نسل کارآفرینان در حال انقراض است

اسحق پاک نیا: « نوآوری، خلاقیت و بسترسازی برای ایجاد اشتغال معمولا با کارآفرینی همراه است، اشتغالزایی و تامین نیرو برای کارآفرین نیز از وظایف دولت هاست اما با وجود این تفاوت ها، دو مقوله در یک حلقه به یکدیگر می رسند، یعنی باید کارآفرینی اتفاق بیفتد تا اشتغال بوجود آید.» سطور فوق تعریف و […]

اسحق پاک نیا: « نوآوری، خلاقیت و بسترسازی برای ایجاد اشتغال معمولا با کارآفرینی همراه است، اشتغالزایی و تامین نیرو برای کارآفرین نیز از وظایف دولت هاست اما با وجود این تفاوت ها، دو مقوله در یک حلقه به یکدیگر می رسند، یعنی باید کارآفرینی اتفاق بیفتد تا اشتغال بوجود آید.»

سطور فوق تعریف و بیان تفاوت های کارآفرینی و اشتغالزایی توسط دکتر مهرداد علوی است. وی علاوه بر  تدریس رشته مدیریت در دانشگاه های مازندران و دارا بودن دکترای DBA ، حدود 25 سال است که در محیط کسب و کار مرکز استان مازندران فعالیت می کند. سابقه فعالیت در حوزه IT را دارد و هم اکنون با تبدیل خانه پدری به رستوران ایرانی، در صنعت گردشگری بعنوان یک کارآفرین حضوری فعال دارد.

نظرات دکتر علوی از آن جهت حائز اهمیت است که هم در سطوح دانشگاهی و هم در بازار کسب و کار فعالیت دارد.وی معتقد است قوانین در شهرستان ها سلیقه ای اجرا می شود، مدیران نیاز به مشاوران تحصیل کرده در رشته مدیریت دارند و وضعیت کسب و کار خوب نیست؛ البته در کنار بیان مشکلات، راهکار نیز دارد.

* آقای دکتر، به نظر شما ریشه مشکلات جامعه و به تبع آن معضل بیکاری چیست؟

همه ما در سنین و رشته های مختلف دوست داریم که معضلات محیط اطراف را در کنار مسولیت هایی که داریم حل کنیم. یکی از روش های حل معضلات اجتماعی و فرهنگی،اشتغال است چون سرمنشاء 90 درصد مشکلات جامعه حاصل بیکاریست. معضل بیکاری حتی سیستم قضایی و انتظامی را هم دچار مشکل نموده چون همانطور که حضرت محمد(ص) فرموده فقر منشاء همه مشکلات است.

خیلی از کشورها در بحث اشتغال تحقیقات و طرح های مختلفی اجرا کرده اند و کشور ما هم در این خصوص فعالیت های مختلفی داشته است. کشور ما دارای منابع غنی است و می تواند در بحث اشتغال حتی سرآمد باشد ولی با مدیریت و تصمیم گیری های اشتباه سالهاست که در حلقه خبیثه گیر کرده ایم و نه تنها نتوانسته ایم اشتغالزایی را افزایش دهیم، بلکه امروز در این نقطه دچار ضعف های بزرگتری هم شدیم. بنظرم مشکل این است که برنامه ها توسط سیستم کاملا اجرا نمی شود و سلایق شخصی در آن اعمال می شود.

سال گذشته در دانشگاه مازندران، طبق دعوت دولت تدبیر و امید جلسه ای داشتیم که مدعویین معتقد بودند سالها از سیستم های دولتی آمار میگیریم و همواره وانمود می کنیم که همه چیز خوب است ولی واقعیت این نیست و آمارها اکثرا اشتباه است. در این جلسه با اعضای پژوهشکده بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری گفت و گوهای مختلفی مطرح شد و تصمیمات خوبی براساس واقعیت های جامعه اتخاذ شد.

* فکر می کنید نتایج آن جلسه و جلسات مشابه آن که براساس آمار واقعی است، به درستی بکارگیری شده است؟

نتایج آن جلسه در قالب یک کتابچه در اختیار ما قرار گرفت،بعنوان مثال وزارت بهداشت آمار معتادان را یک میلیون نفر اعلام می کند ولی آمار واقعی بالغ بر 2.5 میلیون نفر است و اگر براساس آمار 2.5 میلیون نفر بیکار داریم میزان آمار واقعی بیکاری کشور شش میلیون نفر است. روز به روز نیز در حال افزایش است و این یک معضل بزرگی است. مدیران کشور سال ها برای این معضل طرح‌هایی برنامه ریزی و اجرا کرده اند ولی با وجود اینکه قوانین خوبی داریم اما در اجرا بازدهی خوبی را شاهد نیستیم این همان حلقه سیاه در کشورهای جهان سوم است. قوانین دو نوع پیامد دارند، پیامدهای پیش بینی شده که معمولا مثبت هستند و پیامدهای منفی که معمولا پیش بینی نشده است. وقتی ما چیزی را به بهانه سلامت مردم ممنوع می کنیم، در راستای پیامد مثبت آن است، آما پیامد منفی آن این است که وقتی مردم آن را استفاده نکنند،به سمت چه چیزی خواهند رفت؟ آیا پیامد استفاده از جایگزین آن هم پیش بینی شده؟ معمولا پیامدهای منفی قوانین پیش بینی نمی‌شود، مثل ماهواره که وقتی ممنو کردیم، با اینکه به بنیان خانواده آسیب زده است، چون جایگزینی برای آن معرفی نکردیم، نتوانستیم با آن مبارزه کنیم چون صدا و سیما نقش خود را خوب اجرا نکرد. نظیر این قوانین متعدد وجود دارد که در این حلقه تسلسل، کارآفرین لطمه می بیند.

سوال: در واقع شما معتقد هستید که تنوع و تعداد قوانین باعث اجرای ناقص و سلیقه ای آن شده است؟

این یکی از موارد است، در اکثر سیستم های کشور، قوانین زیاد و پیچیده شده، در حالی که دنیا به سمت سادگی پیش می رود.برای هر موضوعی باید انواع کتاب های قانون و دستورالعمل‌ها را مطالعه کرد. این پیچیدگی مردم را دچار مشکل کرده و خود مجریان نیز برای اجرای قانون به کتاب مراجعه می کنند. بزرگترین مشکل ما انتقال علوم در 200 سال اخیر از غرب به  شرق است، متاسفانه قوانینی که از غرب می گیریم، بومی سازی نمی شود و در اجرا همواره درگیر هستیم. قوانین مالیاتی،کسب و کار، قضایی و قانون کار که همه از غرب وارد شده و چون بومی سازی نشده و با فرهنگ ما آمیخته نمی‌شود، اجرای صحیح آن سال‌های طول می کشد و در این مدت ضررهای مالی و معنوی فراوانی به کشور وارد می‌شود.پس از این خسارت‌ها به نتیجه می‌رسیم که قوانین را بومی سازی کنیم ولی در این بخش هم موفق نمی‌شویم چون سرعت پیشرفت علوم در دنیا آنقدر زیاد است که با حرکت آهسته ما بعد از چند سال به نتیجه می رسیم که کل ماجرا عوض شود.این موضوع باعث سردرگمی مردم می شود.

* شما  یکی از دلایل عدم موفقیت در اشتغال‌زایی را موضوع قوانین می دانید؟

اشتغالزایی در کشور نیز درگیر این نوع قوانین غیربومی شده. سالهاست که صحبت اشتغال‌زایی می کنیم ولی چرا موفق نشده‌ایم؟ قوانینی را برای کار وارد کشور کردیم ولی آنچه را که در کشور جواب داد، افزایش بیکاری بود. شعار حمایت از کارگر بود ولی معلوم نیست که مردم از دولت طلبکارند و یا دولت از مردم. بسیاری از قوانینی که الان بعنوان کار و کارفرمایی در حال اجراست،وظایف دولت در آن فراموش شده و تمام مسولیت و فشار برعهده کارفرما است.  در برنامه چهارساله و در سال 1387 معافیت کارفرما از بیمه کارگران دیده شده ولی هیچ وقت اجرا نشد. پرداخت 330 هزار تومان حق بیمه در‌ سال‌جاری، که افزایش هم خواهد داشت، قابل تحمل نیست. در یک کشور پولدار که حقوق کارگر حداقل 3000 دلار است، با هزینه ماهیانه 100 دلار بیمه کامل است و هیچ دغدغه‌ای ندارد ولی در ایران با حقوق حدود 300 دلار به همین اندازه حدودا مبلغ بیمه کسر می شود که خدمات آن به اندازه کافی تامین کننده نیست. این فشارها را به کارفرما می‌آوریم و درخواست افزایش حقوق کارگر را هم داریم، در محیطی که کسب و کار آن به شدت لطمه دیده، که 20 درصد به دلیل تحریم ها است و 80 درصد حاصل مدیریت های اشتباه بوده است‌، با فشارهای بیش از اندازه به کارفرما، نسل کشی کردیم، شکی نیست که از کارگر باید حمایت شود، ولی به چه قیمتی؟ آیا به قیمت نابودی کارفرما؟

در همه دنیا قوانین در جهت حمایت از قسمتی از بدنه کشور است که در حال انقراض است، در محیط زیست از خرگوش بعنوان حیوان ضعیف حمایت نمی شود بلکه از پلنگ که قویتر است حمایت می کنیم چون نسل آن در حال انقراض است، امروزه در ایران نسل کارفرما در حال انقراض است، واقعیتی است که باید بپذیریم. همه کارگاه‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که تعداد کارگرها را کاهش دهند. چون بزرگترین سیستم انسانی در این سازمان است کارگران هستند و به شدت تحت قوانین می‌توانند به کارفرما فشار بیاورند. تسلط کارفرما بر روی کارگران بسیار کم شده است.

* کارگران هم از این میزان دستمزد گلایه دارند و حتی کارفرمایانی هستند که حداقل پرداختی به کارگران را هم رعایت نمی‌کنند.

همه می دانند که حقوق زیر سه میلیون تومان زیر خط فقر محسوب می شود و همه می دانیم که با حقوق حدود یک میلیون تومان کارگر را زیر خط فقر نگه می داریم. در اینجا وظایف دولت از بین رفته و دولت خود را کنار کشیده است. تا شش ماه گذشته دولت برای حمایت از این سیستم ماده 80 را اعمال می‌کرد که 30 درصد هزینه کارفرما را دولت تقبل می کرد که امسال حذف شد. این نوع رفتارها باعث بی اعتمادی کارفرما به دولت خواهد شد چون کارفرمایان به دلیل وجود این نوع قوانین و درخواست دولت، افزایش نیرو داشتند و در حال حاضر نیز از این حمایت برخوردار نیستند. در سالهای متمادی از این نوع کارها زیاد داشتیم و همه مُسکن بود و هیچکدام درمان نبود. امروز هم از حدود سه ماه پیش دولت برای اشتغال‌زایی طرح جدیدی را شروع کرده و حمایت های سه تا 4 ماهه دارد و این هم مُسکن است. همانطور که در دولت قبلی با طرح وام‌های زودبازده نه تنها کمکی به بازار و اقتصاد نشد، بلکه میلیاردها تومن به هدر رفت و باعث افزایش تورم نیز شد.

* آقای دکتر، دلیل این مدل عملکرد دولت‌ها و مدیران را چه می‌دانید؟

اصطلاحی در مدیریت هست بنام زمان تاخیر. در هر سیستمی زمان واکنشی برای اجرای قوانین و دستورالعمل‌ها وجود دارد.در سیستم های اجتماعی این زمان واکنش بسیار طول میکشد، مثلا اگر قانونی تصویب می‌شود، زمان تاخیر یا واکنش آن سه سال بعد خواهد بود. برای همین در کشور ما مدیران ایرادات را به مدیر بعدی یا قبلی مربوط می‌دهند چون در زمان مدیریت خودش واکنش واقعی قانون یا دستورالعمل محسوس نبود.

کشف آمار واقعی معتادان، تریاکی شدن معتاد( که با 25 قرص متادون ترک می‌کند) از بین رفتن قاچاق چون صرفه اقتصادی ندارد، مواد اعتیاد آور شیمیایی کم می‌شود، چون وقتی تریاک خوب دارد ، مواد شیمیایی استفاده نخواهد کرد. وقتی مصرف نداشته باشد، دیگر قاچاق هم نمی شود چون مشتری ندارد. با کوپنی شدن تریاک، یک معضل اجتماعی را با یک روش مدیریتی در حدود یک و اندی سال بالغ بر 60 درصد معتادین ترک می‌کنند. چون اکثر آنان دوست دارند ترک کنند ولی امکانات ندارند و مشکل واقعی را هم نمی دانند و کسی هم نیست که بگوید.

* منظور شما این است که در همه امور حتی در صنعت گردشگری نیز این مدل روش‌های مدیریتی وجود دارد؟

در سیستم گردشگری نیز این نوع روش‌های اهرمی را داریم. اول اینکه دیگر نباید برای مازندران به دنبال صنعت باشیم، چون هم برای طبیعت خوب نیست وهم توانایی رقابت با مشابه خارجی آن را نداریم، باید از مزیت نسبی استان استفاده کنیم نه اینکه به زور موز تولید کنیم و در نهایت طرح به شکست بیانجامد. برتری استان مازندران، گردشگری است. هر گردشگر خارجی هشت شغل ایجاد می کند و در دنیا ثابت شده است. خیلی از مسئولین اذعان دارند که امکاناتی نظیر هتل  ستاره نداریم ولی اصلا نیازی به این موارد نیست، باید از کشورهای همسایه درس بگیریم، در منطقه آنتالیا، به هیچ وجه توسعه گردشگری ابتدا با هتل‌های آنچنانی اتفاق نیفتاد، بلکه اتفاق حال حاضر با پول گردشگران محقق شده، قوانین نانوشته‌ای در بازار وجود دارد که نیاز به هیچ دستورالعملی هم ندارد، مثلا اگر در محله شما براساس جمعیت مصرف مرغ افزایش یابد، خود به خود فردی پیدا می‌شود که نسبت به فروش مرغ اقدام کند و نیاز به هیچ طرح و برنامه و سیستمی ندارد، این قوانین نانوشته بازار است.اگر فردا به هر دلیلی مشتری رستوران یا هتلی زیاد شود، خود مالک حتی اگر فرش زیر پای خود را بفروشد نسبت به افزایش ظرفیت اقدام می‌کند و نیاز به دستورالعمل و مسول ندارد.

مازندران مشکل زیرساختی ندارد، اکوتوریسم در دنیا رونق یافته و نیاز به هتل های آنچنانی نیست و مازندران نیز ظرفیت لازم در این خصوص را دارد.

* در مواجه با مسولین نیز آنان هم از این ظرفیت‌ها سخن می گویند، تکلیف چیست؟

شاید مسولین به این موارد آشنا باشند و اذعان داشته باشند اما چرخشان برعکس می چرخد، صحبت همین است، قوانین را درست اجرا نمی‌کنند. در هنگام تحریم از گردشگران داخلی استفاده کردیم.غرب مازندران در استفاده از گردشگران داخلی نیز خیلی بهتر از شرق مازندران عمل کرد و اشکال عمده در شرق استان و بخصوص مرکز استان است. در شرق استان بخصوص مرکز استان قوانین سلیقه‌ای و سخت گیرانه است که بویژه توسط نیروی انتظامی اجرا می شود. مرکز استان در جذب توریست بسیار ضعیف است.

* به نظر می رسد، صنف شما چالش جدی با نیروی انتظامی دارد.

استاندار جدید به مرکز استان به عنوان ویترین استان توجه کند و جدید نیروی انتظامی را از مباحث فرهنگی و مدیریتی کنار بکشد تا به بخش‌هایی نظیر گردشگری لطمه وارد نشود. با برخوردهای انتظامی نمی توان جوانان را آموزش داد. باید مراقب جوانان باشیم، نباید باعث شویم که جوانان از نظام جدا شوند، همه این نظام و مملکت را دوست داریم.

موزیک زنده در رستوران های غرب استان اجرا می‌شود و قانونی هم برای منع آن وجود ندارد ولی چرا نیروی انتظامی به مجوزهای ارشاد در مرکز و شرق استان بی‌توجهی می کند؟ نیروی انتظامی متولی نیست، متولی موسیقی زنده وزارت ارشاد است.

دستگاه‌های دولتی از نظرات بخش خصوصی استفاده بیشتری کند. این روزها دولت و ادارات، بسیار روی بخش خصوصی قدرت نمایی می‌کنند و بخش خصوصی را تقریبا ذلیل کرده‎اند. ادارات به شدت روی بخش خصوصی زورگوییی می کنند. در همه دنیا برای سرمایه‌گذار احترام ویژه ای قائل هستند ولی در اینجا در پشت درب مدیران باید مدت‌ها معطل بماند که این ذلیل شدن سرمایه‌گذار است و ضربه زدن به کارآفرینی.

وضعیت خطرناکی داریم و زمان برای فکر بیشتر از این نداریم. معضل بیکاری شدت یافته و اگر با سرعت به فکر راه‌حل نباشیم، ظرف پنج سال آینده جامعه ای با مشکلات روانی خواهیم داشت. استاندار با تکیه بر صنعت گردشگری و استفاده از نظرات بخش خصوصی، می‌تواند بیش از 50 درصد مشکل اشتغال استان را حل کند.

 * گلایه ای مبنی بر پایین بود فرهنگ کار در میان فارغ‌التحصیلان وجود دارد، شما این ضعف را کدام بخش می‌دانید؛ جامعه یا سیستم آموزشی یا دولت؟

در نقص سیستم آموزشی شکی نیست ولی معتقدم که از دوران برزخی سیستم آموزشی عبور کردیم، وقتی آموزش‌ دانشگاه‌های مختلف شروع شد، با افزایش توقع و خواسته مواجه شدیم و فرد تحصیل کرده حاضر نبود تن به هر کاری بدهد که بسیاری از کشورها نظیر آلمان نیز آن را تجربه کرده‌اند. بنظرم این دوران را پشت سر گذاشتیم و فارغ‌التحصیلان هم حاضرند که هر کاری انجام بدهند. از روی ناچاری هم نیست چون جامعه ناگذیر است، چون فرهنگ جامعه به سمتی رفته که همه دوست دارند در برخورد با اقشار مختلف جامعه  نظیر راننده تاکسی با یک فرد تحصیل کرده روبرو شوند. یا در رستوران یک فرد لیسانس از آنها پذیرایی کند. افزایش ارتقا علمی کشور روی داده. تقریبا این معضل فرهنگ کار فارغ‌التحصیلان حل شده،مثلا خیلی از دانشجویان ترم اخر، آخر هفته در رستوران ما کار می کنند و ابایی هم ندارند. دکترای بیکار داریم ولی اگر جایی کار باشد، فوق لیسانس هم کار می‌کند. همه ما دوست داریم آدم‌هایی که کنار ما هستند، تحصیل کرده باشند.

بعنوان مثال وقتی بانک مرکزی بهره بانکی را برای حمایت از سپرده گذاری افزایش می‌دهد، معمولا سه سال بعد تورم این افزایش نرخ سپرده مشخص می شود. معمولا 4 تا 5 سال بعد اشتغال از بین می رود که در حال حاضر شاهد آن هستیم. وقتی قوانین کار به اشتباه وضع می‌شود، نتیجه آن را در حال حاضر می‌بینیم و شاهد افزایش بیکاری و از بین رفتن اشتغال هستیم. هنوز کارگر و کارفرما توافقی و یا با قراردادهای دیگر قانون را دور میزنند، چرا، چون سیستم ایراد دارد و کسب و کار به صرفه نیست که کارفرما مجبور به دور زدن قانون می‌شود و کارگر هم به ناچار می پذیرد.

سوال: مشکلاتی که بیان کردید عموم کشور را در برمی‌گیرد، به نظر شما وضعیت کسب و کار در مازندران چطور است؟ آیا تفاوتی با استان‌های دیگر دارد؟

در قوانین، مازندران نیز نظیر استان‌های دیگر است ولی مازندران به دلیل منابع سرشار در کشاورزی و گردشگری، استان آبادتری است و به دلیل همین آبادتر بودن، واکنش به قوانین نسبت به برخی استان‌های دیگر دیرتر اتفاق میفتد. ریشه یابی و چاره جویی در مازندران به دلیل امکانات و ظرفیت‌های سرشار راحت‌تر است. امکانات وسیعی داریم که مسولین به آن توجهی نمی‌کنند. مازندران بخاطر استعدادهای خاص طبیعی که دارد، می تواند از طریق سیستم گردشگری بسیاری از مسائل و مشکلاتش را حل کند که در دنیا نیز بر این موضوع صحه گذاشته شده است. لازم نیست خودمان را با اسپانیا مقایسه کنیم، با همین کشور همسایه ترکیه مقایسه کنیم. باید براساس ظرفیت‌ها، اتفاقاتی که در کشورهای همسایه افتاده را بومی سازی کنیم. باید تسهیلاتی در قوانین اتفاقی بیفتد که مشکلات حل شود.

سوال : در واقع می توانیم با استفاده بهتر از وضعیت موجود، شاهد رونق اقتصادی در استان باشیم.

بله.در حال حاضر در ته جدول استفاده از امکانات استان قرار داریم و دلیل آن مسئولین هستند. سیاست‌زدگی در مسولین بیشتر در امور اجتماعی روی داده،  مسولین می توانند سیاسی باشند اما از مدیرانی بعنوان مشاور در کنار خودشان استفاده کنند. تمام معضلات اجتماعی در یک حلقه به هم متصل هستند. مشکل مسائل اجتماعی نیز این است که بصورت سیستمی به آن نگاه نمی کنیم و میخواهیم با روش خودمان و به تنهایی به آن حمله کنیم.

در روش های مدیریتی روش هایی است بنام اثر پروانه ای. در بسیاری مواقع برای بلند یک جسم سنگین لازم نیست چند نفر جمع شوند تا آن را بلند کنند، براحتی می توان با یک اهرم آن را جا به جا کرد. در مدیریت نیز این اهرم‌ها وجود دارد، بعنوان مثال از یک معضل اجتماعی مثال میزنم. منطقه‌ای بعنوان مرکز فساد و فحشا شناسایی شده بود، آن منطقه را تخریب کردند شامل شاید 100 خانه. معضل حل نشد، بلکه آن افراد به نقاط دیگر شهر جا به جا شدند و هر کدام از آنها جمعیت افراد خود را آلوده کردند. در این کار مشکل انتقال داده شد و مشکل حل نشد.

آمار کشف مواد مخدر نیز همین‌طور  است، هر زمان میزان کشف افزایش پیدا می‌کند، چندماه بعد میزان جرم و جنایت نیز افزایش می‌یابد چون مواد گران می‌شود و هزینه معتاد نیز افزایش پیدا می‌کند. معتاد نیز برای تامین هزینه میزان جرم خود را افزایش می‌دهد و در نتیجه سیستم قضایی نیز دچار مشکل می‌شود. این یعنی انتقال مشکل و مدیر قبلی نیز جا به جا و پاسخگویی وجود ندارد.

سوال: شما میفرمایید مواد مخدر کشف و ضبط نشود؟

راه حل وجود دارد، در مثال اول در بحث فساد و فحشا، می‌توان بجای تخریب این نوع مناطق، مشکلات این افراد را حل نمود، بعنوان مثال استفاده از بخش خصوصی و خیران، برای آزادی زندانیان و یا اشتغال‌زایی و … هر مشکل دیگر را باید حل کرد. این راه حل منطقی و در دنیا تست شده است. شاید 30 درصد این جمیعت را نتوانیم اینگونه حل کنیم ، دنیا به دنبال 2 درصد است.

در مواد مخدر نیز راه حل داریم. در سال 1350 این معضل حل شده بود. در حال حاضر نیز مجلس  این راه حل را در حال پیگیری است. تریاک کوپنی راه حل است، برای ایجاد کار کلان در کشور باید آمار صحیح داشته باشیم. با مشخص شدن افراد معتاد، میتوان آمار صحیح را کشف کرد.

بالاترین آمار مراکز ترک اعتیاد را داریم و کمتری ترک را هم داریم. تریاک در مرز خالص است و در داخل مرز همه چیز قاطی می کنند، حتی هروئین، و حتی سرب هم میزنن، این مواد دیگر تریاک نیست که معتاد بخواهد با متادون ترک کند و یگر قابل ترک نخواهد بود.

* شاید دلیل موفق تر بودن غرب استان، مواهب طبیعی شهرهای غرب استان باشد.

این موضوع را قبول ندارم چون ساری از نقاطی است که اتفاقا همه مواهب طبیعی را در کنار هم دارد، حتی میتوان گفت که ساری در برخی موارد از شهرهای غربی استان هم بهتر است، مشکل در سیستم مدیریتی ساری است. موزیک زنده در رستوران‌ها در تمام کشور اجرا می‌شود ولی در ساری ممنوع است. این موضوع باعث، فراری شدن توریست‌ها از ساری شده است.هیچ شهری به اندازه ساری رستوران تمیز و استاندارد ندارد ولی به دلیل همین سخت گیری‌های سلیقه موفق نیستند.

*در واقع شما معتقد هستید که زیرساخت و ظرفیت هست و مازندران فقط مدیریت قوی برای استفاده از این فرصت نیاز دارد؟

بخش خصوصی کاملا آمادگی دارد ولی بخش خصوصی را هم دولت آنقدر ضعیف کرده که در مواقعی نمی تواند از فرصت های ایجاد شده استفاده کند ولی با این حال بخش خصوصی به دلیل منافعی که دارد همیشه جلوتر از دولت است و این دولت است که باید تلاش بیشتری داشته باشد. قوانینی که در صنعت گردشگری نوشته می شود، در هنگام اجرا در سطوم پایین کامل اجرا نمی شود. همیشه صحبت حمایت از بخش خصوصی است، به اعتقاد من بخش خصوصی حمایت نمی خواهد چون حمایت برای ناتوان‌هاست. بخش خصوصی فقط از دولت می خواهد که چوب لای چرخش گذاشته نشود، بخش خصوصی می خواهد که قوانینی نظیر ارزش افزوده بر علیه اش استفاده نشود.

در حمایت از بخش خصوصی اول باید قوانین بیمه‌ای به شدت تغییر کند و دولت بر عهده بگیرد، مابقی طرح‌ها مُسکن و موقت است، دولت بجای صرف میلیاردها تومان در طرح‌های موقت و بی‌فایده، این هزینه را برای بیمه کارگران انجام دهد. آن وقت شاهد افزایش چشمگیر نیروی کار خواهیم بود. سازمان تامین اجتماعی میلیاردها تومن حقوق می‌دهد، همچنان دولت بزرگتر می‌شود و شاهد اختلاس‌های بیشتر هستیم، بجای آن بیمه کارگر را تقبل کنند و بخش خصوصی را بزرگ کنند. براساس آمار دولت، دو میلیون بیکار داریم، البته آمار واقعی شش میلیون بیکار است، اگر دولت بیمه کارگری همان دو میلیون بیکار را تقبل کند، هزینه آن بسیار کمتر از اداره سازمان تامین اجتماعی برای دولت خواهد بود.

* کاهش طرح‌های موقت، اجرای کامل قوانین و اصلاح قوانین کار و مالیاتی راهکارهای شما برای حل مشکل اشتغال است؟

بله، درحال حاضر دولت توانایی اخذ مالیات از صنعت را ندارد و تمام فشار بر روی کسب و کارهای کوچک است که آنها هم تا یکی دو سال آینده یا ورشکست خواهند شد یا اینکه به شدت مقروض می شوند یا از کشور فرار می‌کنند.

* همانطور که اطلاع دارید استاندار جدید مازندران منصوب شده است، توصیه شما به آقای اسلامی چیست؟

استاندار مازندران از مشاوران مدیر در کنار خودشان استفاده کنند چون روش‌های جدید مدیریت کلان در دنیا با مدیریت خرد بسیار متفاوت شده و روش‌های اهرمی مدیریتی بسیاری برای حل مشکلات وجود دارد.در همین سیستم توریست امروز وارد یک جریانی بنام جمع آوری قلیان شده‌ایم که به یک معضل تبدیل شده است. بنظرم باز هم با یک روش اشتباه با این موضوع برخورد می‌کنیم، تجربه نشان داده است که هنگامی که بصورت تهاجمی در یک کار فرهنگی دخالت کردیم، نه تنها جواب نگرفتیم بلکه بدتر هم شده است.

* قلیان را شما یک کار فرهنگی می دانید؟

بله، چون از طریق فرهنگ‌سازی مسائل بهداشتی باید این معضل برطرف شود نه برخورد فیزیکی. این معضل را باید با روش‌های مدیریتی حل کرد. جمع‌آوری قلیان همان انتقال مشکل بجای حل آن است، یک سال و نیم بعد هزاران پرونده در سیستم قضایی تشکیل خواهد شد چون قلیان بجای اینکه در یک مجموعه رسمی با کنترل‌های خاص خود عرضه شود،به منازل و صندوق عقب خودروها منتقل شده و دختران و پسران بدون نظارت به مصرف آن می‌پردازند که معضلات دیگری هم در پی خواهد داشت. استاندار باید از مدیران تحصیل‌کرده رشته مدیریت بعنوان مشاور در کنار خود استفاده کند، صحیح یا غلط ، قلیان وارد جامعه ما شده و نمی‌توان با روش‌های غیرمدیریتی و فرهنگی با آن مقابله کرد. اگر تعمیرکار در تعویض یک لوله آچارش نخورد، آچار را عوض می کند چون اگر عوض نکند، هم آچار خراب می شود و هم لوله؛ سالهاست برای بسیاری مشکلات یک آچار بنام نیروی انتظامی بدست گرفتیم؛ برای قلیان،مواد مخدر، پارتی، اعتیاد و… از طریق نیروی انتظامی، نمی شود چون هم پیچ خراب شده و هم آچار.

حل این مشکلات نیاز به روش های مدیریتی دارد و حل نشدن انواع مشکلات اجتماعی نشان دهنده این است که نتوانسته‌اند حل کنند. امروزه با از بین بردن قلیان، نه تنها کمکی به جامعه نمی‌شود، بلکه سیستم‌های مجوزدار مثل رستوران‌ها را ذلیل می کنیم و راه را برای مکان‌های غیرمجاز باز می‌کنیم.

جمع‌آوری قلیان از مجموعه‌های گردشگری، امروز در این وضعیت نامناسب اقتصادی، نتیجه‌ای جز کاهش درآمد صنعت گردشگری و اخراج نیروهای کار نخواهد داشت.