سفره هفت سینی که با شهادت گره خورد
به گزارش حرف مازندران، امیر سرلشکر خلبان عباس درشتی در سال 1334 در محله غریبان تهران در خانواده مذهبی متولد شدند. تحصیلات خود را تا چهارم متوسطه ادامه دادند و در بهمن ماه سال 1353 در هوانیروز ارتش استخدام شدند. پس از گذراندن دورههای نظامی، زبان انگلیسی و زبان تخصصی پرواز با درجه ستوان یار […]
به گزارش حرف مازندران، امیر سرلشکر خلبان عباس درشتی در سال 1334 در محله غریبان تهران در خانواده مذهبی متولد شدند.
تحصیلات خود را تا چهارم متوسطه ادامه دادند و در بهمن ماه سال 1353 در هوانیروز ارتش استخدام شدند.
پس از گذراندن دورههای نظامی، زبان انگلیسی و زبان تخصصی پرواز با درجه ستوان یار سومی و سمت خلبانی بالگرد کبرا در پایگاه رزمی پشتیبانی هوانیروز اصفهان به انجام وظیفه پرداخت. شهید درشتی همیشه در کلاسهای تئوری، عملی و فنی بهترین نمرات را کسب نمود و البته بسیار نترس و شجاع هم بود که این عوامل موجب شد تا با امتیاز بالا، مجوز لازم جهت پرواز با بالگرد کبرا را دریافت کند.
مادر شهید درشتی
معصومه کرباسفروشان مادر شهید درشتی، میگوید: پسرم فرزند دوم و در خانواده 9 نفره به دنیا آمد. بسیار پسری آرام و ساکت و گوش به فرمان خانواده بود. بسیار دلسوز و به فکر همه بودند. حتی هنگام نوروز برای تمامی اعضای خانواده هدیهای تهیه میکرد. همه ساله رسم بر این بود که پسر شهیدم باید سفره هفت سین را آماده میکرد. پس از شهادت پسرم که در حال حاضر چهل سال از آن دوران میگذرد تا کنون سفره هفت سینی پهن نکردم چون سفره هفت سین من را فقط باید عباس پهن کند. علاقه وی به خلبانی تا حدی بود که در کودکی با چوب بستنی برای خود بالگرد میساخت.
از آنجایی که شهید درشتی جز نخستین شهدای خلبان دفاع مقدس هستند، تشییع این شهید بسیار باشکوه برگزار گردید به طوری که در هنگام تشیع پیکر ایشان، جمع کثیری از مردم مومن و انقلابی اصفهان وی را بدرقه کردند و حتی از شبکههای سراسری و شبکههای استانی اصفهان این مراسم را پوشش دادند. نماز پیکر شهید درشتی را آیت الله طاهری از شخصیتهای برجسته اصفهان اقامه کردند.
سخنان خواهر شهید
صدیقه درشتی درباره برادرش میگوید: درباره این شهید صحبت زیادی نشده و وی نیز جز شهدای گمنام دیگری است که مظلومیت و حجب بیان و جهاد در راه خدا به آنها اجازه خودنمایی نمیداد.
شهید درشتی در طول 25 سال زندگی که 7 سال آن در کسوت نظامی بود مومنی دلاور و جان بر کف و انسانی آزاده بود.
خدمت نظامی وی سراسر در ماموریت و جانفشانی گذشت. ماموریتهای بیشمار وی در جبهههای غرب و پرواز در مناطق صعبالعبور و مقابله با مزدوران بیگانه و وارد آوردن ضربات مهلک به ادوات و نیروهای دشمن از جمله مبارزات وی بوده که از تاریخ دفاع مقدس محو نخواهد شد.
در ایام انقلاب نیز این شهید همراه با پرسنل انقلابی همراه بودند و در تظاهراتها شرکت می کردند به طوری که مورد استقبال مردم نیز قرار گرفتند.
سخنان پدر شهید درشتی در مورد پسرش
حاج کاظم درشتی، میگوید: عباس فرزندی با حیا و مودب بود. فراموش نمی کنم که من و مادرش هرگاه وارد اتاق میشدیم، عباس برای احترام ما بلند میشد. من معترض میشدم و به او میگفتم لازم نیست که هرگاه ما وارد اتاق میشویم تو از جایت بلند شوی اما پسرم میگفت این حرف را نزنید. اگر هزار بار وارد اتاق شوید من به احترام شما از جای خود بلند میشوم. احترام به پدر و مادر واجب است. این کار من در برابر شما بسیار ناچیز است. هنگامی که عباس در کوی استادان دانشگاه اصفهان زندگی میکرد یک بار من مهمانش شدم و لحظهای که من جلوی در خانهاش رسیدم با پیرمردی برخورد کردم که یک گونی پر از سبزی روی دوش خود سوار کرده و جلوی منزل ایستاده بود. به عروسم گفتم: این پیرمرد چه میخواهد، گفت: این پیرمرد سبزی فروش است و اسرار میکند که از وی سبزی بخریم در حالی که من به سبزی نیاز ندارم. در همین حین عباس با لباس پرواز به جمع ما اضافه شد و از من پرسید: چی شده پدر! من هم ماجرا را برای عباس شرح دادم. پیرمرد در حال رفتن بود که عباس او را صدا زد و گفت: پدر جان سبزیهایت را بشمار و داخل این زنبیل بریز و بعد رو کرد به همسرش و گفت: این پیرمرد آمده تا برای خانوادهاش روزی حلال کسب کند در صورتی که تو او را جواب میکنی! خدا از ما نمیگذرد. عباس تمام سبزی های آن پیرمرد را خرید و مقداری پول اضافه به وی داد و پیرمرد هم برایش دعا کرد و رفت.
صبح آن روز در آخرین پروازش، هنگام پرواز و پشتیبانی از ستون نظامی متشکل از نیروی سپاه، ارتش و نیروهای بسیجی که به فرماندهی شهید صیاد شیرازی در جهت آزادسازی آن مناطق از دست ضد انقلاب بود، دو بالگرد شکاری به خلبانی آقایان پیوندی و قبادی و شهیدان درشتی و صادقی و یک بالگرد ترابری به پرواز درآمدند و براساس روال قوانین پروازی هنگامی که بالگرد شکاری مورد اصابت قرار گرفت و سقوط کرد، بالگرد کمکی یا همان ترابری باید بنشیند و مجروهان و شهدا را از منطقه خارج کند اما متاسفانه در آن روز شدت درگیری بسیار زیاد بود و بیسیم نیروهای زمینی به فرماندهی شهید صیاد شیرازی اعلام کرد بالگرد ترابری وارد محل سانحه و درگیری نشود زیرا مورد اصابت قرار میگرفت بنابراین شهید صیاد شیرازی و همرزمانش، شهید درشتی و صادقی را از آنجا سوار آمبولانس کرده و به پادگان مراغه محل استقرار خلبانان منتقل میکنند. گرچه این دو شهید در دم شهید شده بودند. شهید درشتی را از مراغه به اصفهان و نیز شهید صادقی به دلیل سوختگی فراوان از طریق هواپیمای سردخانه دار به محل زندگیش قزوین منتقل میشود.
پایان رشادتها!
زمان شهادت این شهید در تاریخ 15 شهریور 1359 میباشد که در تاریخ 9:30 صبح در 20 کیلومتری جاده بانه به سردشت مورد اصابت گلوله ضد انقلاب قرار گرفت و بالگردش سقوط کرد که وی و کمک خلبانش عقیل صادقی به شهادت رسیدند.
گرچه محل زندگی خانواده این شهید در مازندران است اما چون همسرش اهل اصفهان بود به درخواست و اصرارش پیکر شهید در گلزار شهدای اصفهان آرام گرفت.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0