از مدیران واداده تا فامیل های قدرت و ثروت
حرف آنلاین – محمد اسکندری: بیش از دو سال از ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری می گذرد؛ با این حال همچنان برای این مدل اقتصاد نه در حوزه نظری و نه در حوزه اجرایی فعالیت چشم گیری صورت نگرفته است. اینکه معظم له سال 95 را بار دیگر به […]
حرف آنلاین – محمد اسکندری: بیش از دو سال از ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری می گذرد؛ با این حال همچنان برای این مدل اقتصاد نه در حوزه نظری و نه در حوزه اجرایی فعالیت چشم گیری صورت نگرفته است. اینکه معظم له سال 95 را بار دیگر به نام اقتصاد مقاومتی آن هم با تاکید بر عمل و اجرا نامگذاری کرده اند، نوعی واکنش به همین انفعال در اجرای این این مدل اقتصادی است. البته مقام معظم رهبری در حوزه اقتصاد دستورات دیگری نیز دارند که همچنان به نوعی روی زمین مانده و اجرای آنها به طور کامل محقق نشده است. سال هاست که از صدور فرمان ایشان برای مقابله با فساد که قوا را خطاب قرار داده است، می گذرد؛ اما همچنان مساله فساد اقتصادی در کشور به یک آسیب جدی در پیش روی روند توسعه و پیشرفت تبدیل شده است.با این حال به نظر می رسد در زمینه اقتصاد مقاومتی نیز نوعی مقاومت در کشور به ویژه در سطح برخی از مدیران وجود دارد تا این مدل اجرایی نشود. دلیل اصلی این مخالفت نوع نگاه و اعتقادی است که برخی مدیران به اشتباه نسبت به مساله اقتصاد دارند و همین دیدگاه نیز عامل اصلی بی رغبتی برای اجرای اقتصاد مقاومتی است.وقتی مروری بر جریان شناسی فکری و سیاسی کشور طی یک صد سال اخیر و به ویژه پس از جنبش مشروطه می کنیم با طیفی مواجه می شویم که از ابتدای امر، اعتقادی به توسعه درون زا نداشته است. افرادی همچون میرزا ملکم خان، طالبوف و در واقع جریان منورالفکری واداده، راه توسعه در ایران را از سرتا پا فرنگی شدن می دانند و متاسفانه بعد از یک قرن نیز هنوز مدیرانی در جمهوری اسلامی حضور دارند که معتقدند فن و هنر ایرانی جماعت، تنها پخت آبگوشت بزباش است!از این منظر می توان ادعا کرد که مهمترین و اصلی ترین مانع در برابر اجرای الگوی اقتصاد مقاومتی، طیف فکری و فرهنگی منورالفکری مشروطه و یا همان روشنفکرهای غرب زده امروزی است که مع الاسف در میان طیف نخبگی و مدیریتی کشور رسوخ کرده است. وقتی برخی از مدیران عالی کشور معتقدند که آمریکا تنها با یک بمب می تواند توان دفاعی ایران را از بین ببرد، چه طور می توان انتظار داشت در حوزه اقتصادی ایران بتواند در برابر اقتصاد آمریکا که قریب به نیمی از اقتصاد جهانی را تشکیل می دهد، ایستادگی کنند؟!برخی از کارشناسان معتقدند گرایش های فکری و سیاسی که معتقدند راه توسعه در ایران صرفا در پیروی از دستورات «برتون وودز» می گذرد، در میان طیف اصلاحات و به تبع آن دولت یازدهم نیز ریشه دوانده است و نمونه عینی این پیروی نیز در دولت بروکرات کارگزاران به وضوح دیده شده است. البته در برابر این نوع نگاه، رویکرد خودباوری امام راحل و مقام معظم رهبری قرار دارد که ترجیع بند تمام سخنانشان «ما می توانیم» است. جالب اینجاست که تقریبا بخش عمده از تنازع های سیاسی در ایران نیز طی چند دهه گذشته بر سر همین شکاف توسعه دورن زا و توسعه وابسته به غرب شکل گرفته است.
*از صاحبان زر و زور تا کاسبان تحریم!
مانع دوم در برابر اجرای الگوی اقتصاد مقاومتی را باید فامیل های ثروت و قدرت دانست که طی سه دهه گذشته به دلیل شرایط خاص و حاد کشور همچون جنگ تحمیلی و دوران تحریم در فضای اقتصادی کشور ریشه دوانده اند. اگرچه برخی تلاش داشته اند از عبارت کاسبان تحریم بهره برداری سیاسی کنند، اما یک واقعیت است که اقتصاد دولتی در ایران و شرایط تحریم سبب شد تا برخی از رانت خواران از این فرصت سوء استفاده کنند و بیشترین نفع را به خود اختصاص دهند.متاسفانه فسادهای بزرگی نیز در این زمینه روی داده و حق الناس ضایع شده است. همین طیف و گروه نیز امروز منافع خود را به شدت در خطر می بیند و تلاش دارد تا اجرای الگوی اقتصاد مقاومتی به تاخیر بیفتد. اجرای الگوی اقتصاد مقاومتی منتج به کاهش چشم گیر واردات، از بین رفتن رانت ها، شفافیت در فضای اقتصادی و افزایش حضور بخش خصوصی در پروژه های کلان می شود. اقتصاد مقاومتی، یک زنگ خطر جدی برای برخی صاحبان زر و زور است که سالها همچون زالو به تن اقتصاد ایران چسبیده اند و از منافع آن تغذیه کرده اند.امروز برخی مسئولان نیز از سوی همین گروه ها به انحای مختلف تحت فشار قرار دارند و سنگ اندازی های مختلفی در جهت حفظ شرایط فعلی صورت می گیرد. متاسفانه در غالب فسادهای اقتصادی بزرگ صورت گرفته نیز پای برخی از مسئولان دولتی و حتی نمایندگان مجلس و قضات در میان بوده است. اگر قرار است اجرای الگوی اقتصاد مقاومتی به طور واقعی آغاز شود در گام نخست باید چنگک های این فامیل های قدرت و ثروت از اقتصاد و سیاست کشور جدا شود و این مهم نیز جز با همدلی دولت و ملت صورت نخواهد گرفت.
*از ناشایستهسالاری تا فرسودگی مدیریتی!
مولفه سومی که می تواند پیش روی روند توسعه کشور و اجرای اقتصاد مقاومتی ایستادگی کند مساله ناشایسته سالاری است که به طور جدی در سطح مدیریت خرد، میانی و حتی کلان کشور نهادینه شده است. شاید برای اغلب ما این تجربه ملموس شده باشد که روند ارتقا و اعطای مسئولیت ها در برخی سازمان ها و نهادها نه تنها به میزان شایستگی نیست بلکه به میزان وفاداری برای چشم پوشی بر خطاها و شاید هم دخالت در تخلفات باشد! البته به طور شک نمیتوان این اتهام را نسبت به همه اجزای سیستم مدیریتی کشور مطرح کرد اما متاسفانه بخش قابل توجهی از بدنه مدیریتی کشور درگیر این چالش اساسی شده است و این یک مانع مهم و جدی در برابر اجرای الگوی اقتصاد مقاومتی است.دست یابی به توسعه و حل چالش های اقتصادی نیازمند هوش، مدیریت صحیح و با تدبر، تعهد و از مهمتر خلاقیت است. امروز دنیا را دانش و خلاقیت به پیش می برد و دیگر نمی توان قفل های جدید را با کلید های قدیمی گشود. اگر قرار است اقتصاد ایران راه یک صدساله را یک شبه طی کند نیازمند خلاقیت ها و نوآوری ها مدیریتی است. اگر قرار باشد ایران نیز با همان سرعت دیگران به سمت توسعه حرکت کند، هیچگاه فاصله موجود برطرف نخواهد شد؛ اما همانطور که امروز جوانان دانشمند، ایران را در فناوری سلول های بنیادین، موشکی، هسته ای و … به مرزهای دانش نزدیک کرده اند، توانمندی آن را نیز دارند که در حوزه اقتصادی و مدیریتی نیز این فاصله را به حداقل برساند!مدیریت همچون دیگر دانش ها دارای متد و روش های علمی و یک مهارت است. اما متاسفانه بدنه مدیریتی کشور به ویژه در حوزه اقتصادی طی سه دهه گذشته کمترین تغییر و تحول را داشته است و هنوز هم وزرای برخی از وزارت خانه های مرتبط با مساله اقتصاد، مدیران چند دهه پیش جمهوری اسلامی هستند. امروز رگ های مدیریتی کشور نیازمند یک خون تازه است تا شبکه مدیریت اقتصادی کشور را با خلاقیت های خود به جلو پیش ببرند.
*ضرورت ترویج گفتمان مطالبه اقتصاد مقاومتی
الگوی اقتصاد مقاومتی یک الگوی بلند مدت است که حل چالش های اقتصادی را در یک بازه زمانی و به طور ریشه ای پیگیری می کند. البته اغلب سیاست مداران و دولت ها در تلاش هستند تا با سیاست های مقطعی موفقیت های کوچک و رضایت های فوری مردم را اخذ کنند اما توسعه از طریق این سیاست ها به دست نخواهد آمد. امروز ضرورت دارد تا همه رسانه ها و نهادهای مرجع و تصمیم ساز، اجرای الگوی اقتصاد مقاومتی را به عنوان یک مطالبه فراگیر در سطح جامعه تبدیل کنند تا مسئولان نیز با عزم و جدیت بیشتری این موضوع را پیگیری کنند. تجربه چندماهه پسابرجام نشان داد که نشستن در میز مشترک با آمریکا نیز نمی تواند مشکلی از اقتصاد ایران را برطرف سازد و تنها راه باقی مانده بازگشت به خود است. تاریخ گواه است که ملت هایی پیروز بوده اند که دست بر سر زانوی خود گذاشته و بلند شدند و چشمداشتی به دست بیگانگان نداشته اند!
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0