داستان یک ساز، از گمنامی تا حاشیههای ثبت ملی
زهرا اشکیود: موسیقی فولکلور مازندران با توجه به پیشنیهی تاریخی قوم ساکن در منطقه، وسعت جغرافیایی و طبیعت زیبا و متنوع از گستره و تنوع زیادی برخوردار است. بخش مهمی از موسیقیهای منطقه مازندران را موسیقی آوازی تشکیل میدهد. سازهای رایج منطقه نیز عبارتاند از: لَـلهوا، دسرکوتن، دایره، سرنا، کمانچه، قرنه و در شرق دوتار. […]
زهرا اشکیود: موسیقی فولکلور مازندران با توجه به پیشنیهی تاریخی قوم ساکن در منطقه، وسعت جغرافیایی و طبیعت زیبا و متنوع از گستره و تنوع زیادی برخوردار است. بخش مهمی از موسیقیهای منطقه مازندران را موسیقی آوازی تشکیل میدهد.
سازهای رایج منطقه نیز عبارتاند از: لَـلهوا، دسرکوتن، دایره، سرنا، کمانچه، قرنه و در شرق دوتار. موسیقی آوازی بهطور سنتی بهویژه در غرب و مرکز بدون ساز اجرا میشود؛ بااینحال امکان همراهی لَـلهوا یا کمانچه نیز وجود دارد.
آوازهای معروف مازندرانی عبارتاند از: امیری، کتولی، طالبا، نجما و حقانی. در غرب ولگهسری جای کتولی را میگیرد و در شرق هرایی اضافه میشود. کتولی، کلهحال، طوری یا امیری، نجما و صنم ازجمله آوازهای تغزلی این منطقه است که هریک وصف حال عاشق و معشوق و دلدادگی است که در بخشهایی از آن مسائل اجتماعی، فرهنگی، عرفانی و عشق به ائمهی اطهار دیده میشود.
موسیقیسازی مازندران به دو دستهی موسیقی چوپانی (ویژه للوا) آهنگهای سرنا و نقاره تقسیم میشود.
درمجموع موسیقی مازندرانی از موسیقیهای موفق و ریشهدار نواحی ایران است و رابطهی خوبی با مردمش دارد. اما بههرحال همانند دیگر مسائل فرهنگی و سنتی در معرض خطر نابودی قرار دارد. استادان زیادی در سالهای گذشته عمر خود را درراه حفظ این میراث گرانبها صرف کردند. نظام شکارچیان و عشقعلی شکارچی از نوازندگان بزرگ دوتار گذشته بودند؛ در حال حاضر محمدرضا اسحاقی از نوازندگان برجستهی این ساز در مازندران است.
غدیر کتولی نیز از نوازندگان بزرگ کمانچه بود که بعد از او احمد محسنپور به شهرت فراوانی رسید و کارهای بزرگی برای موسیقی مازندران انجام داد.
ابوالحسن خوشرو، نورمحمد طالبی و نورالله علیزاده از خوانندگان بزرگ موسیقی مازندران به شمار میروند. در این راستا احمد باوند برای ماندگاری و شناسایی ابزارهای موسیقی مازندران و همچون ساز قرنه و ساز للوا تلاش کرد تا این ابزار موسیقی که حاصل هنر مردم مازندران است به ثبت ملی برسد.
حاشیههای ثبت ملی یک ساز
احمد باوند سوادکوهی مدیر بنیاد پژوهشهای سوادکوه در گفتوگو با حرف میگوید: چند سالی بود که دنبال اقدامی برای ثبت ساز قرنه استاد سیفی بودم چراکه در طی پژوهشها و نشست با این استاد متوجه شدم وی این ساز را احیا کرد این عوامل موجب شد تا پیشنهاد ثبت این ساز را به همراه ساز لَـلهوا به میراث فرهنگی مازندران بدهم که مورد موافقت قرار گرفت و پرونده ثبت منوط به تهیه فیلم بود، این کار انجام و فیلم آن به میراث فرهنگی مازندران ارائه شد و خانم اصانلو هم زحمات زیادی در این راستا کشیدند.
باوند در ادامه اظهار داشت: استاد سیفی نخستین کسی بود که ساز قرنه را اواخر دهه ۶۰ دست زندهیاد محسن پور دیدند درحالیکه استاد محسن پور این ساز را دست یک چوپان آملی دید و آقای سیفی وقتی ساز را دست گرفت متوجه شد ساز کوک نیست و باهنر خود این ساز را رام کرد و در همین حین استاد محمدرضا درویشی هم این ساز را در ردیف سازهای گمشده آورد.
وی تصریح کرد: ساز قرنه در چندین جشنواره موسیقی بهویژه موسیقی فجر رونمایی شد، پس باید بپذیریم که احیا این ساز مرهون زحمات استاد سیفی بود که وی بهعنوان احیاگر این ساز در ردیف گنجینه زنده بشری به شماره ۲۲ ثبت ملی شد.
مدیر بنیاد پژوهشهای سوادکوه در ادامه با سؤالی که چرا استاد قدیر برای ثبت ملی ساز للوا انتخاب شدند، یادآور میشود: قبل از هر چیز باید به اطلاع خوانندگان برسانم که ساز للوا ثبت ملی شد نه استاد قدیر اما متأسفانه جامعه هنری مازندران بهویژه آن دسته از افرادی که خود را وارث للوا میدانند حرکات بسیار تأسفانگیزی از خود با نوشتن نامه اعتراضی به میراث فرهنگی مازندران با ادبیات لمپنی و کوچهبازاری انجام دادند که ما میراث دار ساز للوا هستیم و آن هنگام که زندهیاد حسین طیبی للوا مینواخت هنرمندانی امثال قدیر در حیات نبودند و این ثبت حق طیبی و خانواده ایشان است، باید خاطرنشان کنم که زحمات استاد حسینعلی طیبی بر کسی پوشیده نیست ما در بخش ثبت ساز للوا شخصی را بهعنوان نوازنده ثبت نکردیم بلکه ساز للوا را به نام مازندران ثبت کردیم و باید بپذیریم دیگرانی هستند که بهتر از ما مینوازند.
وی درباره این سؤال که چرا استاد قدیر را معرفی کردید؟، میافزاید: هیچ فرقی ندارد چه کسی برای ثبت میرفت اما مهم بود کسی برود که بتواند دانش تئوری و عملی آن را داشته باشد و از سلامت جسمی کامل برخوردار باشد و در حاشیه نباشد چون در حضور هشت تن از بهترین کارشناسان موسیقی کشور باید این ساز ساخته میشد و به سؤالات فنیشان پاسخ داده میشد و این بسیار مهم بود.
باوند اضافه میکند: علاوه بر آن استاد قدیر در موسیقی بادی و ساخت قرنه و سرنا و سایر ادوات موسیقی مازندران تبحر ویژه دارد و در موسیقی سنتی سهتار شاگرد استاد کیوان ساکت هستند و از سلامت جسمی و روحی کاملی برخوردار هستند و این شایستگی را داشتند که برای ثبت ساز للوا معرفی شوند و اخلاق استاد قدیر و تواضع ایشان در هنر سرآمد دیگران است.
وی درباره هدف از این کار و نقش آن در اشاعه فرهنگ بومی مازندران،میگوید:هدف این بود که این ساز بنام مازندران ثبت و دوستداران این ساز علاقهمندیشان بیشتر شود و این ساز (للوا) اصالت هنر مردم مازندران است چه در شادی و چه در غم و همچنین موجب میشود نوجوانان به این ساز علاقهمند شوند.
*قرنه چگونه ساخته میشود
لطفالله سیفی بشلی هنرمند سازنده و احیاء کننده ساز بومی محلی قرنه استان مازندران در گفتوگو با حرف، میگوید: ساز قرنه اولین بار توسط موسسه فرهنگی هنری فرهنگ خانه در منطقه آمل و در دست چوپانی توسط استاد احمد محسنپور دیده شد که دقیق و کوک نبود و یکشاخ کجومعوجی به آن اتّصال داشت.
سیفی میافزاید: من خود طی زمان و در آزمونوخطاهای زیاد این ساز را در کوکهای مختلف درست کردم و هر بار سازهائی از این نوع را که کوک میکردم به نزد استاد احمد محسنپور میبردم تا عیبش را گوشزد و یا تائیدش کند.ساز قرنه در ابتدا فقط چند سوراخ در کنارش داشت که ازنظر فنی و موسیقیایی مشخص هم نبود چه سازی است اما توانستم آن ساز را از چوپان بگیرم و دوباره با تلاش فراوان اقدام به بازسازی آن کنم.
این هنرمند یادآور میشود: در طی بازسازی به محضر اساتید مختلف نیز برده و درمییافتم که نوع برش و جنس نی به چه شکلی باشد و طی بررسیها دریافتم که نیهای منطقه زاغمرز بهترین و مرغوبترین گیاه برای ساخت ساز قرنه است. از سال 72 تحقیقات خود را درزمینهٔ ساز قرنه آغاز کردم و در طی سال 75 اقدام به نواختن آن کردم و حتی در جشنوارههای مختلف آن را نواختم.
وی درباره روش ساخت قرنه، توضیح داد: پس از تهیه شاخِ گاو که معمولاً در کشتارگاهها به دست میآید، آن را از استخوان کله گاو جدا کرده و ابتدا در درون پارچه پیچیده و بعد در کیسه نایلونی قرار داده و در داخل ظرفی گذاشته و پسازآن درون خارو خاشاک و یا بالای درختی به شاخهای میبندیم تا از دست حیوانات در امان باشد.
سیفی ادامه میدهد: شاخ گاو پس ازچند روز به دلیل بوی متعفنش، مگسها برای تخمگذاری به شاخ هجوم آورده و پس از تخمگذاری، لارو مگس (به قول مازندرانیها (مَرِشک)) رشد میکند و آنزیم زیادی ترشّح میشود و این ترشّح باعث لغ شدن توده استخوانههای به هم فشرده داخل شاخ و جدا شدن از آن شده و سپس به شستشوی داخل شاخ ضخیم پرداخته، آن را بهاندازه دلخواه برای کوکی مشخّص، میبُرّیم و بعد نوک شاخ را با مته سوراخ کرده که معمولاً نمره ۱۰ را انتخاب میکنیم. سرشاخ را با ابتکارِ خود دالبر و یا همان دندانهدندانه کرده و با کاتر تراشیده و به ضخامت دلخواه میرسانم. پس از سمباده با الکل آن را برّاق میکنم. ناگفته نماند که بهجز شاخِ گاو از موادّ مصنوعی هم شاخ درست کردم که موادش همان پودر لثه مصنوعی در دندانپزشکی است.
وی خاطرنشان میکند: آقای باوند سوادکوهی تلاش بسیاری انجام داد تا بتوانیم ساز قرنه را ثبت ملی کنیم و حال این ساز در سال 97 به ثبت ملی رسید و از من بهعنوان گنجینه زنده بشری یاد شد.
این هنرمند موسیقی اشاره میکند: در سال 76 بهعنوان بهترین نوازنده و اجراکننده ساز قرنه در تهران شناخته شدم و از سال ۷۴ ساز قرنه وارد گروه موسیقی امیرپازواری به سرپرستی و آهنگسازی استاد رجب رمضانی کردم . وی در ادامه خاطرنشان کرد: از مدیریت میراث فرهنگی کشور و مازندران، خانم اصانلو و بنیاد پژوهشهای سوادکوه قدردانی میکنم.
محمد قدیر، هنرمند نوازنده و سازنده نی چوپانی مازندران، نیز در گفتوگو با حرف بابیان اینکه ساز بومی هر منطقه آمیخته به فرهنگ و زبان آن منطقه است و للِوا نیز از این قاعده مستثنی نیست، میگوید: لَلِوا یا نی مازندران سازی چوپانی و از دیرباز همدم مردم کوه و دشت مازندران بوده و ازآنجاییکه پدربزرگم نوازنده این ساز بود، در دوران کودکی آشنایی با صدای این ساز داشتم تا اینکه در سن ۱۶ سالگی به تشویق پدر و مادرم شروع به یادگیری و آموختن کرده و نزد استاد حسین طیبی و استاد ابوالحسن خوشرو به فراگیری پرداختم.
قدیر میافزاید: پیوند دوستداران موسیقی بومی و جوانان هنردوست با این ساز موجب دلگرمی است و خوشبختانه در سالهای اخیر نوجوانان و جوانان زیادی به این ساز روی آوردند که موجب رونق و معرفی آن در سطح وسیعتری از کشور و جهان میشود.
وی تصریح میکند: من در سال ۹۷ ساز للوا را در ردیف آثار ملی ناملموس (به شماره ثبت ۱۶۷۱) در اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری کشور به ثبت رساندم تا به سهم خودم گامی برای معرفی و نگهداری این ساز دوستداشتنی برداشته باشم.
این هنرمند درباره این ساز، میگوید: ساز لَلِوا دارای ۶ سوراخ یا پرده که ۵ سوراخ روی ساز و یک سوراخ هم در زیر تعبیهشده و جنسش از نی است.
وی بابیان اینکه بهترین نی مازندران در نیزارهای منطقه زاغمرز امیرآباد وجود دارد، میافزاید: گیاه نی در فصل زمستان کاملاً رسیده و آماده برداشت میشود زیرا سرما موجب سفت شدن بدنه و آوندهای داخلی آن میشود بنابراین در اوایل دیماه برای تهیه نی از نیزارها اقدام کرده و مایحتاج سالیانه خود را تهیه میکنیم.
سازنده نی چوپانی مازندران درباره شیوه ساخت این ساز ، توضیح میدهد: نیهای نیزارها به مدت حداقل یک سال در محیطهای خشک و بهدوراز رطوبت باید خشک شود. سپس آن را به کمک حرارت گرم و صافکرده و بعد درون آن توسط یک میلهگرد (متصل به مته) سوراخ میشود و در ادامه با میلهای باریکتر، سوراخهای آن یا همان پردههای ساز را تعبیه میکنیم و در پایان سربندهای ساز را برای تزیین با نخهای رنگی میبندیم.
این هنرمند یادآوری کرد: چنانچه بخواهیم سازی بسازیم که با طول و کوک خاصی باشد،اندازه بندها برایمان بسیار مهم است و شاید نتوان اندازه و توازن بند خاصی را از طبیعت انتظار داشت به همین دلیل در ساختمان نی تغییر ایجاد میکنیم به این روش که ابتدا یک نی باضخامت و قدی بلندتر را انتخاب گرده و بندهای آن را بهاندازه دلخواه برش میدهیم و از بالا اولین بند راکمی به سمت داخل میتراشیم و وارد بند بعدی میکنیم و به همین ترتیب تا بند آخر ادامه میدهیم.
قدیر خاطرنشان کرد: برای سفت شدن بندهای نی، داخل آن را از چسب چوب استفاده کرده و به مدت یک روز درجایی قرار میدهیم تا کاملاً خشک و محکم شود و سپس شروع به سوراخ کردن میکنیم.
وی افزود: سالهایی که به روش توهَم درست میشوند معمولاً صدای بهتری دارند زیرا اینکه توازن بند و قد ساز به دست سازنده و سلیقه او ایجاد میگردد.
سلام .خسته نباشید میشه طریقه ساخت قرنه رو قرار بدید؟؟؟