گزارش حرف از حال و هوای این روزها؛ آن روی سکه کرونا
الناز پاک نیا کرونا امروز دیگر واژه جدیدی در زندگی ما است، عده ای باورش کردند، هفته هاست قرنطینه خانگی اند، برخی عزیزان خود را از دست داده اند، برخی هم اما هنوز باور نکرده اند. کرونا درس های زیادی به ما داده است، به قولی این ویروس کوچولوی نه چندان نازنین، زندگی بسیاری را […]
الناز پاک نیا
کرونا امروز دیگر واژه جدیدی در زندگی ما است، عده ای باورش کردند، هفته هاست قرنطینه خانگی اند، برخی عزیزان خود را از دست داده اند، برخی هم اما هنوز باور نکرده اند. کرونا درس های زیادی به ما داده است، به قولی این ویروس کوچولوی نه چندان نازنین، زندگی بسیاری را در اقصی نقاط جهان تحت تاثیر قرار داده است.
جدای از سیاست های ناهماهنگ و چندگانه دولت در مدیریت شیوع کرونا، این بیماری و اجبار به خانه نشینی و مراعات بیشتر، شیوه دیگری از زندگی و چهره دیگری از ما را نمایان کرده است.
کرونا نشان داد خوب لجباز هستیم، اصلا همه چیز را با عکس العمل منفی جواب می دهیم، بگویند بیرون بیایید، نمی آییم اگر هزاران پزشک و رسانه و غیره بگویند در خانه بنشینیم بیرون می آییم و از هوا لذت می بریم و کرونا را تنفس می کنیم.
حالا جای خوب ماجرا مانده؛ 28 اسفند که برسد، هم دید و بازدید می رویم هم سبزه سیزده را گره می زنیم و هم مسافرت امان را می رویم!
کرونا نشان داد در کشتی وقتی جایی که خودمان نشسته ایم را سوراخ می کنیم و کاری نداریم که آیا کل کشتی غرق می شود یا خیر، مهم این است که من خوب باشم حالا بقیه به من شاید مرتبط نباشد… این میزان فردگرایی و این میزان بی توجهی به منافع جمعی را کرونا خوب نشان امان داد.
کرونا نشان داد بر خلاف تصور و گفت وگوهای شب عیدی، عید خیلی هم مهم است، نشان داد مهم نیست قیمت اجناس چقدر باشد یا اصلا بازار ما خوب باشد یا نه، مهم این است که اراده کرده ای پایان سال چیزی بخرید و حتما سال را به خرید تمام کنید.
رفت و آمدن ها، در آغوش کشیدن ها و بوسیدن ها هم اهمیت زیادی دارد، اصلا فکرش را هم نمی کردیم که خوشی های به این کوچکی را هم این کرونا از ما دریغ کند.
کرونا نشان داد که از او مهم تر هم وجود دارد، مثلا چک برگشتی یا پول بیشتر وقتی مشتری هست ما هم باشیم، مشتری هم می گوید تا بانک و فروشگاه ها هستند ما هم هستیم.
کرونا نشان داد حوصله خودمان را هم نداریم، خودمان را به بی خیالی زده ایم شاید کرونا ما را نبیند و به آهستگی از کنارمان رد شود. در فروشگاه جوانکی با لهجه غلظ تهرانی، پشت گوشی تلفن همراه مدام تکرار می کرد، “وقتی بیماری نبود در تهران خارج شدم، می دونستم بیماری زیاده میشه، فعلا هم برنمی گردم”، خیلی هم بی توجه به دیگر مشتریان… به صندوق که رسید به شوخی به جمعی که شاهد مکالمه اش بودند می گفت نترسید کرونا ندارم… ها ها ها…
به همین راحتی… یکی هم ترسیده بود انگار، برای یک کار اداری آمده بود، کاملا نشان می داد که هم دستپاچه و هم استرس دارند؛ سعی می کردند مازندرانی صحبت کنند مدام هم تکرار می کرد بچه شمالیم اما تهران زندگی می کنیم! اصلا هر ماه شمالیم!!!!
کرونا را دیدیم و می بینیم اما کرونا شاید خیلی چیزهای دیگر را نشان بدهد.
کرونا نشان داد ترک عادت برای ما سخت است، مثلا از شستشوی زیاد دست ها گلایه داریم؛ چرا عید نداشته باشیم، کرونا کوچکتر از این حرف هاست که حتی برای یک سال عادت های خود را فراموش کنیم، چند هفته ای خانه نشین شویم و یا حتی به مسئولان بگوید که یک تصمیم درست بگیرند.
یکی راه را باز می کند، یکی می بندد، یکی می خواهد مردم باشند در خیابان ها یکی می خواهد نباشد…
کرونا هم در ایران تجربه های زیادی کسب می کند.کرونا نمی دانست که بیاید در ایران اوضاع اش بهتر می شود.
با شیوع کرونا در ایران به خوبی مشخص شد که اصلا اینجا جای اوست، وقتی هنوز تاکسی ها بر سر پول خرد دعوایشان می شود و یادشان رفته که پرداخت ها باید آنلاین شود.
سیستم آموزش هنوز عادت دارد هم را ببیند، نظام اداری هنوز به کاغذ بازی عادت دارد، هنوز برای یک کار کوچک باید ده ها فتوکپی ببریم.
هنوز بازارهای فله فروشی در ایران عجیب طرفدار دارد، فروشنده هم دوست اش دارد چون سر و ته سودش را اصلا نمی توانید حساب کنید، شایعات درباره صنعت غذا هر روز پیچیده تر می شود و ترس از نان بسته بندی و غذای کنسروی و خوراکی صنعتی از کرونا بدتر است، خب درس هایی است که کرونا به چشم می بیند.
اما کرونا نشان داد که هنوز بازار دیجیتال، بازار آنلاین و بازار بدون حضور مشتری هنوز در ایران نتوانسته رونق بگیرد.
حالا سبزه های عید و سنبل های عیدانه و حتی مواد ضدعفونی کننده را هم تلفنی می فروشند، به برکت کرونا، یادمان افتاده است که معلم می تواند ساعت کار اداری اش تمام شد پیگیر کار دانش آموزان باشد یا دانشگاه ها سیستم آموزش مجازی راه بیندازند.
در برابر کرونا، پول کاغذی و سکه ای، مامن بیماری است اما با کدام کارت الکترونیک پرداخت کنیم؛ بانک ها دعوت به خدمات غیرحضوری می کنند اما نفس آن کارمند بیچاره اش در آمده است از بوی کاغذ و پول آخر سال که باید بشمارد و با هر شمارش به کرونا نزدیک تر شود.
آری کرونا را شکست می دهیم، با هر قدمی که به شکست کرونا نزدیک می شویم با این هجم از عادت ها و کمبود زیرساخت ها، باید مطمئن باشیم که عده ای از جان خود گذشتند تا کرونا برود.
حالا کرونا باید درس قدردانی هم به ما یاد بدهد، قدردانی از هر که نام اش در خط مقدم بود یا نبود..
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0