در مرکز هشدار

النازپاک نیا/ به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، فرار دختران از خانواده ها نوعی انحراف اجتماعی است. یک بحران زمانی انحراف اعلام می شود که انتظارات و توقعات جامعه با یکی از گروه های اجتماعی درون جامعه سازگار و منطبق نباشد و حتی با آن تعارض داشته باشد. فرار از منزل از جمله رفتارهای ناسازگارانه ای […]

النازپاک نیا/

به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، فرار دختران از خانواده ها نوعی انحراف اجتماعی است. یک بحران زمانی انحراف اعلام می شود که انتظارات و توقعات جامعه با یکی از گروه های اجتماعی درون جامعه سازگار و منطبق نباشد و حتی با آن تعارض داشته باشد. فرار از منزل از جمله رفتارهای ناسازگارانه ای است که از کودکان و نوجوانان سر می زند و با توجه به پیامدهای آن یکی از آسیب های خانوادگی و اجتماعی به شمار می رود.

پدیده فرار از خانه مقوله ای جدی در حوزه آسیب های اجتماعی است که مهار آن نیاز به معمار اجتماعی دارد از این رو نگاهی به آمارهای این حوزه در مازندران می تواند راهکار برنامه ریزان برای سال های پیش رو قرار گیرد.

دختران فراری مازندران به روایت آمار

آمار ارجاعی دختران فراری به اورژانس اجتماعی مازندران نشان می دهد میزان فرار دختران از خانواده در سال 97 نسبت به سال 95، 70درصد رشد داشته است. طبق این آمارها، در سال 95، 104 دختر و در سال 96 ، 127 دختر و در سال 97 نیز 177 دختر از خانه های خود فرار کرده اند.

این آمار نشان می دهد که آمار دخترانی که از منزل فرار کرده اند، از طرق گوناگون مورد شناسایی قرار گرفته اند، خط 123 و حضور تیم خدمات سیار در محل و یا به صورت خود معرف به مراکز مداخله در بحران اجتماعی و مراجع قضایی موجب برخورداری از خدمات تخصصی مددکاری اجتماعی و روانشناسی شده است.

وحید حسین زاده معاون اجتماعی بهزیستی مازندران در این باره می گوید: پدیده فرار نوجوانان و جوانان به ویژه دختران جوان از خانه با انواع آسیب هایی همراه است، این پدیده در نگاه اول پدیده ای فردی است اما با توجه به پیامدهای سو آن که در نظم اجتماعی اختلال و آشفتگی ایجاد می کند، منشا بسیاری از رفتارهای ضداجتماعی و انحرافی را به همراه دارد.

وی می افزاید: این آسیب ها نه تنها آسیب هایی هستند که با روان و جسم افراد سرو کار قرار دارند بلکه در صورت عدم انجام اقدامات موثر برای حل آن بخشی از نیروی کار و تولید جامعه و سلامت جسم و روان تعداد قابل توجهی از مادران فردای جامعه از میان خواهد رفت. دختران فراری به دلیل شرایط خاص خود در مورد انواع سواستفاده ها و آزارها قرار می گیرند و در نتیجه زمینه را برای پیدایش و افزایش باندهای جنایت کار برای استثمار این دختران فراهم می کنند.

برخی از این دختران پس از فرار در ساختمان های متروکه، پارک ها و خانه های فساد شب را به صبح می رسانند و از مکانی به مکان دیگر در حال حرکت هستند. این دختران برای اینکه بتوانند زنده بمانند با اسامی مستعار، تیپ و شمایل پسرانه و انجام کارهای مردانه در جمع دوستان از هر دو جنس، روزگار فلاکت باری را سپری می کنند. شکارچیان این دختران که اغلب شهرستانی و ساده هستند ابتدا اموال اشان را به سرقت می برند و پس از تجاوز به عنف آنها را رها می کنند. برخی باندهای فساد و فحشا نیز اقدام به انتقال دختران فراری به کشورهای دیگر و تجارت سکس و فروش اعضای بدن این دختران می کنند.

توزیع سنی و تحصیلاتی دختران فراری

در سال های 95 تا 97 توزیع سنی دختران فراری در مازندران نشان می دهد که در سنین 11 تا 15 سال، 16 تا 18 و نیز 25 تا 29 سال بیشترین مورد فرار از خانه گزارش شده است.

در سال 95، دو مورد فرار از خانه زیر 10سال، 25 نفر در سن11 تا15 سال،25 نفر در سن 16 تا 18 سال، 19 نفر در سن 19تا25 سال، هشت نفر در سن 30تا34 سال، هفت نفر در سن 35 تا 39 و نیز 5نفر در سن 40سال به بالا خانه های خود را ترک کرده اند.

توزیع این آمار در سال گذشته نشان می دهد، تعداد دختران تا 10 سال که از خانواده خود فرار کرده اند سه نفر بوده است، در سن 11 تا 15 سال، 38 نفر، 16 تا 18 سال؛ 55 نفر، 19 تا 24 سال ، 37 نفر، در سن 25 تا 29 سال، 21 نفر، در سن 35 تا 39 سال هشت نفر و در سن 40سال به بالا نیز 5 نفر بوده است که در مجموع رشد 70درصدی نسبت به سال 95 را نشان می دهد.

سطح تحصیلات و میزان باسوادی دختران فراری مازندرانی حاکی از آن است که تحصیلات این دختران از ابتدایی تا دیپلم متغیر بوده و سطح تحصیلات بی سواد در رتبه 5ام میزان تحصیلات دختران فراری قرار گرفته است.

فرار دختران دانشجو نیز اگرچه در سال 95 ثبت نشده اما در سال 96 و97 سه و یک مورد فرار دختران در این سطح ثبت شده است.همچنین دختران با سطح تحصیلات لیسانس در سال 95 هفت مورد، در سال 96 هفت مورد و در سال 97 نفر 6 مورد در رده بندی ثبت دختران فراری قرار دارند.

آمارها نشان می دهد اصلی ترین دلایل فرار از خانه در سال های 96 و 97 در بیشترین مورد مربوط به گزینه های ضرب و شتم از سوی والدین و عدم پذیرش از سوی خانواده بوده است.

در بررسی جزییات این آمارها در سال سال 95 تا 97، به ترتیب هفت و سه و هفت مورد را اغفال دختران برای فرار از خانه به خود اختصاص داده است. ازدواج اجباری نیز به ترتیب 5 و 9 و 2 مورد، فرار برای ازدواج با فرد مورد علاقه نیز یک و سه و چهار مورد در طی سال های 95تا97 ثبت شده است. ضرب و شتم والدین در سال 95، هشت مورد، در سال 96،12 و در سال 97 شش مورد علت فرار دختران از خانه بوده است. خروج از خانه براثر اختلالات روانی، ولگردی، بدسرپرستی، بی سرپرستی و فقر و مشکلات اقتصادی خانواده ها در رده های بعدی دلایل خروج دختران از جمع خانواده دارد.

معاون اجتماعی بهزیستی مازندران با اشاره به خدمات بهزیستی به این دختران می گوید: دخترانی که از منزل فرار می کنند به طرق مختلف از خدمات سازمان بهزیستی به ویژه اورژانس اجتماعی برخوردار می شوند. این افراد معمولا با خط تلفن 123 تماس می گیرند، از کارشناسان مشاوره می گیرند و شرایط بازگشت به خانه آنان فراهم می شود. تیم های خدمات سیار در مواردی با حضور در محل و بررسی وضعیت با پیگیری ها و راهنمایی های تخصصی مانع حضور فردی در محیط خارج از خانواده می شوند. برخی از دختران نیز به دلیل نبود شرایط مساعد خانوادگی و برای برخورداری از خدمات تخصصی به مراکز مداخله در بحران ارجاع داده می شوند تا از خدمات تخصصی بهره مند شوند. این دختران از مرکز اورژانس به خانه سلامت و یا مراکز ارجاع سامان داده می شوند.

دختران در مرز بحران

به نظر می رسد خانواده های مازندرانی بیش از گذشته به آموزش نیاز دارند، دخترانی که محصول خانواده های بحران زده و آشفته باشند؛ عشق و زندگی بهتر را در جایی خارج از خانه های خود جستجو می کنند، تبدیل کانون های دیگر مانند مدرسه، محیط کار و دانشگاه با جوانانی این چنینی نشان می دهد که ورود به مسائل اجتماعی باید از سنین پایین تر در مدارس و نیز محله ها و مساجد همراه باشد. لزوم آموزش والدین در دهکده کوچک جهانی امروز بیش از گذشته ضرورت دارد، خانواده ها با بافت سنتی با کودکان و نوجوانانی مواجه اند که در فضای مجازی و واقعی زندگی بهتری از چهار دیواری خانه خود را آرزو می کنند اما خطرات و مصائب آن اطلاعی ندارند همچنین والدین نیز به دلیل بعضا نا آگاهی توان خارج کردن این نوجوانان از دهنیت های مخرب را ندارند. برای کاهش سطح بحران های اجتماعی به نظر مهم ترین راه توجه به کانون خانواده و ارائه آموزش های لازم به این حوزه است. خانواده سالم با بحرانی به نام دختران فراری مواجه نخواهد بود و وجود آموزش و فرهنگ سازی در خانواده های در معرض خطر این بحران را کاهش خواهد داد.