نقش روانی گردشگری برروی ارگانیسم انسانی

براساس  روانشناسی توریسم ، هیجانهای ایجاد شده بر اثر فعالیت های گردشگری ( انواع توریسم ) ، تاثیر ات مفید در ارگانیسم بدن ایجاد می کند  و باعث پویایی و نشاط در انسان می گردد. باید عنوان داشت مزایای مسافرت برای انسان علاوه بر بازدید ، نکات مهم روانشناسی فردی و روانشناختی اجتماعی وجود دارد […]

براساس  روانشناسی توریسم ، هیجانهای ایجاد شده بر اثر فعالیت های گردشگری ( انواع توریسم ) ، تاثیر ات مفید در ارگانیسم بدن ایجاد می کند  و باعث پویایی و نشاط در انسان می گردد. باید عنوان داشت مزایای مسافرت برای انسان علاوه بر بازدید ، نکات مهم روانشناسی فردی و روانشناختی اجتماعی وجود دارد و در شرایط زندگی مدرن ، روح و جسم انسان به آن احتیاج دارد . در بدن انسان  هورمونهایی ترشح می شود که سیستم های بدنی انسان را تنظیم ، و شرایط روانی را کنترل می کند  . آدرنالین که بیشترین نقش را بر عهده دارد به طور طبیعی برای متعادل ساختن سیستم عصبی در طی واکنشها ی ارگانیکی تولید می شود .  این هورمون در حد مناسب و مطلوبش بسیار مفید است . اما تولید بیش از اندازه آن یا کمتر از حد مطلوب ، مثل همه نیازهای فیزیولوژیکی در ارگانیسم باعث ضرر هایی می شود .  روانشناسی حالات درون گرایانه و برون گرایانه رفتار انسان را مورد مطالعه قرار می دهد . تاثیر حسی و خاصیت روانی توریسم بر انسان مانند  تاثیر روانی رنگ ها بر انسان است . در این اکوسیستم این تاثیر مانند اثرات  امواج رنگ آبی بر نقاش است . آبی خشم را فرو می نشاند ، و تسکین دهنده تمام احساسات و عواطف انسانی است و فرد را برای درک  و تحت تاثیر عوامل احساسی قرار گرفتن اماده می کند .  می تواند ناآرامی و عدم اطمینان را تعدیل کرد . رنگ آبی ، طول موج پایین و اثری ملایم دارد . احساسات فکری – هنری  افزایش می یابد و قدرت پیش بینی را بالا می برد .  همانند یک داروی مسکن برای حواس است ، بخش پاراسمپاتیک سیستم عصبی را تحریک می کند . همچنین به ترشح ملاتونین  کمک کرده و به آرام شدن بدن و بهره مندی از خواب راحت کمک می کند . همچنین غده تیروئید را تحریک نموده ،  و با تشرح تیروسکین  ، سوخت و ساز بدن را تنظیم می کند .  از نظر پزشکی استنتاج در انبساط و انقباض مفاهیم بحثی تخصصی است . زندگی شهری و ماشینی امروزی که ساعات کار و تشویش های ناشی از فشار زیاد کار ی و اجتماعی  که بشر برای پیشرفت های دوره مدرن به عنوان توفیق اجباری به آن عمل می کند  – آدم را به سرافت می اندازد تا راه حلی برای آن اتخاذ کند که سود و منفعت آن برای کل جامعه مفید باشد . این مساله در چربی های زاید بدن و حجیم شدن بدن با توجه به استرس های فراوان  نمودار است .  غذاهای فست فودی ، مواد اولیه غذایی گلخانه ای ،  نوشیدنی های گازدار و دسر های پر چرب ، تحرک کم و زندگی کلیشه ای علت بیماری های عصبی دوره جدید است . مردم در این حال نه به موسیقی مناسب گوش می دهند و نه برنامه های تلویزیونی و داستان های سریالی که به خصوص از شبکه های ماهواره ای پخش می شوند این حس را القا نمی کنند .  و نه طراحی های مدرن شهری به این نکته توجه دارند . البته مسایل علوم روانشناسانه باید با حس بومی بر حسب جغرافیا و محیط زیست بومی ، نوع تغذیه و فرهنگ جامع محلی بررسی و مورد مطالعه کاربردی قرار گیرد . انسان عصر جدید در مکانیسم  زندگی مدرن  از مدار طبیعی خارج شده است ، و این در مراجعات به مراکز درمانی بروز بزهکاری های اجتماعی و اختلافات خانوادگی نمود پیدا می کند . ما برای تنظیم و تعادل فعل و انفعالات بیولوژیک در متابولیسم  به پزشک مراجعه می کنیم تا با قرص و شربت و متد های درمانی دیگر این معضل اجتماعی – روانی را حل کنیم . هزینه های  وارد شده به خانواده ها و جوامع آنقدر زیاد است که باید در برنامه ریزی های اجتماعی بعنوان مهمترین بخش مشکلات زندگی آن را ریشه یابی کنیم . و برای مرتفع ساختن آن گام برداریم . ما در دنیایی که برای رفاه خود ساختیم بیشتر فکر می کنیم و کمتر احساس می کنیم  . وقتی بشر توانایی ساخت هواپیما و رادیو و تلویزیون و ماشین آلات پیشرفته را پیدا کرد به هم نزدیک تر شد و این ارتباط ما را از خودمان دور کرد . روانشناسی گردشگری آنقدر موثر عمل می کند که برای شناختن جنبه های رفتاری ، ایجاد و کنترل هیجان ها و مطالعات عمل گرایانه موثر  ، در چند روز سفر ، یک پروسه درمانی چند ساله طی می شود . آمفیتامین ها ، مسکن ها و آرام بخش ها  و آنتی بیوتیک ها برای درمان موضعی درست شده اند . درواقع باید با تغذیه مناسب و گروه درمانی ، با تکیه بر روش هایی که اثر بخشی بهتر برای انسان دارد به درمان و در واقع به پیشگیری بپردازیم .  حتی لحظه ای که حس نوستالژیک – با دیدن یک مکان جغرافیایی یا تاریخی خاص یا آثار باستانی ، یا ملاقات با اشخاص برجسته یا فرهیخته یا خواندن و آشنایی با یک قطعه ادبی یا موسیقایی – به ما دست می دهد می تواند این اثر را در سیستم ایمنی بدن ایجاد کند . وقتی که ارگانیسم  از نیاز های اولیه ( پروتئین – کربوهیدرات – چربی ، ویتامین و املاح ) فارق شد نیاز های حسی و عاطفی پدیدار می شود . که باید با مدیریت آن را ارضا کرد . در توریسم  بخصوص توریسم ماجرا جویانه این خاصیت وجود دارد که همه اقشار اجتماعی با هر سطح درآمدی و طبقه اجتماعی از آن بهره بگیرند . ورزش بدن را در وهله اول متاثر می سازد و در مرحله دوم روح و روان انسان را سیراب می کند . طبیعت در خود این پتانسیل را دارد که این فضا را برای همه ایجاد کند اما بطور خاص کوهنوردی و فعالیت های بدنی که فصل های خاص ایجاد می کند مثل ورزش های زمستانی ، و پیاده روی در روز های مطلوب در مناطق پر خطر  ، جنگل ، دریا و رودخانه ، یا ورزشهایی که برای آن برنامه ریزی شده است مثل بانجی  و جت اسکی و … یا هر فعالیتی که باعث تولید هیجان  در گروههای اجتماعی می کنند  مثل ورزش های بومی محلی  که در خود این پتانسیل را دارد که رقابت در آن  تبدیل به تفرج و تفریح می شود . هیجان ها و لحظات پر خطر با رعایت نکات ایمنی تبدیل به آرامبخش ترین لحظات می شود و خاطراتی را که در ذهن  متبادر می سازد . برای مدت ها اثر مفید درمانی را بر انسان می گذارد . در هر رده سنی که ترس و خطر  با اراده فرد تجربه شود کودک درون ، فریاد می زند  . خلق این لحظه ، در ذات طبیعت آفریده می شود . نیروهای ارادی  و ذاتی بیدار و خلاق می شوند یعنی حلقه تدبیر و تعقل و درایت در هوش غریزی گم می شود و لحظه های ناب و شور انگیزی پدید می آید که همه ما می خواهیم دوباره آن را تجربه کنیم .