نگاهی به آخرین بررسیهای انتقال آب خزر؛ نابودی جوامع محلی در طرح انتقال
الهه موسوی: طرح شیرین سازی و انتقال آب دریاچه خزر” در سال 1388 و بدون هیچگونه مطالعه جامعی آغاز شد و بیش از 140 میلیارد تومان در همان بازه زمانی کوتاه هزینهبر بیتالمال تحمیل کرد. احمدینژاد در سفری به ساری، چند دستگاه بیل مکانیکی را ردیف و طرح را افتتاح کرد؛ طرحی را که هنوز […]
الهه موسوی: طرح شیرین سازی و انتقال آب دریاچه خزر” در سال 1388 و بدون هیچگونه مطالعه جامعی آغاز شد و بیش از 140 میلیارد تومان در همان بازه زمانی کوتاه هزینهبر بیتالمال تحمیل کرد.
احمدینژاد در سفری به ساری، چند دستگاه بیل مکانیکی را ردیف و طرح را افتتاح کرد؛ طرحی را که هنوز مطالعاتی برایش انجامنشده و حتی یک برگ مطالعات ارزیابی زیستمحیطی نداشت. بعدها و پس از مخالفتها با این طرح و اجرایی نشدن آن، مجری طرح در جلسه مرکز بررسیهای استراتژیک رئیسجمهور گفت که« ما در آن مقطع کوتاه، 140 میلیارد تومان هزینه کردیم و شما با مخالفت خود، پول هزینه شده را باد هوا کردید.»
به گفته مجریان طرح، از آن زمان تا امروز، دستکم سه بار مطالعه تکمیلی روی این اَبَرآرزوی پیمانکاران انجامشده، اما مشخص نیست باوجود صرف هزینههای گزاف مطالعاتی در این سالها، چرا بازهم مجلس شورای اسلامی در اقدامی مبهم و پرسشبرانگیز مبلغ 5 میلیارد تومان برای مطالعه مجدد این طرح از منابع ملی در سال 1398 بودجه تخصیص داده است؟ مبلغی که اگرچه در لیست کلان بودجه عمومی کشور عددی خُرد و ناچیز است اما درصورتیکه بهدرستی تخصیص و هزینه میشد میتوانست گرههای کور زیادی را بگشاید.
عوامفریبی و باج دادن برای اجرای یک طرح
«… پرهیز از هرگونه برخوردهای آمرانه، استفاده از نفوذ برخی افراد محلی و منطقهای بهعنوان تسهیل گران اجتماعی، شناسایی کمبودها و نیازهای افراد و جوامع متأثر از اجرای مسیر سامانه و ارائه برخی خدمات به آنها بهصورت احداث مدرسه، خانه بهداشت، بنای مسکونی، راه دسترسی، اسطبل، مخازن آبلولهکشی، تأمین ماشینآلات و ابزار کشاورزی، ساخت مسجد، غسالخانه و سایر ابنیه و…»
«… تخلیه پساب شور در دریا میتواند در محدودهای به وسعت 35 کیلومترمربع اتفاق بیفتد و باعث آسیب به جمعیت فوک های خزری در این محدوده شود… در این خصوص پیشنهاد می گردد مبلغ 3 میلیارد ریال به مرکز درمانی فوک خزری کمک مالی شود!»
اینها بخشی از برنامه پنجساله کشور برای توسعه روستاها و مناطق محروم یا طرحهای دولت، جهت ارائه خدمات به روستاها برای جلوگیری از مهاجرت به شهرها، طرحهای عمرانی برای بازسازی مناطق زلزلهزده کشور، وعدههای نامزدهای انتخابات مجلس شورای اسلامی در آستانه انتخابات و یا تخصیص بودجه از سوی سازمان حفاظت محیطزیست برای حفاظت از جمعیت فوک خزری نیست؛ بلکه بخشی از تصورات نگارندگان بهاصطلاح “طرح 20 جلدی شیرین سازی و انتقال آب دریاچه خزر” است که در صفحه 98 جلد هفتم این طرح و تحت عنوان “گزارش نهایی مطالعات اجتماعی” و در پاسخ بهاحتمال بروز مخالفتهای بومیان و مردم محلی و اقدام احتمالی برای تخریب خط لوله در قلب جنگل و اراضی کشاورزی به رشته تحریر درآمده است.»
بودجههای کلان و مکرر برای مطالعات مکرر اما رد شده!
حنیف رضا گلزار، کارشناس ارشد مهندسی خاک و آب با اشاره به مطالب بالا، درباره این نگاه کوتهبینانه که با ساخت اسطبل و مرده شورخانه و اهدای بیل و داس، میخواهد امنیت مسیر لوله انتقال آب را تأمین کند به اسکان میگوید:« یکی از دغدغهها و نگرانیهای مطرح در طرح انتقال آب دریاچه کاسپین، تنشهای منطقهای و احتمال اقدامات بازدارنده از سوی مردم محلی حاشیه خط لوله انتقال این آب است چراکه این طرح افزون بر ده ها خسارت جبرانناپذیر زیستمحیطی ازجمله ورود سالانه 4/2 میلیون تن نمک در غالب شورابه گرم به دریا و تخریب زیستگاه آبزیان و نابودی دستکم 100 هکتار از جنگلهای بکر و انبوه هیرکانی و … با عبور مسیر لوله از میان مزارع و باغات مردم، موجب آسیبهای اقتصادی مستقیم به جوامع محلی حاشیه اجرای این طرح نیز میشود.»
او تأکید میکند:« تنشهای اجتماعی میان مردمان مبدأ و مقصد طرحهای انتقال آب بین حوضهای در کشور ما مسئله جدیدی نیست و موضوعی کاملاً شناختهشده و دارای سابقهای مشخص است.
مشکلات اجتماعی طرح برای روستاهای مسیر لوله
گلزار در ادامه از برخی آسیبهای طرح برای روستاهای در مسیر میگوید که آگاهانه از سوی مجریان و طرفداران طرح، به آنها اشارهای نمیشود.
او میگوید:« در “طرح شیرین سازی و انتقال آب دریاچه خزر به سمنان” کارفرما، پیمانکار و مشاور طرح، مکرر با استناد به عبور لوله انتقال آب از مسیر خط لوله نفت نکا – ری تلاش میکنند تا آسیبهای زیستمحیطی و اقتصادی وارده ناشی از آن را بسیار ناچیز شمرده و بدون اشاره به این نکته که هنوز سندی مبنی بر موافقت وزارت نفت با این مسئله منتشرنشده است، طرح را کم آسیب جلوه دهند. این در حالی است که بررسی دقیق ابعاد فنی طرح مشخص میسازد که عملیات لولهگذاری حتی در حاشیه خط لوله نفت، دستکم 40 روستا را تحت تأثیر پیامدهای خود قرار میدهد؛ چراکه خط لوله باید در مسیر خود از دستکم 143 هکتار زمین شالیزاری، 21 هکتار باغ و 18 هکتار زمین کشاورزی عبور کند و روستاهای محمدآباد، قاجار خیل، ولوجا، تازه آبادجهاد، زغالچال، هولا، آب بندانسر، ترم، سوزنک، مشون کلا، دروار، لولاک کسیلیان، مته کلا، درکاررودبار، اساس، ازود، شورمست رودبار، همت آباد، طالع رودبار، لاک دشت، دهخدا، پایین دوآب، پایین دزا، بالادزا و سیمت در استان مازندران بهطور مستقیم دچار مسائل و مشکلات اجتماعی ناشی از اجرای این طرح ازجمله مسئله استهلاک و آزادسازی اراضی تحت تملک مردم بومی خواهند شد. مسائل و مشکلاتی که پیمانکار و مشاور طرح بهغلط و شاید هم به دلیل سادهسازی مسئله و یا خوشبینی برخاسته از ساده و کمتوقع پنداری جوامع محلی متأثر از این طرح، تصور میکنند که با ساخت اسطبل و مردهشور خانه و مسجد و … و یا توزیع رایگان برخی ادوات کشاورزی ازجمله بیل و داس و فوکا و …، و یا پادرمیانی ریشسفیدان محلی میتوانند بر آن و برای همیشه سرپوش بگذارند!»
این کارشناس آبوخاک تأکید میکند که طنز و شوخی یا جدی بودن این رهیافت و راهکار ارائهشده از سوی شرکت مشاور و پیمانکار، کاملاً نامشخص و در هالهای از ابهام است!»
مطالعات اجتماعی ناکافی و سادهانگاری مسئله
گلزار در ادامه با تأکید بر پیشنهادها ارائهشده در جلد هفتم از مجموعه مطالعات این طرح که با عنوان “مطالعات پایه/ گزارش نهایی مطالعات اجتماعی” تدوینشده میگوید که باید از جنبههای مختلف علوم اجتماعی و حتی پدافند غیرعامل موردبررسی و بازبینی دقیق و مستقل قرار گیرد و ارائه این هشدار کاملاً ضروری است که با این سطح مطالعه اجتماعی و پیشنهادها ارائهشده مبتنی بر آن، نمیتوان رضایت جوامع محلی و در پی آن امنیت مسیر لوله آب را حتی در درصدهای پایین تضمین و توجیه کرد.
او میافزاید:« برای مثال چه تضمینی وجود دارد که در صورت اجرایی شدن این طرح و ارائه خدمات لیست شده در آن به مردم این روستاها، باگذشت چند سال از اجرای طرح جوامع محلی، بر سر تعهد خود با پیمانکار و مجری باقیمانده و یا مطالبات جدیدی را مطرح نسازند؟ همین یک پرسش برای اثبات غیر فنی بودن این مطالعات همچون مطالعات پیامدهای زیستمحیطی این طرح کافی به نظر میرسد.»
جوامع محلی «مبدأ طرح» یا جوامع محلی «مسیر خط لوله» انتقال آب؟
نکته کلیدی دیگری که به گفته حنیف رضا گلزار در مطالعات اجتماعی این طرح به شکل تعجببرانگیزی مورد غفلت قرارگرفته، ندیده انگاشتن “جوامع محلی مبدأ” این طرح و تمرکز صرف روی “جوامع محلی مسیر انتقال” است.
او میگوید:« با این رویکرد تدوینکنندگان طرح تصور میکنند که مردم دربند مشکلات معیشتی – مالی حاشیه خط لوله را که بیشتر ساکن روستا هستند میتوانند با ارائه برخی مشوقها با خود همراه کنند؛ اما پرسش اینجاست که با فرض محال تحقق این امر، با مردم مبدأ اجرای طرح که بهطور عمده از تحصیلکردگان، متخصصین و نخبگان و بهطورکلی قشر بیشتر برخوردار جامعه به شمار میروند و همگی مخالف اجرای این طرح هستند چه خواهند کرد؟»
گلزار تأکید میکند:« کدام بستههای پیشنهادی برای مردم مازندران و استانهای شمالی حاشیه دریاچه کاسپین که به نمایندگی از طرف ملت ایران مخالف آشکار اجرای این طرح ویرانگر هستند ارائه خواهد شد؟ آیا هزینهها و بار مالی این بستههای پیشنهادی، قیمت تمامشده این آب گرانبهای منتقلشده را بیش از برآوردهای موجود افزایش نخواهد داد؟ و مهمتر از همه آنکه آیا مردم و جوامع محلی مبدأ طرح حتی در صورت ارائه بستههای پیشنهادی از حقا به آب شیرین شده تا ساخت و گسترش بندرها موجود برای صادرات نمک و اشتغالزایی برای جوانان!!! از مخالفتهای فنی و دانشبنیان خود در مورد این طرح کوتاه خواهند آمد؟ بسیار دور میبینم.»
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0