پارادوکس «بانک قرض‌الحسنه»

محمد گلیج، پژوهشگر بانکداری اسلامی ضمن نقد فنی پدیده «بانک قرض‌الحسنه»، روشهای جدید خلق پول را به بوته نقد گذاشت. * خرافات عصرمان را بشناسیم محمد گلیج اظهار داشت : «خرافات» عبارتند از معتقدات و باورهایی که ریشه عقلانی ندارد. اگر از کسی بخواهید که نمونه‌ای از خرافات را مثال بزند، شاید چنین بگوید: «دیدن […]

محمد گلیج، پژوهشگر بانکداری اسلامی ضمن نقد فنی پدیده «بانک قرض‌الحسنه»، روشهای جدید خلق پول را به بوته نقد گذاشت.

* خرافات عصرمان را بشناسیم

محمد گلیج اظهار داشت : «خرافات» عبارتند از معتقدات و باورهایی که ریشه عقلانی ندارد. اگر از کسی بخواهید که نمونه‌ای از خرافات را مثال بزند، شاید چنین بگوید: «دیدن یک گربه سیاه در صبح بدیُمن است!» امّا در ابتدای هزاره سوم، دامنه خرافات به باورهایی از این قبیل محدود نمی‌شود؛ ضمن اینکه دسته‌ای از خرافات، ساده و قابل شناخت هستند، اما برخی دیگر هیبت منظومه‌ای دارند، بدین معنا که از خرافات متعدد و مرتبط به هم تشکیل می‌شوند.

این پژوهشگر بانکداری اسلامی خاطر نشان کرد : «بانکداری قرض‌الحسنه» در زمره خرافه‌های منظومه‌ای می‌گنجد، که از چندین باور غلط بوجود آمده است. این درحقیقت یک «ابَرخرافه» است که بواسطه سوء‌فهم از مفاهیم «بانکداری» و «قرض‌الحسنه» شکل گرفته است. چنانچه کسی درک درستی از این دو مفهوم داشته باشد درمی‌یابد که بانک با قرض‌الحسنه هیچ سنخیتی ندارد.

* تحلیلی بر نظریه بانکداری به سبک قرض‌الحسنه

وی افزود : توجه مخاطبان را به ستون اصلی ابَرخرافه «بانکداری به سبک قرض‌الحسنه» جلب می‌کنم؛ در اینجا یک غلط‌انگاری مهم وجود دارد که به آن خرافه منجر می‌شود؛ و آن اینکه «کار بانکها، واسطه‌گری است». شاید ترکیبات اضافی «حساب قرض‌الحسنه» یا «سپرده قرض‌الحسنه» را شنیده باشید. از این پس بدانید بانکها هیچگاه از حساب شما به دیگری قرض نمی‌دهند! چون آنها را به‌دلیل دیگری غیر از وام‌دهی احتیاج دارند.

گلیج افزود: متأسفانه بعد از گذشت این همه سال، هنوز برداشتی که از بانک در اقتصاد متعارف ارائه می‌شود، واسطه‌گری است. این برداشت خرافی، بانک را نهادی می‌پندارد که از یک‌سو منابعی را تحت عنوان جذب سپرده، تجهیز کرده و از طرفی دیگر آنها را در قالب وام به متقاضیان تخصیص می‌دهد. این باور، مورد تأیید کتب درسی اقتصاد همچون کتابهای اقتصاد کلان، قرار گرفته و بانک به‌عنوان یک نهاد واسطه مالی معرفی می‌شود.

*اما واقعیت چیست؟

پژوهشگر بانکداری اسلامی  تصریح کرد : در نگاه اول بسیاری از ما گمان می‌کنیم که پول امروز، شیء‌های کاغذی هستند که توسط بانکهای مرکزی چاپ می‌شود، و بانکهای تجاری محل رفت و آمد این پولها هستند.

پولهای امروز، اعداد و ارقامی هستند که جایی جز ترازنامه بانکها ندارند! اسکناسها و مسکوکات تنها 3 درصد کل نقدینگی را تشکیل می‌دهد و 97 درصد دیگر، سپرده‌های بانکی (بالغ بر 1200 هزار میلیارد تومان) توسط بانکهای تجاری خلق شده‌ است! شواهد تجربی بصراحت واقعیت تکان‌دهنده‌ای را به ما نشان می‌دهد که برخلاف تصور رایج، بانکها از محل سپرده‌ها وام نمی‌دهند؛ وامی که از بانک گرفته می‌شود پول شخص دیگر نیست، بلکه بانکهای تجاری رأساً سپرده‌های بانکی را خلق کرده‌اند.

*پس پولهای بانکی چگونه خلق می‌شوند؟

پول بانکی (Bank note) بدهی ترازنامه‌ای بانکهاست که به‌عنوان پول از آن استفاده می‌شود. همه این پولها، طی فرآیند حسابداری خلق می‌شوند. در حال حاضر، سه نوع پول بانکی در اقتصاد جریان دارد:

  1. اسکناسها و مسکوکات (paper money and coins): اعدادی منقوش بر کاغذها یا فلزات مخصوص، که بیانگر بدهی ترازنامه‌ای بانک مرکزی (Centeral bank) به دارندگان آنهاست. اینگونه پولها توسط بانک مرکزی چاپ می‌شود و پول رسمی حاکمیت به‌شمار می‌آید.
  1. ذخایر(Reserves): ارقامی که بیانگر بدهی ترازنامه‌ای بانک مرکزی به دارندگان آنهاست (ماهیت حقوقی ذخایر کاملاً مشابه ماهیت حقوقی اسکناسها و مسکوکات است) ذخایر در حسابهایی تحت عنوان حسابهای ذخایر بانک مرکزی قرار دارند. اینگونه پولها توسط بانک مرکزی خلق می‌شوند و پول رسمی حاکمیت به‌شمار می‌آیند.
  2. سپرده‌ها (Deposits): ارقامی که بیانگر بدهی ترازنامه‌ای و همچنین بدهی واقعی بانکهای تجاری (Commercial bank) به دارندگان آنهاست. سپرده‌ها در حسابهای بانکی تجاری جای دارند و توسط همین بانکها ــ اعم از خصوصی و دولتی ــ خلق می‌شوند.

گلیج خاطرنشان کرد : هرگونه پرداخت بانکهای تجاری به عوامل غیربانکی، از راه خلق سپرده اتفاق می‌افتد. ارائه وام، اعطای بهره سپرده، بهای خرید دارایی واقعی یا اوراق بهادار، … مصادیق بارزی هستند که همگی آنها از مجرای خلق پول به وقوع می‌پیوندند. مثلاً فردی به یک بانک تجاری مراجعه کرده و می‌خواهد 20 میلیون تومان وام بگیرد. این بانک به‌سادگی در طرف دارایی‌های ترازنامه می‌نویسد که من 20 میلیون تومان به ازای وامی که به ایشان دادم از وی طلبکارم! و در طرف بدهی‌های ترازنامه هم ثبت می‌کند، این آقا 20 میلیون تومان نزد من سپرده دارد. بدین شکل یک وام جدید و یک سپرده‌ جدید از «هیچ» خلق و به دو طرف دفتر حسابداری بانک افزوده شد. اگر دقت کرده باشید، بانکها از متقاضی وام می‌خواهد یک حساب باز کند تا سپرده حاصل از وام‌دهی در حساب مورد نظر واریز گردد. فی‌الواقع سپرده‌گذار و وام‌گیرنده در لحظه‌ پرداخت وام، یک فرد هستند. برخلاف دیدگاه رایج، وام‌دهی نتیجه سپرده‌گذاری نیست، بلکه برعکس! «سپرده‌گذاری نتیجه وام‌دهی است!» یعنی سپرده‌های حساب من و شما، وامهایی است که بانکها پرداخت کرده‌اند، نه اینکه وامها، همان سپرده‌هایی هستند که ما پس‌انداز کرده‌ایم!

* بررسی مسئله از پایگاه زکات

وی اظهار داشت : یکی از سرسخت‌ترین دشمنان دانایی، «توهم دانایی» است؛ مطابق خرافه‌های که ذکر آن رفت، عده‌ای خیال کرده‌اند تقویت و تأسیس بانکهای به‌اصطلاح قرض‌الحسنه، چاره‌ای برای محرومیت‌زدایی و اشتغال‌زایی است؛ در حالی که ریشه معضل فقر، گناه ثروتمندان است و مادامی که «زکات» در صحنه زندگی جامعه پدیدار نشود، مشکل فقر و محرومیت کماکان باقی است. بانکداری نیز نه‌تنها کمکی در مسیر رفع فقر نخواهد کرد، بلکه عوارض و معایبی را در زندگی اجتماعی مردم پدید می‌آورد که آسیب‌زایی آن بر نسلهای متمادی تأثیر خواهد گذاشت.