خاموشی بیصدای خنیاگر آوازهای تبری
الناز پاک نیا: مرگ و تولد برخی انسانها همچنان که نیازهای روز جامعه برای برخی حیاتی است، برای یک قشر نیز بااهمیت و مهم تلقی میشود. سه روز پس از مرگ اش در هیاهوی رفتن پاییز و آمدن زمستان، خبرش آمد که رفته است. مرگی که به گفته دوستدارانش اگرچه براثر کاهلی بوده است اما سهمی از فرهنگ بومی مازندران را از این سفره کاسته است.
آیینها و نواهای بومی مازندران با مرگ انسانهای با اصالت یکییکی از زمانه دور میشوند و میروند تا نگرانی برای داشتن اشان فزونی یابد.کیقباد میردار یکی از گلهداران و راویان موسیقی مازندران که روز پنجشنبه ۲۸ آذرماه، در سن 56سالگی دار فانی را وداع گفت؛ از ذخایر موسیقی بومی مازندران و به قولی خنیاگر توانمند آوازهای تبری بود. مردی میتوانست با شناساندن آن به حوزه دستگاه موسیقی بومی مازندران، یاد روزهای کوهستان و آوازهای محلی مازندران در دل جنگلها و بیشههای استان را روشن نگه داشت، پیش از ثبت و ضبط توانمندیاش و داشتههایش از هنر بومی مازندران در خاموشی بیصدا فرورفت.
میردار؛ راوی موسیقی چوپانی مازندران
موسیقی چوپانی یکی از رپرتوارهای موسیقی است که تقریباً میتوان آن را در بخشهای مختلف کشور مشاهده کرد. کیقباد میردار که در روزهای اخیر دار فانی را وداع گفت، یکی از افرادی بود که به گفته یکی از کارشناسان موسیقی بهخوبی این رپرتوار را میدانست و بهنوعی یکی از ذخایر موسیقی چاربداری بود.این هنرمند سال گذشته در پنجمین دوره از فستیوال موسیقی آینهدار در سومین شب که به موسیقی و آیینهای مردمی مازندران اختصاص داشت، شرکت کرد. او در این فستیوال به همراه بهمن سام دلیری یکی دیگر از خوانندگان آن منطقه قطعاتی را اجرا کردند.اول دیماه پس از هیاهوی یلدا، خبر مرگ این آوازخوان تبری مازندران در محافل پیچیده است، خبرگزاریها به سراغ علی مغازهای ـ کارشناس موسیقی و دبیر فستیوال آینهدار ـ که مرحوم میردار را به این فستیوال معرفی کرده بود، صحبتی داشته است.از مغازهای دربارهی نحوه آشناییاش با کیقباد سؤال میکنیم. میگوید: طبق روالی که به دنبال هنرمندان محلههای مختلف میگردیم با او آشنا شدم. گاهی پیش میآید برخی از دوستان که با هنرمندان بومی یک محله آشنایی دارند و یا خودشان اهل همانجا هستند، نوازندگان یا خوانندگان یک منطقه را به ما معرفی میکنند. این بار بهواسطه یکی از دوستان به دامنههای الم کوه در منطقه چالوس رفتیم. در آنجا دو روستای دوقولوی به هم چسبیده به نام الیت و دلیر در ارتفاعات بلندی قرار داشت. محل زندگی کیقباد آنجا بود. من قبلاً نام او را شنیده بودم و درنهایت بهواسطه آقای روشن میردار به خانه او رفتیم.او ادامه میدهد: در آنجا متوجه شدم که خوب میخواند، خوب ساز میزند، به شعرهای چوپانی و ترانههای عامیانه مردمشان مسلط است و مقامها را میشناسد؛ به همین دلیل او را به فستیوال دعوت کردم. زمانی که به آینهدار آمد نی خود را فراموش کرده بود و همراه بهمن سام دلیری برنامه بسیار جذابی اجرا کردند. آنها در روز سوم فستیوال و اختتامیه اجرا کردند و عنوان برنامهشان «خونش کِرد و گالش» به معنای خوانندگی چوپان و گالش بود.این کارشناس موسیقی اظهار میکند که کیقباد دامدار بود و معمولاً دامهای خود را در تابستان به ارتفاعات سیاهبیشه میبرد و تا سه چهار ماه بازنمیگشت و در این مدت گاهی همسرش به او سر میزد.مغازهای در پایان درباره نحوهای که میردار موسیقی را فراگرفته بود، میگوید: او نیز مانند دیگر چوپانها از کودکی چوپانی کرده بود و در کنار قدیمیترها نی زدن را فراگرفته بود. نی زدن و موسیقی چوپانی یا چاربه داری در تمام ایران وجود داشته و مرسوم بوده است؛ به همین دلیل چوپانها این کارها را خواه یا ناخواه به شکل سینهبهسینه یاد میگرفتهاند. حال گاهی اوقات بعضی از آنها خوب میخوانند که مانند کیقباد میتوانند در اجرای صحنهای حضورداشته باشند.علی مغازهای (دبیر هنری فستیوال آینهدار) همچنین به ایلنا گفته: کیقباد میردار یکی از ذخایر موسیقی چاربداری مازندران بود که در پنجمین فستیوال آینهدار میهمان جشنواره بود و اجرایش مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.مغازهای افزود: متأسفانه دلیل مرگ کیقباد میردار نامشخص است. او برای درمان سرماخوردگی به بیمارستان میرود اما متأسفانه به دلیل تشخیص نادرست و در پی آن خونریزی از بینی به دلایل نامعلوم دار فانی را وداع میگوید.علی مغازهای در پایان گفت: قرار بود بهاتفاق کیقباد میردار و بهواسطه او، رپرتوار موسیقی چوپانی را بهطور جدیتر ثبت و ضبط و کنیم.
مرگ گنجینهای فرهنگ شبانی مازندران
هنرآنلاین نوشته است: کیقباد میردار منصور پناهی که پنجشنبه 28 آذر از دنیا رفت آخرین بازمانده از نسل مختابادهای قدیم بود. کیقباد میردار منصور پناهی آخرین بازمانده از نسل مختابادهای قدیم که صلابت و فرهنگ غنی شبانی را بهصورت بکر و دستنخورده نمایندگی میکرد، پنجشنبه 28 آذر در 55 سالگی درگذشت. او متولد سال 1343 فرزند محمدحسین، ساکن روستای کوهستانی الیت و روستای قشلاقی سنگدره بود و روزگارش با چوپانی و کشاورزی میگذشت. نواختن نی را از مرحوم همت صیادینژاد و دیگران آموخته و آواز نیز میخواند. در دل نوشته مؤمن توپا ابراهیمی؛ پژوهشگر فرهنگ فولکلور مازندران درباره کیقباد میردار منصور پناهی آمده است: او پاسدار فرهنگ بومی کلارستاق بود و صلابت مختابادهای دوران خوش گذشته را با خود داشت. اگر هنوز در چراگاههای روستای کوهستانی الیت، صدای بعبع برهها، نعره گله گاوان و واقواق سگ گله به گوش میرسید، کیقباد با تمام وجود ضامن دوام و بقای آن بود. او با آهنگ گسفن چِمر، گلهاش را از آغل خارج میکرد و با آهنگ گسفن چرا، آنها را به چرا میبرد و با آهنگهای رجگا سری و مالینگاسری به طویله بازمیآورد.آنگاهکه پدیده شوم مهاجرت، روستاهای کوهستانی را به ویرانه مبدل کرد، کیقباد کوهستان را رها نکرد و با رمههای اندکش، یاور کوهستان باقی ماند. آنقدر با تنهایی روستا و سختیهای کوهستان جنگید تا موفق شد گلهای پرشمار فراهم آورد و طویله را از انواع گاوان شیری و گوشتی پر کند. پسران، همسر و عروسها را پیوسته به کار میگرفت تا به قول خودش بهعنوان تولیدگر بومی و کارآفرین، موفق باشد و بر مدیران شهرستان فخر بفروشد، چراکه حتی در وامی برای خرید علوفه یا تعمیر طویله، یاریش نکرده بودند. امیری، ولگه سری، نجماگ، طالب طالبک و منظومههایی چون: زهره و زرنگار، پهلوون فرامرز، شاه نظر، وکال، غلام میرشکار و غیره را بهخوبی و بامهارت اجرا میکرد. او در فستیوالهای فراوانی چون: همایشهای کلارستاق به میزبانی روستای الیت، اولین یادواره امیریخوانی در ساری و جشنواره آینه و آواز در تهران شرکت کرد و موردتقدیر قرار گرفت. کیقباد با نی هفت بندش، قطعات، سازی بومی را بسیار دلنشین مینواخت. در نی میدمید تا گلهاش را به چرا وادارد و دلنوازی میکرد تا رسوب خستگی را از تن بزداید. خاطره ملاقاتش با زندهیاد احمد محسنپور از شیرینترین خاطرات دوران زندگیاش بود و پیوسته از او به نیکی یاد میکرد. کیقباد، آخرین بازمانده از نسل مختابادهای قدیم بود که صلابت و فرهنگ غنی شبانی آنها را بهصورت بکر و دستنخورده نمایندگی میکرد و سرانجام با یک دنیا آرزو در دام مرگِ غمانگیزی گرفتار شد و تمام هنرهای خود را به انقراض کشید. فضلالله دهقان؛ مدرس و پژوهشگر موسیقی فولکلور مازندران نیز ضمن ابراز تأسف در از دست دادن کیقباد میردار گفت: ایشان بسیار مرد خوشمشرب و خوشاخلاقی بودند و حیف که زود از بین ما رفتند. کیقباد از انگشتشمار کسانی بود که نغمات قدیم تبری را از بر بوده و اجرا میکرد و محققان این حوزه از دانش ایشان بهره بسیاری بردهاند.دهقان افزود: زندهیاد کیقباد میردار از رابطه علاقهمندی هممحلیها و آشنایان خود با نغمات یا منظومههای قدیمی منطقه و آن لحنها و خوانشهایی که مربوط به تبریزبانان قدیم است، گلهمند بود؛ چراکه به قول ایشان جوانان و غالب مردم، گرایش به غیر این نوع نغمات دارند!این آهنگساز موسیقی مازنی تصریح کرد: صدای کیقباد یک دوره طولانی از تاریخ پرفرازونشیب مردم این سرزمین را در غمها، شادیها، آمال و آرزوهای آنها حکایت میکرد.
چگونگی مرگ میردار
مؤمن توپا ابراهیمی؛ پژوهشگر فرهنگ فولکلور مازندران و خواهرزاده مرحوم در گفتوگو با “خبرنگار حرف” بابیان اینکه شایعه مرگ کیقباد میردار براثر آنفلوانزا صحیح نیست و وی براثر سکته فوت کرده است، تصریح کرد: میردار در غرب مازندران گمنام نیست، از سال 71 وی را به گروههای غرب استان معرفی کردم، وی چوپان بود وبه کار دامداری اشتغال داشت، با یاری احمد محسن پور در قالب گروه غرب مازندران با نام “الیت سوو” به فستیوال آواز و آیینه راه پیدا کرد و شناخته شد که لحن ورگه سری را برای اولین بار در این فستیوال خواند. آرشیو خوبی توسط آقای محسن پور و استاد اشرفی مسئول دانشنامه مازندران از ایشان تهیهشده است. محسن پور از فرهنگ خانه ساری از ایشان و آقای صیادی نژاد برای موسیقی مازندران نوارکاست 6گانه توسط سازمان موسیقی ایران تهیه کرد.
وی بیان کرد: مرحوم میردار ردیف آوازی مازندران مانند امیری، ورگه سری، نجما و رعنا، کیجا جانک ها و برخی منظومهها مانند وکال، غلام میرشکار، منظومه امیری و طالبا، پهلوان فرامرز زهره و زرنگار را خوب مینواخت و میخواند و در ردیفسازی نیز نوازنده پرتوان نی بود. وی نیلبک چوپانی مینواخت و بعدها آن را ارتقا داد و به نی رسید، بعد همین قطعات ردیف آوازی را در سازی هم مینواخت.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0