ناکامی رسانه ملی در رویایی با اراذل و اوباش !
حرف آنلاین:حمیدرضا روح الهی/ از نیمه دوم آبانماه سال 1393 که محمد سرافراز به جای سیدعزت الله ضرغامی بر صندلی ریاست سازمان صداوسیما تکیه زد، بسیاری ها بر تغییرات ریشه ای و بنیادین در بخش های مختلف رسانه ملی، دست کم در حوزه خبر، امیدوار شدند. اگر بخواهیم برنامه های اجراشده در این یک سال […]
حرف آنلاین:حمیدرضا روح الهی/ از نیمه دوم آبانماه سال 1393 که محمد سرافراز به جای سیدعزت الله ضرغامی بر صندلی ریاست سازمان صداوسیما تکیه زد، بسیاری ها بر تغییرات ریشه ای و بنیادین در بخش های مختلف رسانه ملی، دست کم در حوزه خبر، امیدوار شدند.
اگر بخواهیم برنامه های اجراشده در این یک سال و چندماه ریاست سرافراز را منصفانه داوری کنیم، باید اذعان کرد که تغییرات گسترده ای را از نظر فرم و محتوا در بخش های مختلف خبری شاهد بوده ایم که تغییرات اساسی در کنداکتورهای بخش های مختلف خبری،پخش اخبار 20:30 شبکه دو سیما در روزهای تعطیل و جمعه، تندتر شدن ضرباهنگ گفتگوهای ویژه خبری و پرداختن به موضوع ها و سوژه هایی که پیش از این کمتر به آنها توجه می شد و… از جمله آنهاست.
البته ایجاد این نوع تغییرات و گوناگونی که عمده آنها شکلی است، کمترین خواسته مخاطبان شیشه جادویی از فردی است که سال های زیادی در عرصه خبر سازمان صداوسیما (معاونت برون مرزی)، فعالیت داشت و سکاندار شبکه های عظیم خبری پرس تی وی، العالم، هیسپان تی وی، رادیوهای مختلف برون مرزی و… بود.
مدت ها بود که مخاطبان شبکه های رادیو و تلویزیون مملکت ما از تناقض گویی های شبکه ها و بدسلیقگی آنها در برخورد با متهمان قضایی، رنج می بردند؛ برای مثال، بارها دیده شد که یک شبکه نام متهمی را با اختصار اعلام و تصاویرش را مات یا شطرنجی پخش می کرد ولی شبکه دیگر به فاصله زمانی بسیار کم، همان فرد را با نام و شهرت کامل و گاهی با تصاویریکاملاً شفاف روی آنتن می برد.
افزون بر این، پیشتر بارها دیده شد که شبکه های مختلف هنگام پخش تصاویر اراذل و اوباش در کشور کمی از آداب و اخلاق رسانه ای فاصله می گیرند و با نمایش تصاویر و حتی مصاحبه های واضح متهمانی که هنوز در هیچ دادگاهی محاکمه و مجرم شناخته نشده اند، خانواده های آنان را نیز تنبیه کرده اند.
در دوره جدید اما این تناقض گویی ها و زیرپا گذاشتن اخلاق رسانه ای کمتر شده ولی متأسفانه همچنان ادامه دارد؛ یکی از نمونه های جدید، رویکرد بخش های مختلف خبری رسانه ملی در نوع پوشش اخبار مربوط به «گسترش فعالیت های اراذل و اوباش مازندران در شبکه های مجازی» است؛ در این خصوص چند نکته بسیار ضروری به نظر می رسد:
- در بخش های مختلف از «اراذل و اوباش شمال کشور» نام برده شد که اشکالی اساسی داشت زیرا این نوع بیان در وهله نخست اذهان مخاطبان را به گستره جغرافیایی وسیع تری از کشور سوق می دهد درحالیکه این خبر فقط در استان مازندران بوده است و دیگر استانهای شمالی کشور (گیلان، گلستان) از آن مستثنی بودند. تأکید عناوین خبرها و لیدها روی عبارت «شمال کشور» و تحول خواهی برخی سردبیران رسانه عظیم ملی ناخودآگاه مردم استانهای گیلان و گلستان را درگیر این عمل ناصواب می کند.
- مسئولان قضایی و انتظامی استان بارها در رسانه های مختلف مشخصاً نام چند شهر استان مازندران را که درگیر این ماجرا بودند، ذکر کردند و بسیاری از شهرهای استان از این مسئله مبرا بودند ولی در میان گزارش های پخش شده از رسانه ملی، نام یکی دو شهر استان (از زبان اراذل و اوباش) به صراحت اعلام شد، بنابراین گله مندی مردم شهرهایی که نام شهرشان از قاب جادویی پخش شده، بجاست.
- همان گونه که مازندرانی های عزیز می دانند، مردم شهرهای مختلف استان، زبان مادری شان را با گویش ها و لهجه های مختلفی صحبت می کنند بنابراین به دلیل قرابت شهرها با یکدیگر، مردم با لهجه های بیشتر شهرها آشنا هستند و در بسیاری مواقع گویش فقط یک کلمه، ملیت شخص را برای طرف مقابل آشکار می سازد؛ نکته ظریفی که رسانه ملی آن را نادیده گرفت و به آن اعتنایی نکرد. هنگام پخش گزارش «فعالیت گسترده اراذل و اوباش در شبکه های مجازی»، صحبت های برخی اوباش با همان گویش خاص پخش شد که با شنیدن آن بلافاصله نام شهر وی در ذهن هر بیننده مازندرانی نقش می بست بنابراین به نظر می رسد در اینجا نیز به مردم آن شهرها کم لطفی شد.
- ایجاد هرگونه ناامنی ابتدا متوجه مردم است؛ مردمی که هر روز به امید برقراری، حفظ و تحکیم نظم و آرامش و امنیت در محل زندگی شان، برای کسب روزی حلال از خانه هایشان خارج می شوند بنابراین، نباید از نقش آفرینی آنها غفلت کرد. در گزارش های پخش شده از شبکه های سراسری، هیچ مصاحبه ای از مردم در رد این گونه مسائل (اوباشگری)، دیده نشد. بدیهی است در چنین مواقعی همین مردم کنجکاو می شوند و ممکن است برای دست یابی به جزئیات بیشتر خبر و دسترسی به بخش های سانسور شده رسانه های داخلی به شبکه های مجازی و حتی شبکه های خبری رقیب و معاند نظیر بی بی سی و… روی بیاورند.
- باتوجه به مهم و متفاوت بودن سوژه، نقش کارشناسان مسائل اجتماعی، روان شناسان، جمعیت شناسان، مردم شناسان، و… نیز در گزارش های مربوط به اوباش کاملاً ضروری به نظر می رسید اما از حضور آنها نیز همانند مردم، خبری نبود.
- در فضای جدید رسانه ای و در میان کثرت و تعدد و تکثر رسانه ها، پخش ناقص و ناکارآمد این نوع گزارش ها، تهدیدی جبران ناپذیر است چراکه ممکن است خیل عظیمی از مخاطبان به ویژه جوانان را به سمت اسوه گزینی نادرست سوق دهد و آنها به جای الگوبرداری از ائمه اطهار علیهم السلام در حوزه مذهبی و شخصیت ها و پهلوانانی دیگر در حوزه ملی مانند شهدا، پوریای ولی، تختی و…، به الگوهای کاغذی روی بیاورند.
- اینها و مواردی از این دست نوعی بی اخلاقی رسانه ای و درست در تضاد با خواسته ها و برنامه های اصولی سازمان صداوسیما است.
البته شبکه استانی مازندران (تبرستان) بخشی از بار مسئولیت شبکه های سراسری رسانه ملی را به دوش کشید و برخی از ضعف آشکار آنها را پوشاند.شبکه تبرستان با پخش مصاحبه های مردمی و انتشار انزجار مردم از ترویج پدیده شوم اوباشگری، مرهمی بر تن رنجور رسانه ملی نهاد و فضا را اندکی ملایم کرد گرچه دعوت از کارشناسان و متخصصان برای واکاوی و موشکافی این موضوع در آن نیز دیده نشد.
اکنون چه بخواهیم و چه نخواهیم این موضوع به یکی از خبرهای مهم و داغ در میان افکار عمومی استان مبدل شده و در کمتر محفلی است که از این موضوع (اوباشگری، سرنوشت اوباشگران، پیگیری اخبار مربوط به دستگیری آنها و…) سخنی گفته نشود.
گسترش روزافزون شبکه های اجتماعی فعال باعث شده تا مردم به ویژه نسل جوان جامعه اخبار و شایعات منتشرشده در آن شبکه ها را دنبال می کنند بنابراین شایسته است رسانه ملی با ارج نهادن به خواست مخاطبان هدف و افکار عمومی و با توجه وجود ارزش های فراوان خبری درخصوص این موضوع (تضاد و درگیری، دربرگیری، مجاورت، تازگی و…)، فراتر از حد خبر و گزارش های کوتاه، به آن توجه ویژه ای کند و از کنار این موضوع بسیار مهم، آسان نگذرد.
بهتر است رسانه ملی با توجه وظایف ذاتی خود (اطلاع رسانی و آموزش)، این موضوع را آن گونه که شایسته است، به مخاطبان بشناساند و در امر خطیر اسطوره سازی های شایسته به جای الگوهای پوشالی بیشتر تلاش کند.
مردم استان مازندران پیشینه مبارزاتی و مدافعانه انقلابی فراوانی دارند و برای به ثمر رسیدن مجاهدتهایشان خون های فراوانی هم ریخته اند بنابراین شایسته نیست رسانه ملی، که به رسانه اخلاق شهره است، ولو با خطاهای کوچک و زیرپا نهادن اصول حرفه ای و اخلاقی خود، خدای ناکرده احساسات پاک مردم این مناطق را جریحه دار کند.
شایسته است رسانه ملی دوشادوش دیگرسازمانها و نهادهای مسئول، به منظور شناسایی هرچه بیشتر سرنوشت قانون گریزان و مروجان رعب و وحشت در جامعه و نیز ایجاد و افزایش امنیت روانی جامعه بیشتر بکوشد و به رسانه ای مطمئن تر و معتمدتر در میان افکار عمومی کشور تبدیل شود.
شهرهای سرسبز و دل نشین مازندران همواره پذیرای خیل مسافران و گردشگران فراوانی از داخل و خارج کشور است و چنین اتفاقات ناگواری ممکن است آسیب های زیادی به اقتصاد مردمان این خطه وارد کند از این رو شایسته است همگان با همدلی و همزبانی بیشتر و بیشتر در ریشه کن کردن و نابودی کامل این پدیده نامبارک کوشا باشند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0