فارغ‌التحصیلان، گرفتار در معادله چندمجهولی اشتغال

سونامی بیکاری جوانان تحصیلکرده؛ تعبیری است آشنا، چراکه در سال‌های اخیر بارها آن را شنیده‌ایم و شنیدن آن نشان‌دهنده واقعیتی است که به معضل مهمی برای جامعه تبدیل شده است، اظهارنظر محمد فرهادی وزیر علوم مبنی بر اینکه “میانگین بیکاران در میان فارغ‌التحصیلان بالاتر از میانگین بیکاری کشور است و به تعداد بیکاران کارشناسی ارشد […]

سونامی بیکاری جوانان تحصیلکرده؛ تعبیری است آشنا، چراکه در سال‌های اخیر بارها آن را شنیده‌ایم و شنیدن آن نشان‌دهنده واقعیتی است که به معضل مهمی برای جامعه تبدیل شده است، اظهارنظر محمد فرهادی وزیر علوم مبنی بر اینکه “میانگین بیکاران در میان فارغ‌التحصیلان بالاتر از میانگین بیکاری کشور است و به تعداد بیکاران کارشناسی ارشد و دکتری در سال‌های آینده اضافه می‌شوند”، بر این مهم صحه دقیق‌تری می‌گذارد.به گفته کارشناسان عوامل متعددی بر این بیکاری 42 درصدی فارغ‌التحصیلان و بحرانی شدن بازار کار آن‌ها اثرگذار می‌گذارد؛ به‌عنوان نمونه جمعیت دارای تحصیلات عالی پس از انقلاب درحالی 14 برابر شده که ظرفیت‌های بازار کار مناسب آن پیشرفت نکرده است و افزایش سطح تحصیلات مزید بر علت این بیکاری است، چراکه افراد در دهه 60 در جستجوی کار بهتر از سطح تحصیلات کاردانی به‌سمت تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکتری در دهه 90 حرکت کرده‌اند و این مسئله علاوه بر تغییر سطح توقعات جامعه از کار و اشتغال، شاغل شدن افراد را پیچیده‌تر کرده است.دلیل این پیچیده‌تر شدن را باید به بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در مقاطع مختلف گره زد چراکه جامعه ابتدا با حجم بالای لیسانس‌های بیکار رو به رو شد و سپس از آن در برهه‌های زمانی دیگر با فوق‌لیسانس‌ها و افراد دارای مدرک دکترای بیکار. درواقع بیکاری فارغ‌التحصیلان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در مقاطع زمانی مختلف به وجود آمده است که بیکاری در مرحله اول، جوانان بسیاری را با رویایی دستیابی به شغل به ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر سوق داد که این ماجرا معضل بیکاری تحصیلکردگان دانشگاهی را عمیق‌تر و پیچیده‌تر کرد.جدا از نبود شغل متناسب با رشته‌های دانشگاهی فارغ‌التحصیلان، مدرک بالای دانشگاهی، انتظار افراد دارای این مدارک را از شغل تغییر داده و اکنون با وجود نیاز به نیرو در برخی از مشاغل اما به دلیل مغایرت این مشاغل با پرستیژ اجتماعی یک تحصیلکرده دانشگاهی، بسیاری از آن‌ها حاضر به رفتن به سمت چنین مشاغلی نیستند و آن‌ها در شغل‌یابی انتظارات بالاتری را دنبال می‌کنند.همچنین آمارها نشان می‌دهد تمایل به تحصیل در برخی از این رشته‌ها به‌صورت تصاعدی و چشمگیر افزایش یافته است، به‌عنوان نمونه متقاضیان تحصیل در رشته‌های گروه بهداشت و پزشکی 17 برابر شده است و به تبعِ آن پذیرش‌ها افزایش پیدا کرده درحالی که بازار کاری برای این بخش به وجود نیامده است، ضمن آنکه طی یکی دو دهه گرایش بالایی به برخی رشته‌ها مانند بازرگانی، حقوق، مهندسی، رشته‌های گروه بهداشت و پزشکی، کشاورزی، کامپیوتر، دامپزشکی، علوم تربیتی و… شکل گرفته است و صدالبته پذیرش‌ها بالا رفت که نتیجه آن انباشت تقاضا برای کار فارغ‌التحصیلان این رشته‌ها، دشوارتر شدن ورود به بازار کار و دامن زدن به بیکاری کارجویان جوان بوده است.

*تربیت نشدن نیروی دانشگاهی براساس تقاضای بازار کار

این در حالی است که محمود صادقی نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس قائل بر این است که باید متناسب با تقاضای بازار کار، نیرو تربیت کرد و جذب دانشجو نیازمند هدفمندی است، وی دراین خصوص به خبرنگار خبرگزاری خانه ملت گفت: توسعه نباید صرفا کمی باشد و نگاه کیفی محور به آن لازم است، لذا رشته‌های تحصیلی باید استانداردهای لازم را داشته باشند تا بتوان نیروها را با توجه به بازار کار رشد داد.عدم تحقیق وبررسی از وضعیت بازار کار رشته‌های دانشگاهی، برداشتن موانع از سر راه ارتباط دانشگاه با صنعت توسط دولت یا خود دانشگاه‌ها و نیز انتخاب رشته از سوی افراد بدون اطلاع از وضعیت بازار کار را باید به دلایل این مهم افزود. ضمن آنکه متأسفانه هنوز هم هیچ‌گونه بانک اطلاعاتی قابل اعتنایی از وضعیت بازار کار، نیازها، وضعیت جذب دانشجو، آینده شغلی کارجویان و اطلاعات مهم و کلیدی در دسترس نیست.

*بیکاری 42 درصدی فارغ‌التحصیلان

سران قوا نیز نگرانی خود را بابت بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی به انحای مختلف مطرح می‌کنند؛ تا جایی که دکترلاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در یکی از سخنرانی‌های خود بیکاری و تورم را دو مشکل مهم مردم دانسته و مشخصا بیکاری 42 درصدی فارغ‌التحصیلان ایران را معضل و نقص بزرگ جامعه امروز معرفی کرده است و درحالی که معتقد است نبود شغل با توجه به وجود منابع سرشار و نیروی انسانی کافی در کشور یک نقص به شمار می رود، به مدیران توصیه تلاش بیشتر را داشت.همچنین مجتبی صدیقی معاون دانشجوی وزارت علوم، درحالی که امیدوار است همکاری صنعت و دانشگاه‌ها افزایش یابد، می‌گوید: صنعت باید مکان‌هایی برای کارآموزی دانشجویان ارائه دهد و حتی دانشگاه‌ها در جوار صنایع ایجاد شوند.محمود صادقی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات نیز با بیان اینکه در ایران ارتباط بهینه‌ای میان دانشگاه و صنعت وجود ندارد، می‌افزاید: تعامل دانشگاه و صنعت نیاز به تعاملات و تغییرات اساسی در بخش‌های مختلف مدیریتی و تصمیم‌گیری دارد، همچنین باید سیاست‌های اشتغال‌زایی و جذب نیروی کار به طور همه جانبه در بخش‌های مختلف به ویژه بخش‌های خصوصی و تعاونی و حوزه‌های صنعتی اعمال شود.

*سخن آخر

طبق آنچه گفته شد به نظر می‌رسد؛ حذف موانع پیش‌روی اشتغال فارغ‌التحصیلان دانشگاهی راهکارهایی دارد که برای رسیدن به نتیجه باید در ادامه و مسیر هم مورد توجه قرار گیرند. درواقع حتی اگر مسئولان اعتبارات قابل‌ملاحظه‌ای را برای پیشرفت شرکت‌های دانش‌بنیان و مهارت‌آموزی دانشجویان در نظر بگیرند اما جذب بی‌رویه دانشجو بدون توجه به نیاز و ظرفیت‌های هر منطقه همچنان ادامه داشته باشد، خروج از این معضل امکان‌پذیر نخواهد بود. به همین دلیل هماهنگی همه دستگاه‌های علمی و صنعتی و صدالبته، پیگیری برنامه و طرحی ویژه با توجه به اعتبار در نظر گرفته شده برای شرکت‌های دانش‌بنیان در برنامه ششم توسعه دراین خصوص اهمیت وافری دارد.