ابهتی که منقرض می شود

گروه اجتماعی هفته گذشته مصادف با روز جهانی ببر بود؛ بزرگترین جانور از تیره گربه‌سانان و بومی آسیا است که به ‏خطوط سیاه رنگ عمودی روی خز نارنجی بدنش معروف است. حدود نیم قرن ‌پیش ایران زیستگاه یکی از ‏زیستگاه‌های زیرگونه‌ ببر یعنی ببر مازندران (ببر هیرکانی) بود اما این گونه به‌د دلایل مختلفی منقرض […]


گروه اجتماعی
هفته گذشته مصادف با روز جهانی ببر بود؛ بزرگترین جانور از تیره گربه‌سانان و بومی آسیا است که به ‏خطوط سیاه رنگ عمودی روی خز نارنجی بدنش معروف است. حدود نیم قرن ‌پیش ایران زیستگاه یکی از ‏زیستگاه‌های زیرگونه‌ ببر یعنی ببر مازندران (ببر هیرکانی) بود اما این گونه به‌د دلایل مختلفی منقرض شد، ‏امروز در کنار نبود ببر مازندران، شوکا و درنای سیبری نیز به گونه های در معرض نابودی طبیعت زیبای این ‏استان اضافه می شوند.‏
کشور ایران به خاطر تنوع جغرافیایی و اقلیمی خود دارای تنوع گونه‌ای بسیارارزشمندی است و براساس ‏آخرین بررسی و گزارشات کارشناسان محیط زیست حدود ۱۱۳۱ گونه جانوری اعم از پستاندار، پرنده، ‏خزنده و دوزیستان در اکوسیستم‌های خشکی و آب‌های داخلی ایران زیست می‌کنند. رده پستانداران با ‏‏۱۹۴ گونه شناسایی شده طیف وسیعی از جانوران را از نظر جثه در بر می گیرد البته غنای گونه‌ای ‏پستانداران ایران نباید موجب غرور شود چرا که از گونه‌هایی همچون شیر ایرانی و ببر مازندران امروز جز ‏نامی باقی نمانده است.‏
ببر مازندران یکی از زیرگونه‌های ببر است که در نواحی از چین، آسیای میانه، قفقاز و ایران وجود داشته اما ‏بیش از شش دهه است که در ایران منقرض شده است. بر اساس اطلاعات سازمان حفاظت محیط زیست ‏آخرین ببر ایران در سال ۱۳۳۷ در پارک ملی گلستان شکار شد. مهمترین عوامل انقراض ببر در ایران شکار ‏بی‌رویه آن، تخریب زیستگاه به ویژه خشکاندن تالاب‌ها و استفاده از طعمه مسموم بوده است.‏
در حالی ببر و شیر ایرانی منقرض شده‌اند که تقریبا هیچ پستاندار بزرگ جثه‌ای در کشور نیست که ‏جمعیت آن در معرض تهدید نباشد. جمعیت انواع گونه‌های پستانداران، آبزیان و خزندگان طی قرن‌ها در ‏کشور کمتر و کمتر شده است این در حالیست که همچنان با شکار غیرمجاز، تغییر کاربری اراضی و ‏تخریب جنگل‌ها و زیستگاه‌های طبیعی در کشور مواجه و با خطر انقراض انواع گونه‌های حیات وحش روبه ‏رو هستیم.‏
وقتی گفته می‌شود گونه‌ای در معرض خطر انقراض قرار ندارد به این معناست که سطح در خطر بودن آن ‏گونه‌های جانوری نسبت به سایر گونه‌ها مانند یوزپلنگ آسیایی در وضعیت بهتری است اما در مجموع تمام ‏پستانداران بزرگ جثه کشور از جمله خرس، پلنگ و مرال وضعیت بسیار نامناسبی دارند.‏
گونه‌ای که می‌توان آن را منقرض شده به حساب آورد، پرنده مهاجری است که تنها بازمانده جمعیت غربی ‏درنای سیبری در جهان است و تنها یک فرد از جمعیت آن باقی مانده‌ است. تک درنای سیبری به نام ‏‏«امید» معمولا آبان ماه به ایران می‌آید و در اواخر زمستان به زیستگاه اصلی خود در سیبری باز می‌گردد.‏
بسیاری از گونه‌های شاخص حیات وحش ایران در شرف تهدید و خطر انقراض هستند اما ممکن است ‏برخی از آن‌ها در سطح جهانی تهدید نشده باشند مانند گونه «مرال» که در معرض تهدید جهانی نیست ‏اما در جنگل‌های شمال کشور و گونه «شوکا» در غرب کشور به شدت در معرض خطر انقراض هستند که ‏دلایل اصلی آن شکار غیر مجاز، تغییر کاربری اراضی و تخریب جنگل‌هاست که بر کاهش شدید جمعیت ‏این گونه‌ها تاثیر گذاشته است و می‌توان گفت جمعیت‌های باقی مانده این گونه‌ها در پارک‌های ملی و ‏مناطق حفاظت شده هستند. ‌‏
بیش از نیم قرن پیش جنگل‌ و دشت‌های ایران جولانگاه حیوان عظیم‌الجثه‌ای به نام ببر بود به گونه‌ای که ‏نیمی از قلمرو قابل زیست در طبیعت، زیر پنجه‌های این حیوان قدرتمند و با شکوه قرار داشت اما افسوس ‏که امروز دیگر خبری از شکوه و عظمت این گربه سان نیست.‏
بطور قطع در دوران کودکی کارتون و داستان های زیادی دیده و شنیده اید که در آنها ببر گاهی شخصیتی ‏مهربان و فداکار و گاهی خشن و بدجنس داشت، حتما در دنیای کودکانه خود به این فکر کردید که ای ‏کاش شما هم آنجا بودید و این ببر دوست نزدیکتان بود، حتی می توانستید به آن دست بزنید، بغلش کنید، ‏در واقع تصورات بچه گانه و در عین حال زیبایی داشتید.‏
آن زمان که البته زمان خیلی دوری هم نیست فکرش را نمی کردید که ممکن است روزی برسد که ‏بشنوید ببر منقرض شده است یا دارد منقرض می شود، اما آن روز خیلی زودتر از تصوراتمان رسید و اکنون ‏دیگر دشت ها و جنگل های ایران به ویژه مازندران که زمانی جولانگاه این حیوان مقتدر بود دیگر ببر ندارد.‏
عوامل انقراض جانداران در طبیعت مازندران

کارشناسان معتقدند عواملی مانند توسعه شهرنشینی، شکار بی‌رویه و غیر قانونی، از بین رفتن ‏زیستگاه‌ها، کمبود غذا و تغییرات آب و هوا موجب کوچک شدن زیستگاه آنها و در نهایت انقراضشان شده ‏است، سرنوشتی که دامن ببر مازندران را در کشور ما گرفت و این گونه ارزشمند را از صفحه روزگار محو ‏کرد، حدود نیم قرن است که دیگر صدای باشکوه و پر از ابهت ببر مازندران در جنگل‌های شمال شنیده ‏نمی‌شود، زمانی جنگل‌های این بخش از کشور محل تاخت و تاز ببر خزری بود؛ اما سالهاست که دیگر نه ‏خبری از غرش رعدآسا شنیده و نه اثری از شکوه و جلال این حیوان در کشور دیده می‌شود که باید برای ‏از دست رفتن چنین گونه ارزرشمندی مرثیه سر داد.‏
طبق شواهد موجود، آخرین ببر در ایران در سال ۱۳۳۲ در منطقه‌ای که اکنون پارک ملی گلستان نامیده ‏می‌شود شکار شد اما گزارش دیگری از مشاهده ببر در سال ۱۳۳۸ در همین منطقه خبر می‌دهد.‏
در اوایل دهه ۵۰ خورشیدی سازمان حفاظت محیط زیست یک تحقیق چند ساله را برای جستجوی ببر ‏مازندران در جنگل‌های شمال ایران انجام داد اما محققان در این مدت نتوانستند هیچ مدرکی در مورد وجود ‏ببر پیدا کنند و انقراض قطعی آن را اعلام کردند. ‏
البته این وضعیت فقط مختص ایران نیست بلکه پنجه های انقراض علاوه بر ببر مازندران دامن دو زیرگونه ‏دیگر گربه‌سان از جمله ببر «بالی» و ببر «جاوه» را نیز گرفته است، این گونه‌ها به ترتیب در سال‌های ‏‏۱۹۳۷، دهه ۶۰ میلادی و حدود ۱۹۷۹ رو به انقراض رفته‌اند. ۹ زیرگونه ببر در دنیا وجود دارد که از این تعداد ‏سه زیرگونه ذکر شده منقرض شده‌اند. ‏
ببر این گربه‌سان عظیم‌الجثه برای زندگی به زیستگاه‌های وسیع و پیوسته نیاز دارد و کمتر می‌تواند در ‏زیستگاه‌های جزیره‌ای، پراکنده و کوچک زندگی کند، در واقع باید قلمرو فرمانروایی ببر گسترده باشد که ‏متاسفانه در چند سال اخیر به دلیل توسعه شهرنشینی و دخالت بشر در طبیعت، این قلمرو روز به روز ‏کوچک و کوچکتر شده است. ‏
با سرعت گرفتن نابودی ببر در دنیا از سال ۲۰۱۰ روز ۲۹ جولای (۷ مرداد) به عنوان روز جهانی ببر ‏نامگذاری شد، این روز به منظور افزایش آگاهی عمومی نسبت به اهمیت حفظ این گربه‌سان زیبا تعیین ‏شده است تا تلاش بیشتری برای حفاظت از این گونه صورت گیرد. ‏
به اعتقاد کارشناسان زمانی که گونه ای از طبیعت حذف می شود در واقع رنجیره طبیعی طبیعت گسسته ‏می شود و می تواند به مرور اثرات نامطلوبی بر محیط زیست و حتی زندگی انسان ها بر جای بگذارد از ‏این رو در سال ۱۳۸۹ بود که بحث احیای ببر در ایران قوت گرفت و کار به جایی رسید که برای رسیدن به ‏این هدف دو قلاده ببر سیبری وارد ایران شد و در مقابل دو قلاده پلنگ به روسیه داده شد؛ این در حالی ‏بود که حدود نیم قرن از انقراض این گونه در کشور می گذشت.‏
هر چند این طرح به نتیجه نرسید چون ببر نر به بیماری «مشمشه» مبتلا و تلف شد و ببر ماده نیز به اتهام ‏آلوده بودن به ویروس این بیماری مدت پنج سال در قرنطینه بود البته با کمک دوستداران حیات وحش و ‏همکاری سازمان حفاظت محیط زیست و دامپزشکی بعد از انجام آزمایش‌های متعدد رای به سالم بودن ‏حیوان داده شد و بعد از آن به مکان مناسبی انتقال یافت. اما طرح احیا دیگر مسکوت ماند.‏
مشمشه بیماری باکتریایی واگیردار و خطرناکی است که بیشتر در تک‌سمی‌ها مشاهده می‌شود و این ‏بیماری بسیار کشنده از بیماری‌های مشترک انسان و دام است.‏
البته تاکید سازمان حفاظت محیط زیست بر حفاظت از گونه‌هایی است که اکنون در طبیعت وجود دارند بر ‏این اساس کارشناسان معتقدند که دلایل انقراض ببر در ایران بر می گردد به کاهش منابع از جمله ‏زیستگاه، آب و طعمه. ‏
زیستگاه ببر به دلیل سوزاندن پوشش گیاهان ساحلی، زهکشی تالاب ها و تغییر کاربری جنگل به زمین ‏های کشاورزی و شالیزارها تخریب شد و در ادامه زیستگاه های مطلوب محدود و برای ببر ناامن شدند و ‏ببرها در تعارض با جوامع محلی قرار گرفتند دز حالی که شرط بقای گربه سانی مانند ببر که به قلمرو ‏وسیع نیاز دارد، بودن زیستگاه مناسب با طعمه فراوان است که دیگر از چنین مولفه ای حداقل در ایران ‏خبری نیست.‏
زمانی که انسان به زیستگاه ببر دست درازی کرد حیوان مجبور شد به حاشیه زیستگاه های مطلوب خود ‏یعنی جنگل های نزدیک به کوهستان عقب نشینی کند، اینجا بود که مشکل دیگری جلوی پای آنها قرار ‏گرفت که رقابت با پلنگ های بزرگ جثه بود که به مرور ضربات آخر را بر پیکر رنجور ببرها وارد کرد.‏

حال باید دید در چنین شرایطی امکان احیا وجود دارد؟ البته تجربه موفقی از احیا در دنیا مشاهده شده از ‏جمله احیای سیاهگوش در کشور سوییس که برنامه آن از سال ۱۹۷۰ آغاز شد و همچنان یک تیم حرفه ‏ای این برنامه را دنبال می کنند و برنامه موفقی بوده است، بنابراین تیم حرفه ای، برنامه ریزی و بودجه در ‏به سرانجام رسیدن این گونه طرح ها بسیار مهم است.‏
اما حیوانی مانند ببر که به قلمرو وسیع نیاز دارد هم می تواند دوباره در ایران احیا شود؟ ایرانی که دیگر ‏دشت و جنگلی مناسب جولان این حیوان ندارد، به اعتقاد کارشناسان گوشتخواران؛ برای احیای یک گونه ‏ابتدا باید امکان سنجی احیا در زیستگاهی که قرار است حیوان مورد نظر در آن رها سازی شود مورد ‏بررسی قرار گیرد، باید مواردی همچون تجزیه و تحلیل زیست پذیری، ماندگاری جمعیت در زیستگاه جدید، ‏پتانسیل تامین طعمه، رقابت با سایر شکارچیان هم بوم از جمله پلنگ، عوامل تهدید قبلی و کنونی، امکان‌ ‏کاهش این عوامل و نگرش جوامع محلی درباره معرفی مجدد گونه بررسی شود.‏