بخش اول/گفت وگو با عضو هیات علمی گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه مازندران؛ مدیریت امروز شوراها، ادابازی است
گفت وگو الناز پاک نیا | مباحث حوزه مدیریت شهری و شورای اسلامی شهرهای مازندران در سالهای اخیر به یکی از پربحث ترین مباحث و مطالب در افکار عمومی تبدیلشده است. منابع سرشار نیروی انسانی و ثروت در شهرهای مازندران بهتناسب توسعه شهری مورداستفاده قرار نگرفته که هیچ هزینه کرد آن به توسعه شهری نیز […]
گفت وگو الناز پاک نیا |
مباحث حوزه مدیریت شهری و شورای اسلامی شهرهای مازندران در سالهای اخیر به یکی از پربحث ترین مباحث و مطالب در افکار عمومی تبدیلشده است. منابع سرشار نیروی انسانی و ثروت در شهرهای مازندران بهتناسب توسعه شهری مورداستفاده قرار نگرفته که هیچ هزینه کرد آن به توسعه شهری نیز منجر نشده است. یکی از مهمترین مباحث در مسائل شهری و شوراهای مازندران، عدم تناسب میان ثروتها و منابع با مدیریت این حوزه است. شهرهای مازندران همپای مناطق همتراز و هم وسعت خود در کشور رشد نداشته است و در توسعه شهری فاصلهای چند دهساله با سایر شهرهای کشور دارد. مدیریت شورایی در مازندران در سالهای اخیر دچار چالشی شدید شده و این چالش از آنجایی نشات میگیرد که نتوانسته است در مسائل مهم مدیریت شهری مؤثر واقع شود. جناحگرایی و نفع گرایی، عدم حضور متخصصین در بدنه شورایی و عدم توجه به جایگاه شورایی به این روند که میتوانست لازمه توسعه شهرهای مازندران را فراهم کند صدمه زده است.
در این گفتوگو به سراغ ” عامر نیک پور” عضو هیات علمی گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه مازندران رفتهایم. در بخش اول این گفتوگو که امروز ازنظرتان میگذرد به حوزه مدیریت شورایی در شهرها و در بخش دوم که در شمارههای آتی پرداخته میشود به مبحث نیازهای توسعهای شهرهای مازندران پرداخته میشود.
* ازنظر شما، نهاد مدیریت شهری در مازندران در چه وضعیتی قرار دارد:
– در سالهای اخیر، جوانگرایی و کاهش میانگین سنی اعضای شورای شهر موجب نشده که تنشهای میان اعضای شوراها کم شود؛ اگرچه هستند افرادی که در این شوراها بهصورت متعهدانه فعالیت میکنند اما چون مسئله اصلی تصمیمگیری و اصول اولیه آن رعایت نمیشود، ماحصل کار، به کارهای جناحی و صرف انرژی بیجا میشود. متأسفانه اعضای شوراها به افراد و سازمانهای غیرشهرداری وابسته هستند و انتظاری که از شورای شهرها میرود تا بهعنوان نهادی که مدیریت بخش مهمی از نیازهای مردم را بر عهده دارد برآورده نمیشود و چون بستر لازم وجود ندارد انتظارات مردم برآورده نمیشود. امروز وضعیت بهگونهای شده است که نبود شورای شهر بهتر از بود آن تصور میشود؛ واقعیت این است به شیوه انتخابات شورای شهرها نقد جدی وارد است؛ در یکنهاد و فضای سیاسی متمرکز در کشور، ادای دموکراسی را درآوردن یک پارادوکس و ادا بازی است، چگونه است در ساختار متمرکز مدیریت شهری حتی شورای شهر اجازه یک مصوبه را ندارد و مصوبه اجرایی نمیشود و با امضای فرماندار، که نماینده دولت است، مصوبه لازمالاجرا میشود و این جایگاه مردمی را تحتالشعاع دولت قرار داده است.
*ساختار فعلی مدیریت شورایی بر شهرها را چطور ارزیابی میکنید؟
-در ساختار فعلی، برنامهریزی مردم محور نیست و کماکان دولتی است. وقتیکه هزینه فایده در مدیریت شهری سنجیده میشود بهخوبی مشخص است که چه هزینههایی در ایام انتخابات اتلاف شده است.
سرمایهها و انرژی زیادی در ایام انتخابات شوراها تلف میشود، اجارهها و قیمتهای ستادی گردش مالی عظیمی در حوزه شوراها را موجب میشود اما ماحصل آن چگونه است! در بررسی انتخابات شورای شهرها در دوره قبل بهخوبی مشخص بود که یک میلیارد تومان هر فردی که به شورای شهرها در مثلاً شهر ساری راهیافته است برآورد شده یعنی اگر این توان مالی وجود نداشت نمیبایست به این حوزه وارد میشد. در شهرهایی مثل آمل، هزینههای ستاد، تبلیغات، بنرها، نیروهای پشتیبانی در طی یک هفته رقم بالایی خواهد بود و برای افراد برگزیده و منتخب نیز هزینهها اجتنابناپذیر است.
*چرا افراد زیادی حاضر میشوند هزینههای سنگین انتخابات شورایی را بپردازند؟
– این سؤال از آن سؤالهایی است که باید پاسخ داده شود، درآمد اعضای شورا از حق الجلسه ها، در سال رقمی معادل 36 میلیون تومان است، که مسلماً کفاف هزینههای صورت گرفته را نمیدهد. شاید منفعت مالی یک بحث ماجراست ولی قسمت دیگر مسئله میل و تمایل به قدرت و قدرتطلبی و قدرت داشتن بهویژه در سالهای تصدی شورایی است. تقابل شورا و شهرداری تقابل بین قدرت و ثروت است، شورا قدرت خود را از آرای مردم به دست میآورد اما هیچ ثروتی ندارد و شهرداری باقدرت مالی بالا اعضای شورا و تمام سازمانهای دولتی شهری را تحتالشعاع قرار میدهد. شهرداریها در بین ادارات سرمایهدارترین نهاد است. سازمانهای چندگانه چنین امتیاز و منابع مالی ندارند. عملاً شهرداری همیشه در خود را یکنهاد برتر تصور میکند و شهردار بهمحض گرفتن رأی از قدرت مالی شهرداری برای ماندگاری خود استفاده میکنند. سادهترین راه ممکن برای اینکه مدتهای مدیدی بر سرکار میمانند و راز موفقیت این است که کفه ترازو را به سمت خود برقرار کنند.
-به میزان قدرت مالی که در شهرداریها وجود دارد نظارت هست؟
نهادهای نظارتی شرایط را رصد میکنند، شواهد نشان میدهد که کار خود را انجام میدهند، بازداشتیهای صورت گرفته نشان میدهد که شهروندان میتوانند دلگرم باشند که نیروهایی هستند در سطح شهرها که بر مجموعه شهرداری نظارت کنند اما نظارت باید عمومیتر باشد و از ایرادات مهم بر مدیریت شهری این است که مردم در جریان امور نباشند. طبق قانون مردم باید در صحن علنی شورا حضورداشته باشند یا مثلاً حضور خبرنگاران در عرصه تصمیمگیری در جلسات ابتداییترین کاری است که اعضای شورا میتوانند انجام دهند، سادهترین شکل آگاه کردن مردم از مصوباتی که تصویب میشود این است که چرا منتشر نمیشود. باید در سایتهای اطلاعرسانی این دو نهاد تمام مصوبات قرار گیرند. روابط عمومیها وظیفه دارند هرروز پر از خبر و اطلاعات در سایتها داشته باشند اما روند حاکم به اینگونه است که هفتهای یک خبر با موضوعیت مدیران شهری و بازدیدها و جلسات منتشر میشود. اینها جنبه تبلیغاتی پیدا میکند و عملاً نقش مردم کمرنگ میشود. تنها دورانی که به مردم در مدیریت شهری توجه میشود و دوباره افراد بهواسطه تیمهایشان و ستادهایشان تهییج کاذب و هیجان و حرارت کاذب در سطح جامعه تزریق میکنند زمان انتخابات است که این دوره با دوره قبل فرق میکند اما عملاً هیچ تفاوتی در اصل جریان رخ نداده است.
*محور مدیریت شهری در شهرهای مازندران چگونه است؟
-استان مازندران در زمینه تولید آمار از استانهای ضعیف است و همین امر پژوهش و بررسی مسائل مختلف بهویژه در حوزه شهری را دچار چالش میکند. شیوه برنامهریزی شهری حاکم بر کشور و شهرهای مازندران از الگویی تبعیت میکند و در مسیری با شدت قدم برمیدارد که 40 سال است در دنیا منسوخشده است. برنامهریزی شهری از یک نگاه متمرکز دستوری تبعیضآمیز متکی بر طرح جامع از دهه 80 کنار گذاشتهشده و سراغ نوعی از برنامهریزی با اهداف کوچکتر و در مقیاس کوچکتر برنامهریزی از پایین بالا حرکت کرده است. مقیاس محله محور و برنامهریزی که دو اصل عدالت و مشارکت بهعنوان مهمترین عناوین مورد استناد مدنظر قرار میگیرد و اگر شهر و مطلوبیت توسعه شهری سنجیده شود باید بر اساس محورهای عدالت و مشارکت باشد. مشارکت در شهرها به شب انتخابات محدودشده است در عرصه تصمیم سازی و تصمیمگیری هیچ نقشی به مردم داده نشده است.
*چه نقشهایی در مدیریت شهری باید به مردم داده شود؟
-شورای شهرها و شهرداری و اصولاً مدیریت شهری باید ببیند در چه حوزه هایی اولویتها و ظرفیتهای توسعه شهری وجود دارد، در شهرها چه موضوعاتی در اولویت رسیدگی قرار دارند؛ آیا مسئله اصلی و اولویت ترافیک، زباله و فضای سبز یا زنان و کودکان است یا مسئله کهنسالان است که باید نیازسنجی توسط یک مجموعه خبره و نخبه صورت بگیرد. مسئلهای که به لحاظ اجتماعی مردمباور کنند که شهرداری امین بهحساب میآید و معتمد آنهاست و زمانی که وارد شهرداری میشود کارش روی روال انجام میشود و احساس غربت در شهر نکنند. اگر شهرداری بتواند به این سمت بروند و در سطح محلهها، مدیریت محله محور که یکی از نیازهای اساسی برنامهریزی شهری امروز است توسعه یابند نقش و مشارکت مردم افزایش مییابد.
*مدیریت شهری امروز در شهرهای مازندران در چه حوزه هایی کارنکرده است؟
-علت اینکه امروز مردم احساس غربت از شهرداری دارند در این است که به مردم در توسعه شهرها توجه نشده است، درواقع محله بندی خوبی نداریم که مردم دیده شوند، احساس محلگی و هویت محله توسط شهرداریها ایجاد نشده است.در سرای محله ها، درواقع بیشترین گروههای مخاطب، خانمها و مادران و کودکان هستند، نقش آموزشی سرای محله از هر مدرسه و صداوسیما بالاتر میتواند باشد اما امروز بهصورت جزیرهای در بعد فرهنگی و اجتماعی در شهرها و محله ها عمل میشود، برخی مهدکودکها خودشان وارد این محله ها شدهاند اما مدیریت این کار توسط شهرداری باید دنبال شود. اگرچه اخیراً شهرداریها سازمانهای فرهنگی اجتماعی ورزشی تشکیل دادهاند اما نقش اصلی در اعتلای پایداری در سطح محله ها، مسئله سیما و منظر و زباله، روابط همسایگی، آموزش خانواده و آسیبهای اجتماعی که خانوادهها در معرض آن هستند بر عهده شهرداریها است، امروز برنامهریزی شهری در مازندران از فعالیت متمرکز با تأکید بر آسفالت خیابانها به برنامهریزی اجتماعمحور باید تبدیل شود. شهرهای مازندران بیشازاندازه به حوزه عمرانی وابسته است، علت اینکه به فرهنگ و حوزه اجتماعی در شهرها توجه نمیشود چون دیر بازده است. در تاریخ شهرداران ایران شهردار موفق، شهرداری است که خیابان بیشتری تعریض و آسفالت کند، رنگآمیزی خیابانها بیشتر باشد و ساختمانهای بزرگتری بسازد، این مدیریت مهندسی محور است نه اجتماعی محور که 40 سال است در دنیا رد شده است امروز در شهرها باید کاهش شکاف طبقاتی در سطح محله ها محسوس باشد. در مدیریت شهری امروز تمام اتفاقات و رسیدگیها در محلههای خاصی اتفاق میافتد، قیمت برخی مناطق با نرخ خاصی بالا میرود اما در محلههای دیگر محسوس نیست، بیعدالتی فضایی معیارهای سنجشی است که مدیران بهحساب میآورد.
*در حوزه سرمایههای انسانی و اجتماعی مهمترین نقد به شورای شهرها چیست؟
-امروز تقریباً نخبگان از دایره مدیریت شهری دور هستند، متأسفانه اعضای شورا که برگزیدهای از نخبگان یک شهر بهحساب میآیند و با آرای بالایی که دارند تصور میکنند میتوانند نخبگی کنند، افراد دیگری را در این دایره قرار نمیدهند، یا بر پایه قدرت از آرای مردمی و یا بر مبنای توهم قدرت، زمینه را برای حضور نخبگان در دایره مدیریت شهری فراهم نمیکنند. متأسفانه اعضای شورای شهرها، نخبگان را رقبای انتخاباتی خود میبینند از این منظر مسئله برای حضور نخبگان پیچیدهتر میشود. توجه به همه اقشار و گرد هم آوردن نخبگانی از حوزههای مختلف برای مشارکت در تصمیمگیری و استفاده ازنظر جمعی از وظایف شوراها است که متأسفانه شوراها آن را نمیبینند یا به عبارت بهتر نمیخواهند وارد این مسئله شوند. اعضای شورای شهرها در تمام طول 4 سال حضور خود در شوراها، در ایام انتخابات به سر میبرند تا بهحساب های انتخابات قبل رسیدگی میکنند و یا به فکر انتخابات آتی و پایگاههای رأی خود هستند ازاینروست که مدیریت بدون مشارکت مردمی در اندازه صفر و در حوزه مشارکت نخبگان و صاحبنظران در ردههای پایینتر این قرار دارد.
ادامه دارد…
وضعیت امروزی جامعه، هم در سطح کلان و هم در سطح خرد که نگاه بکنیم نتیجه همین مدیران ضعیف و نالایقان حاکم بر امور هستند.البته معتقد هستیم که حاکمان ضعیف و فاسد، منتخبین جامعه ضعیف و نادان به حقوق خود هستند.