تحلیل حرف از ضرورت ایجاد فرماندهی واحد حفاظت از جنگل‌های شمال و ناوگان ملی اطفای حریق جنگلی؛

مدیریت محلیِ بحران؛ حلقۀ ضعیف زنجیره اطفای حریق

ساری-گروه اجتماعی/آتش‌سوزی ۱۹ روزۀ جنگل‌های الیت چالوس تنها یک حادثۀ طبیعی نبود؛ نشانه‌ای روشن از ضعف ساختاری در شیوه مدیریت بحران بود. در حالی که شعله‌ها هر روز بخش دیگری از جنگل‌های ۳۰ میلیون سالۀ هیرکانی را می‌بلعیدند، روند تصمیم‌گیری در نخستین ساعات و روزهای حادثه همچنان در سطح محلی باقی ماند؛ سطحی که امکانات و دانشی متناسب با ابعاد این بحران نداشت. همین تأخیر، مسیر آتش را از یک رویداد محدود به بحرانی تمام‌عیار تغییر داد.

ساری-گروه اجتماعی/آتش‌سوزی ۱۹ روزۀ جنگل‌های الیت چالوس تنها یک حادثۀ طبیعی نبود؛ نشانه‌ای روشن از ضعف ساختاری در شیوه مدیریت بحران بود. در حالی که شعله‌ها هر روز بخش دیگری از جنگل‌های ۳۰ میلیون سالۀ هیرکانی را می‌بلعیدند، روند تصمیم‌گیری در نخستین ساعات و روزهای حادثه همچنان در سطح محلی باقی ماند؛ سطحی که امکانات و دانشی متناسب با ابعاد این بحران نداشت. همین تأخیر، مسیر آتش را از یک رویداد محدود به بحرانی تمام‌عیار تغییر داد.

در ساختار مدیریت بحران کشور، هر حادثه ابتدا توسط مدیران محلی دهیار، بخشدار، فرماندار و مدیران شهرستانی ارزیابی می‌شود. این شیوه در رویدادهای شهری یا محدود قابل قبول است، اما در آتش‌سوزی جنگل‌های هیرکانی به نقطه‌ضعف تبدیل شده است. گزارش‌های اولیه که غالباً با عباراتی مانند «آتش محدود» یا «قابل مهار» به مرکز استان ارسال می‌شود، در عمل موجب می‌گردد درخواست کمک ملی با تأخیر مطرح شود و عملیات اطفای هوایی دیرتر آغاز گردد. آتش الیت چالوس نیز دقیقاً قربانی چنین ارزیابی نادرستی شد.

امکانات محلی برای مقابله با آتش‌سوزی جنگل در ارتفاعات صعب‌العبور بسیار محدود است. ابزارهای دستی، دمنده‌های سبک و خودروهای نیمه‌فرسوده نمی‌توانند در شیب‌های تند، دره‌ها و ارتفاعات پوشیده از برگ‌های خشک کاری از پیش ببرند. نیروهای محلی نه دسترسی فوری دارند و نه آموزش کامل برای مواجهه با آتش‌سوزی جنگلی که رفتار سریع و پیچیده‌ای دارد. در چنین شرایطی، فقدان تجهیزات تخصصی مانند بالگردهای آب‌ریز و هواپیماهای اطفای حریق، عملیات را از همان ابتدا بازنده می‌کند. ورود تنها هواپیمای غول‌پیکر اطفای حریق، ۱۹ روز پس از آغاز حادثه، بازتاب آشکار همین کمبود ساختاری است.

مسئله فقط کمبود ابزار نیست؛ شناخت ناکافی مدیران محلی از ویژگی‌های جنگل‌های هیرکانی نیز در طولانی‌شدن بحران مؤثر بوده است. جنگل‌های هیرکانی، که در یونسکو ثبت شده‌اند و میلیون‌ها سال قدمت دارند، بافتی دارند که آتش در آن به سرعت از لایه‌های زیرین به دامنه‌ها منتقل می‌شود. بسیاری از مدیرانی که مسئولیت ارزیابی اولیه را دارند، آموزش تخصصی اکولوژی جنگل و رفتار آتش را ندیده‌اند. همین ناآگاهی سبب می‌شود عمق بحران دیر تشخیص داده شود و پیام اولیه حادثه در سطح استان و کشور کم‌اهمیت جلوه کند.

حاصل این چرخه نادرست، خسارتی است که تنها به درختان ختم نمی‌شود. از دست رفتن زیستگاه‌های حساس، تشدید فرسایش خاک، تهدید منابع آب کوهستانی و افزایش خطر رانش زمین از پیامدهای ناگزیر چنین آتش‌سوزی‌هایی است. جنگل‌هایی که نقش مهمی در ذخیره کربن و پایداری اقلیم منطقه دارند، با هر روز تأخیر در اطفا بخشی غیرقابل بازگشت از سرمایه طبیعی ایران را از دست می‌دهند.

راه برون‌رفت از این چرخه، انتقال مدیریت آتش‌سوزی جنگل‌های هیرکانی از سطح محلی به سطح ملی است. جنگلی با ارزش جهانی نمی‌تواند با امکانات محدود یک شهرستان مدیریت شود. ایجاد یک فرماندهی واحد برای جنگل‌های شمال، استقرار ناوگان هوایی ثابت‌مستقر و آموزش تخصصی مدیران محلی از جمله راهکارهایی است که می‌تواند روند مدیریت بحران را متحول کند.

آتش الیت چالوس بیش از هر چیز ثابت کرد که مدیریت بحران مبتنی بر ارزیابی محلی برای جنگل‌های شمال کارآمد نیست.

 

تعدد دستگاه‌ها، فرماندهی واحدِ غایب

 

یکی از مهم‌ترین چالش‌های تکرارشونده در مدیریت بحران، نبود فرماندهی واحد در عملیات اطفای حریق است. در ماجرای الیت چالوس نیز چندین نهاد مسئولیت داشتند: منابع طبیعی، محیط‌زیست، استانداری، هلال‌احمر و حتی نیروهای مسلح. اما نبود ساختار تصمیم‌گیری یکپارچه سبب شد زمان طلایی مهار آتش از دست برود.

به گفته کارشناسان، در مدیریت بحران‌های محیط‌زیستی، زمانِ واکنش مهم‌ترین عامل موفقیت است؛ اما در این حادثه، میان «شدت بحران» و «درک مسئولان از بحران» فاصله‌ای چشمگیر وجود داشت.

 

کمبود جدی ناوگان اطفای حریق

 

اینکه تنها پس از ۱۹ روز اولین هواپیمای تخصصی اطفای حریق وارد منطقه شده، نشان می‌دهد ایران در حوزه تجهیزات هوایی با کمبود مزمن مواجه است. کارشناسان سال‌هاست بر ضرورت تشکیل یک «ناوگان ملی اطفای حریق جنگلی» تأکید می‌کنند؛ ناوگانی که در بسیاری از کشورها با جنگل‌های مشابه، از جمله اسپانیا، ایتالیا، ترکیه و کانادا، نقش اساسی در پیشگیری و مهار آتش ایفا می‌کند.

کمبود تجهیزات، هلی‌کوپترهای فرسوده، نبود هواپیماهای آب‌ریز و هماهنگی حداقلی میان دستگاه‌ها، سبب شد ابعاد آتش فراتر از توان واکنش میدانی رشد کند.

 

جنگل‌های هیرکانی، نیازمند قانون ویژه

 

با وجود ثبت جهانی، جنگل‌های هیرکانی هنوز قانون حفاظتی ویژه و مستقل ندارند. در قوانین موجود:طبقه‌بندی “حفاظت ویژه میراث جهانی” برای جنگل‌های هیرکانی تعریف نشده، پایش هوشمند و سامانه هشدار سریع پوشش کامل ندارد و ضمانت‌های اجرایی برای پیشگیری از تخریب کافی نیست. این خلأ قانونی باعث شده حفاظت از جنگل‌ها در رقابت با سایر اولویت‌ها، رتبۀ پایینی در سیاست‌گذاری ملی پیدا کند.

 

ایجاد فرماندهی واحد حفاظت از جنگل های شمال و ناوگان ملی اطفای حریق جنگلی

 

تحلیل سیاست‌گذاری‌ها نشان می دهد برای جلوگیری از تکرار بحران‌های آتش‌سوزی در جنگل‌های شمال کشور، اصلاحات فوری و جامع در ساختار مدیریت ضروری است. ایجاد یک فرماندهی واحد برای حفاظت از جنگل‌های شمال می‌تواند هماهنگی میان نهادهای مختلف را بهبود بخشد و امکان تصمیم‌گیری سریع و عملیاتی را فراهم کند. در حال حاضر، پراکندگی مسئولیت میان سازمان‌های منابع طبیعی، محیط زیست، استانداری‌ها و نیروهای مسلح باعث تأخیر در واکنش اولیه و افزایش خسارت می‌شود، اما یک ساختار یکپارچه و پایدار می‌تواند زمان طلایی مهار آتش را کاهش دهد و عملیات اطفای حریق را کارآمدتر کند.

همزمان، راه‌اندازی ناوگان ملی اطفای حریق جنگلی به تأمین و تجهیز هواپیماها و بالگردهای تخصصی آب‌ریز و استقرار آنها در پایگاه‌های ثابت شمال کشور نیاز دارد. فقدان تجهیزات کافی و پراکندگی ناوگان در حال حاضر باعث شده ورود امکانات سنگین به مناطق بحران‌زده با تأخیر انجام شود و واکنش‌ها صرفاً به اقدامات محدود محلی محدود شود. یک ناوگان ملی می‌تواند توان عملیاتی را افزایش دهد، واکنش به آتش‌سوزی را سریع‌تر کند و از بروز خسارت‌های جبران‌ناپذیر جلوگیری نماید.

در کنار این اقدامات، توسعه سامانه‌های پایش هوشمند جنگل‌ها نقش پیشگیرانه مهمی دارد. استفاده از پهپادهای حرارتی، تصاویر ماهواره‌ای، دیده‌بان‌های محلی و سامانه هشدار سریع می‌تواند آتش را در همان دقایق ابتدایی شناسایی کند و به عملیات سریع اطفا امکان دهد قبل از گسترش وسیع آن وارد عمل شود. این ابزارهای نوین باعث افزایش دقت و کارآمدی مدیریت بحران می‌شوند و می‌توانند به کاهش تعداد و شدت آتش‌سوزی‌ها کمک کنند.

با اجرای همزمان این سه اقدام فرماندهی واحد، ناوگان ملی و سامانه پایش هوشمند کشور می‌تواند ساختاری پیش‌نگر و مؤثر برای مقابله با بحران‌های جنگلی ایجاد کند و از تکرار حوادث طولانی و خسارت‌بار در جنگل‌های هیرکانی جلوگیری نماید. این اقدامات نه تنها به حفاظت از میراث طبیعی ارزشمند کمک می‌کنند، بلکه امنیت زیستی و منابع حیاتی مناطق شمالی کشور را نیز تضمین خواهند کرد.