ارادت شهید نیرین به مادران شهدا

همسر شهید عباسعلی نیرین ساروی می‌گوید؛ یکی از خصوصیات  جالب همسرم توجه بیش از حد ایشان به خانواده شهدا خصوصا مادران شهدا بود. شاید دلش می‌خواست روزی مادرش با عنوان مادر شهید شناخته شود که همینطور هم شد‌ در ایام سوگواری امام حسین (ع) سرور و سالار شهیدان، به یاد شهدایی می‌افتیم که در مسیر […]

همسر شهید عباسعلی نیرین ساروی می‌گوید؛ یکی از خصوصیات  جالب همسرم توجه بیش از حد ایشان به خانواده شهدا خصوصا مادران شهدا بود. شاید دلش می‌خواست روزی مادرش با عنوان مادر شهید شناخته شود که همینطور هم شد‌

در ایام سوگواری امام حسین (ع) سرور و سالار شهیدان، به یاد شهدایی می‌افتیم که در مسیر احیای امر به معروف و نهی از منکر با شجاعت پا به میادین جنگ حق علیه باطل گذاشتند، همان‌هایی که از شیرین‌ترین لحظات و عزیزان خود گذشتند! همچون آقا اباعبدالله الحسین (ع) که با اهل خانه وداع کردند.

امروز پس از هزاران سال مردم در غم عاشورا و کربلا می‌سوزند و همچنین برای شهدا ارزش زیادی قائل هستند. در میان خانواده شهدا به‌یاد خاطرات شهید به خصوص در ماه محرم می‌افتند و شبها را با یاد و خاطره عزیزان خود در کنار سوگواری سیدالشهدا (ع) اشک میریزند.

این خانواده‌ها حرف های زیادی برای گفتن دارند، مطالبی که شاید کمتر شنیده باشیم که باتوجه به خاطرات سال‌ها زندگی در کنار شهید و شناختی که از شخصیت آن‌ها دارند میتوانند برایمان از درس‌هایی بگویند که از شهدا گرفتند.

درهمین راستا پای خاطرات و دلگویه های یکی از همسران شهدای شهر ساری، جانباز شهید عباسعلی نیرین می نشینیم. سیده‌ام البنین تائبی همسر جانباز شهید عباسعلی نیرین، در گفتگوی اختصاصی با حرف مازندران می‌گوید؛ همسرم در سال ۱۳۴۲ در یک خانواده مذهبی متولد شد. وی که در دوران دفاع مقدس در سال ۱۳۶۲ و ۱۳۶۴ از ناحیه شکم، دست و پا دچار آسیب و همچنین مجروح شیمیایی بود با جانبازی ۴۵ درصدی پس از تحمل رنج فراوان و ۶ ماه بستری سرانجام در هشتم آذر ماه سال ۱۳۹۰ به مقام شهادت رسید.

*پسرم به پدرش رفته است

وی با بیان اینکه علی و فاطمه فرزندان دوقلو و از یادگاران شهید هستند که در  ۱۳۸۲ متولد شدند، می‌گوید؛ پسرم علی همچون پدرش شوخ طبع و خندان است و به بازی با توپ علاقه فراوانی دارد.

خانم تائبی ما را با خود به دوران گذشته می‌برد و اظهار می‌کند: با همسرم به‌صورت سنتی آشنا شدم. برادر ایشان با برادر هم‌کلاسی دانشگاهی من دوست بودند و ما را به‌هم معرفی کردند و ما هم تحقیقات زیادی محل کار و زندگی‌شان انجام دادیم. همه از خوش اخلاقی و اجتماعی بودن ایشان تعریف می کردند.

همسر شهید نیرین ادامه می‌دهد: همسرم بسیار انقلابی و مذهبی بودند و خانواده مومنی داشتند. همه این‌ها باعث شد تا چند جلسه صحبت کنیم و به نتیجه برسیم. یادم می آید جلسه اولی که با ایشان صحبت کردم از خوش‌صحبتی و پختگی کلامشان خوشم آمد.

وی یادآور می‌شود: ایشان اولین خواسته شان را احترام و خدمت به پدر و مادر مطرح کردند و بر رعایت حجاب در منزل و اینکه نامحرمی که بیرون خانه است نامحرم و داخل منزل هم نامحرم خواهد بود، را بعنوان خواسته دیگرشان بیان کردند و خواستند و حدودها را در همان حد رعایت کنم. تائبی یادآور شد: همسرم از حساسیتشان نسبت به رعایت تمیزی ، نظافت و از علاقه به عطر گفتند و اینکه تهیه جهیزیه را وظیفه خودشان می‌دانند و راضی نیستند که خانواده من در این مورد به زحمت بیافتند. ما بعد از ۶ ماه نامزدی زندگی‌مان را با یک مراسم کوچک و ساده شروع کردیم.

*همسرم اهل کار بود

این همسر شهید در ادامه خاطرنشان کرد : شهید نیرین اهل کار بودند اما همزمان نسبت به تمام اعضای خانواده احساس مسئولیت داشت و برای کسی کم نمی‌گذاشت، به نوعی همه به ایشان بابت مهربانی‌هایش وابسته بودند.

تائبی در ادامه تاکید ‌کرد؛ خصوصیت  جالب همسرم توجه بیش از حد ایشان به خانواده شهدا خصوصا مادران شهدا بود.  یادم هست همیشه بعد از اینکه از اداره جهاد سازندگی به خانه برمیگشت در مورد تنها مسئله‌ای که صحبت می‌کرد حس و حال خوبش از دیدار با مادران شهدا بود… شاید دلش می‌خواست روزی مادرش با عنوان مادر شهید شناخته شود که همینطور هم شد‌.

وی می‌گوید؛ همسرم به دیدار جانبازان قطع نخاعی همچون علی رنجبر و شهید مصطفی علمدار در آسایشگاه می‌رفت و سعی می‌کرد دلشان را شاد کند. احترام به پدرو مادر همواره مورد تاکید ایشان بود و می‌گفتند میخواهم که به پدرومادرم خدمت کنم اگر شما همراه من هستید قبول کنید.

*برایش مهم نبود دیگران بفهمند که چه کاری کرده

خانم تائبی اظهار داشت : مهم‌ترین خصوصیت شهید نیرین اخلاصشان بود. برایشان مهم نبود دیگران بفهمند که چه کاری انجام می‌دهد. می‌گفتند کار را برای رضای خدا انجام بده و به به و چه چه دیگران برایت مهم نباشد!

همسر شهید عباسعلی نیرین ساروی می‌گوید؛ شهید در خانواده حتی به فامیل دور توجه داشتند و بدون اینکه کسی بفهمد به او کمک می‌کردند. به‌خاطر دارم زمانی که  به پمپ بنزین می‌رفت، همواره به دستفروشی که جوراب می‌فروخت کمک کرد. چندین بار هم برایش ساندویج می‌گرفت. بعدها که من با همین ماشین به آن‌ پمپ بنزین رفتم، آن فروشنده گفت: صاحب ماشین کجاست!! و زمانی که فهمید او دیگر در بین ما نیست، دو دستش را به سوی آسمان گرفت و برایش دعا کرد و همواره با ما رفتار خوبی دارد.

 وی ادامه می‌دهد: همسرم برای تفریحات خانوادگی وقت می‌گذاشت. اهل سیگار و اینجور برنامه‌ها نبودند. در دورهمی‌ها از کوچک گرفته تا بزرگ به همه توجه داشتند، همواره بشاش و خندان بودند، طوری که الان دوستانش به برادرشان می‌گویند خدا عباس خندان رو رحمت کند.  بازی‌های با توپ‌ و تنیس روی میزش خوب بود، الان پسرم هم همینطور است.

* محرم و صفر مشکی می‌پوشید

تائبی خاطرنشان می‌کند؛ همسرم خصوصیات خوب زیاد داشتند. البته که همه انسان‌ها کامل نیستد و مسلما نقطه ضعف‌هایی هم دارند، ولی خوبی ایشان بیشتر بود. به من می‌گفتند باید برای هم لباس شویم و نقطه ضعف‌های هم را بپوشانیم. از این رو ما همیشه مشکلاتمان را خودمان حل می‌کردیم و پیش والدین و خانواده مطرح نمی‌کردیم.

این همسر شهید با اشاره به اینکه همسرم در دو ماه محرم و صفر لباس مشکی برتن داشتند، می‌گوید؛ ایشان در گذشته بنای عزاداری را در دو ماه محرم و صفر گذاشتند و این را به مسجد محله اعلام کردند، خودشان هم همه این مدت را در مراسمات شرکت می‌کردند. در روز عاشورا سعی در دسته‌روی‌ها شرکت داشتند . همسرم در شادی اهل بیت (ع) شاد و در غم‌های ایشان ناراحت بودند.

وی یادآور می‌شود: شهید عباسعلی نیرین از نظر سیاسی کاملا به مسائل روز آشنا بودند و به برنامه‌های تحلیلی و خطبه‌های نماز جمعه توجه ویژه‌ای داشتند. برای بچه‌ها و جوانان وقت می‌گذاشتند و جالب اینکه هر روز حتما یک صفحه از قرآن را با معنی می‌خواندند‌.

خانم تائبی با بغض به بیان پیشنهادی به زوج‌های جوان پرداخته و تاکید می‌کند؛ خانواده‌ها قدر هم را بدانند چون خیلی زود دیر می‌شود! برای هم وقت بگذارید و عیوب هم را بپوشانید…

به گزارش حرف؛ شهید جانباز عباسعلی نیرین با ۲۰ ماه سابقه ایثارگری و ۲۶ سال سابقه جهادگری و جانبازی 45درصدی ناشی از عملیات بدر و کربلای چهار و شیمیایی شدن سرانجام روحی ملکوتی‌اش در بیمارستان ساسان تهران بر اثر بیماری خونی که به تشخیص پزشکان به سبب تاثیر گاز شیمیایی خردل بوجود آمده بود در پنجمین روز از محرم سال ۱۳۹۰ به معبود پیوست، همسر و مادر و فرزندان این شهید در کنار هم زندگی می‌کنند.