتی قطع درختان جوان برای خود آتش کباب را به‌پا می‌کنند و در بعضی موارد با خاموش نکردن آتش، یک جنگل را به می‌سوزانند.

مگر نه‌ این‌که درختان تامین‌کننده اکسیژن زمین هستند، آن‌ها دی‌اکسید‌کربن را می‌گیرند و جایش اکسیژن سالم تحویل می‌دهند؟

به یاد دارم که سال‌ها پیش در نشست‌خبری منابع طبیعی‌مازندران، صحبت از اجرای طرح ‌خروج ‌دام ‌از‌ جنگل‌های ‌مازندران بود که همان‌موقع انتقاد و نارضایتی دامداران را به دنبال داشت. کارشناسان و مدیران این مجموعه، وجود دامداران در جنگل را تهدیدی برای پایداری جنگل‌ می‌دانستند. طرحی که اجرای ‌آن بیشتر به ضرر جنگل‌نشینان بود. چرا ‌که درآمد بیشتر این ‌خانواده‌ها اغلب از راه دامداری بود.

دامداران را از جنگل اخراج کردند تا درختان آسیب نبیند تا گونه‌های گیاهی حفظ شود اما باید گفت تا فرهنگ مردم جامعه اصلاح نشود، همچنان محیط‌زیست‌مان در خطر ‌نابودی قرار دارد. گاوها وگوسفندان به اقتضای طبیعتشان در طبیعت چرا می‌کنند اما هیچ‌گاه برای تفریح، و سرگرمی درختی را قطع نمی‌کنند. حتی چرای دام در طبیعت، خاک منطقه را حاصلخیز‌تر می‌کند.

البته‌ این رفتار را می‌توان در سایر مسایل محیط‌زیستی و حتی بناهای تاریخی و فرهنگی کشور دید.

جامعه ایرانی با یک فقر فرهنگی در استفاده از محیط زیست‌شان روبرو هستند. رودخانه، جنگل، کوه، چشمه‌ و آبشارها، دریا و ساحل‌ همه و همه را تخریب و یا آلوده کردند. از یک سو، برداشت بی رویه شن وماسه، صید ماهی و ساخت وسازهای غیرقانونی در دل جنگل وکوه، و از سوی دیگر ورود فاضلاب و پساب‌های خانگی و صنعتی به رودخانه و دریا موجب تهدید و تخریب محیط زیست شد.

 

*ضعف‌ فرهنگی ‌در ‌نگهداری ‌از ‌طبیعت

 

هر روز شاهد ‌رشد تخریب ‌محیط‌زیست‌مان هستیم. از یک طرف مردم و از طرف دیگر عده‌ای از مسولان با برنامه‌ریزی‌های اشتباه  و غیراصولی، ضررهای غیرقابل جبرانی را به محیط‌زیست وارد کردند و اثرات آن ‌را در آب، خاک و هوا می‌بینیم. این نابودی و تخریب را در شهرهای ‌بزرگ و صنعتی، مثل تهران و اصفهان‌ و مشهد می‌توان دید.گرچه عوامل بسیار زیادی را می‌توان در تخریب محیط زیست برشمرد اما شاید هیچ‌یک از‌ آن‌ها به اندازه ساختار فرهنگی ‌جامعه مهم نباشد. گرچه اغلب آلودگی‌های بزرگ و مهم درکشور مربوط به ‌صنایع است که می‌شد با تدوین و اجرای قانو‌ن های ‌سخت‌گیرانه جلوی این آلودگی‌ها را گرفت اما بعضا منافع فردی و گروهی بر مسایل ‌زیست‌محیطی ‌می‌چربد.

جامه آگاه از حق و حقوق شهروندی خود مطلع است و قطعا در برابر این همه مشکلات محیط‌زیستی سکوت نمی‌کند و در صدد دفاع از حق و حقوق خود و نسل‌آینده برمی‌آید و به ‌پاس بخشندگی طبیعت با او مهربان است.

 

*نبودعلاقه

 

فرهنگ‌عامل مهمی در رشد وتوسعه و یا نابودی منابع طبیعی و زیستی‌مان دارد.

نبود فرهنگ‌سازی ‌درست و ضعف در این مساله، از مهم‌ترین ‌چالش‌های مراقبت از محیط‌زیست در کشور به ‌شمار‌می‌آید. این ضعف باعث‌ می‌شود که افراد به‌طور آشکار دست به تخریب طبیعت بزنند و یا در مقابل این تخریب سکوت کنند. گویی علاقه‌ای ‌بین جامعه ایرانی؛ احترام به طبیعت تنها مختص به قشر معدودی دارد و اغلب مردم علاقه‌ای به یادگیری و آموزش در این حوزه ندارند. همه ما باید در برابر محیط زیست‌مان احساس مسولیت داشته باشیم.

 

*نقص سیستم آموزشی

 

گرچه کم‌کاری‌ نهادهای آموزشی و فرهنگی در رابطه با همزیستی صحیح با محیط زیست، آشکارا در جامعه پیداست، اما درگام نخست این وظیفه خانواده است که از همان دوران کودکی، آموزش‌های لازم رابه فرزندان خود بدهد و بعد سایر سازمان‌ها و نهاد‌های فرهنگی و آموزشی مثل مدرسه، صداوسیما، شهرداری، محیط‌زیست و دانشگاه‌ها برنامه‌ریزی مدون و منسجمی برای حفظ و نگهداری از محیط‌زیست و میراث فرهنگی داشته‌باشند. تخریب محیط‌زیست و نوشتن یادگاری در بناهای ‌تاریخی و فرهنگی‌کشور در شان جامعه ایرانی نیست. هرچه آگاهی و سواد مردم بالا برود، کمتر با این بحران مواجه‌ایم. مساله ‌فرهنگی ‌‌نگهداری از محیط‌زیست آن‌قدر‌ها در جوامع‌غربی اهمیت دارد تا جایی ‌که ۳۰سال از ‌تاسیس رشته‌ جامع‌شناسی ‌زیست‌محیطی در آلمان می‌گذرد.