از سوادکوه تا نوفل لوشاتو
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد ساری- حسین احمدی: « از مضمون مرقومه که از حضرات علماء اَعلام و عشایر محترم سوادکوه اید، هم الله تعالی مطلع و از اظهار علاقه آنان به اسلام و روحانیت و تفقد از اینجانب متشکر شدم. از خداوند تعالی توفیق و سعادت حضرات را خواستارم. مقتضی است […]
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
ساری- حسین احمدی: « از مضمون مرقومه که از حضرات علماء اَعلام و عشایر محترم سوادکوه اید، هم الله تعالی مطلع و از اظهار علاقه آنان به اسلام و روحانیت و تفقد از اینجانب متشکر شدم.
از خداوند تعالی توفیق و سعادت حضرات را خواستارم. مقتضی است سلام اینجانب را به آنان ابلاغ فرمایید.
امید است با توفیق خداوند تعالی و کمک اهالی محترم ایران، سر و سامانی به اوضاع کشور داده شود. از جنابعالی و حضرات آقایان امید دعای خیر دارم ».
سخنان فوق جواب نامه امام خمینی (ره) در 29 صفر 1399 هجری قمری از نوفل لوشاتو در پاسخ به ابراز احساسات مردم منطقه سوادکوه مازندران به ایشان بوده است.
نامه ای که توسط آیت الله آقا شیخ عبدالله نظری خادم الشریعه از علمای بنام مازندران که توفیق دیدار با امام خمینی (ره) در پاریس را داشت، به دست امام رسیده بود.
آن روزها، آیت الله نظری 11 روز میهمان امام راحل در نوفل لوشاتو بود که ماحصل آن مصاحبت، موجب نگارش نامه قدردانی معمار کبیر انقلاب به مردم مازندران شد
با مردم و برای مردم
حضرت آیت الله شیخ عبدالله نظری خادم الشریعه که زهد و تقوا و دانش و بینش شان زبانزد خاص و عام است فرزند فقید سعید حضرت آیت الله آقا شیخ عبدالنبی بوده و در سال 1311 هجری در قریه «خرمندی چال» زیراب سوادکوه متولد شد.
آیت االه نظری در سن هشت سالگی در حوزه علمیه حاجی رضاخان این شهرستان علوم ادبی مانند صرف و نحو و منطق را نزد علمای ساری بخصوص آقا شیخ مصطفی صدوقی و حاجی سید رضا شعادت فرا گرفت و از ساری به مشهد مقدس منتقل و در حوزه علمیه این شهر کتاب مطول و علوم معانی و بیان عروض را نزد ادیب آقا شیخ محمد تقی نیشابوری تلمذ کرد و سطح فقه و اصول و منطق عالی را از محضر مدرسینی چون آیات عظام حاج سید احمد نهنگ، آقا شیخ هاشم قزوینی و آقا شیخ عبدالنبی کجوری و دیگران بهره گرفت.
سپس به حوزه علمیه قم منتقل و سطوح عالی را در محضر اساتید عظام حاج سید محمد باقر سلطانی، حاج میرزا علی مشکینی، حاج شیخ لطف الله صافی، حاج شیخ علی صافی و مدرس یزدی استفاده کرد و دروس خارج فقه و اصول را نزد اساتید حاج آقا حسین بروجردی، حاج آقا روح الله خمینی، حاج سید شهاب الدین نجفی مرعشی، آقا شیخ راضی تبریزی، حاج شیخ عباسعلی شاهرودی، حاج شیخ محمد علی اراکی و حاج میرزا هاشم آملی کسب فیض و تفسیر و فلسفه عالی را در محضر علامه حاج سید محمد حسین طباطبایی صاحب تفسیرالمیزان فرا گرفت.
بالاخره پس از مدتی شهرستان ساری را مرکز خدمات دینی و اجتماعی خود قرار داد و ضمن اداره حوزه علمیه، به تدریس پرداخت.
آیت الله شیخ عبدالله نظری که از علمای طراز اول مازندران به شمار می رود، جدای از درجات علمی و فضل و کمال، مردم دار و علاقمند به مصالح دین و ملت بوده و از محبوبیت فوق العاده ای برخوردار است.
حضرت آیت الله نظری بنیانگذار غدیریه در ایران بوده و در دوران انقلاب اولین کسی بود که اعلام حمایت مردم مازندران از انقلاب را در پاریس به اطلاع امام رساند و حضرت امام شخصا از ایشان خواست که در مازندران بماند و هدایت و رهبری مردم در را در آن برهه زمانی بر عهده بگیرد.
ایشان تا پیروزی انقلاب اسلامی دوشادوش اقشار مختلف و انقلابی مردم مازندران در صف اول اعتراضات و تظاهرات شرکت و بارها از طرف ساواک مورد تعقیب و شکنجه قرار گرفت ولی هیچگاه حتی در بحبوهه انقلاب، خود را از اقشار مختلف مردم جدا ندانست و همواره با مردم و برای مردم ماند.
آیت الله نظری در اسناد ساواک
مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، با بررسی اسناد منتشر شده ساواک و مراجعه به منابع تاریخی، اقدام به نشر مستنداتی از اقدامات انقلابی حضرت آیت الله نظری کرده که تنها گوشه ای از زوایای فعالیت های ایشان در رژیم پهلوی را روشن می سازد.
ساواک مازندران در سال 55، طی نامه ای به مرکز نوشت: « نامبرده یکی از روحانیون طراز اول ساری و حومه می باشد و در بین قاطبه مردم از نفوذ و احترام خاصی برخوردار است».
ساواک مرکز نیز به مازندران نوشت: « نامبرده از جمله روحانیون افراطی و ناراحت ساری بود که با وجود تذکرات مکرر که به او داده شد همواره بر روی منابر در مجالس و محافل مذهبی مطالب تحریک آمیز و نامناسبی عنوان نمود.
در مورد دادن زکاه فطره به مستمندان، فتاوی آیات از جمله خمینی را قرائت که مستعمین با شندین خمینی صلوات می فرستادند. برای نظری از قم نشریات و رساله کتبی ارسال می شود که بین آنها توضیح المسائل خمینی نیز می باشد ».
مجلس ترحیم برای آقا مصطفی
حضرت آیت الله نظری به مناسبت درگذشت فرزند ارشد امام راحل، حاج مصطفی خمینی، در ششم آبان ماه 1336 مجلس ختمی در مسجد جامع ساری برگزار کرد.
در اسناد ساواک آمده است: « عده ای از روحانیون و افراد مذهبی در این مراسم شرکت و داماد شیخ نظری به نام شیخ مفید روحانی زاده سخنرانی و عنوان می نماید در کشور ما یک ماست فروش می تواند هرچه دلش بخواهد بگوید ولی یک روحانی نمی تواند حرفی بزند».
شهربانی مازندران هم در گزارش شماره 830 خود به ساواک مازندران نوشت: « در ساعت 15 روز ششم آبان، طبقه روحانیون شهرستان ساری در مسجد جامع این شهر به مناسبت درگذشت فرزند خمینی مجلس ترحیمی برگزار و عده ای از روحانیون و متعصبین مذهبی و از طرفداران خمینی و بازاریان که حدود200 نفر بودند شرکت داشته اند.
آقای جدی و دو نفر از متعصبین مذهبی دیگر من جمله شیخ هاشمی، قاری قرآن بودند. پس از تلاوت قرآن، آقای روحانی زاده داماد شیخ نظری منبر رفته و درباره چاپ کتاب های مذهبی سخنرانی و در پایان اظهار داشت چند روز قبل حجه الاسلام و المسلمین حضرت آقای سیدمصطفی خمینی فرزند آیت الله خمینی از دنیا رفته است که مردم به محض شنیدن نام خمینی، صلوات ختم کردند ».
11 روز در نوفل لوشاتو
آیت الله شیخ عبدالله نظری خادم الشریعه که بیش از 8 دهه از زندگی گرانقدرشان می گذرد، کمتر مصاحبه می کند و این روزها که در بستر بیماری ست، فرصتی بدست آمد تا ضمن ملاقات با ایشان، از دیدار تاریخی شان با امام خمینی (ره) بنویسیم.در این حضور، خاطراتی از مبارزات دوران انقلاب به ویژه سفر به نوفل لوشاتو روایت شد.
آیت الله نظری می گوید: ساعت 9 شب وارد پاریس شدیم و امام خمینی(ره) در دهی به نام نوفل لوشاتو حضور داشتند که فاصله زیادی با پایتخت فرانسه دارد و بنده اصرار کردم که همان شب باید خدمت شان برسیم و ایشان را ملاقات کنیم.
وی هوای آن شب را سرد و بارانی توصیف می کند و می افزاید: با اصرار بنده و به اتفاق دوستانی که همراه ما بودند به سمت محل استقرار امام خمینی(ره) در روستای نوفل لوشاتو رفتیم.
عالم مازندرانی ادامه می دهد: آن روزها، حجت الاسلام مصطفوی از روحانیان مبارز و ذی نفوذ شهرستان سوادکوه و همچنین حجت الاسلام جعفر شجونی (ره) و فردی به نام آقای لطیفی که شخصیتی خدمت گذار در دستگاه روحانیت بودند، بنده را همراهی می کردند.
آیت الله نظری محل اقامت امام راحل را اینگونه توصیف می کند: منزل شان دو حیاط داشت که یکی محل سکونت امام و خانواده شان بود و دیگری محل دفتر و دیدارهایشان.
افرادی که خدمت آقا بودند بیان می کردند که امام هیچ کسی را شب به حضور نمی پذیرفتند، اما وقتی گفتند که ما از ایران خدمت شان رسیدیم، فرمودند: همین الآن بیایند.
پرواز با امام
به همراه سه نفر از دیگر همراهان خدمت امام رسیدیم و پس از سلام و احوالپرسی امام خطاب به بنده فرمودند: ما رفقایمان را در جوانی ترک کردیم و حالا در پیری می بینیم.
آیت الله نظری ادامه می دهد: در پاسخ به این جمله امام خمینی(ره) گفتم؛ بنده خیلی زودتر از این ها می خواستم خدمت شما برسم، اما والده حقیر مدتی است که به رحمت خدا رفتند و به همین دلیل تا اربعین شان، آمدنم طول کشید.
پس از نخستین ملاقات با امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو ایشان فرمودند هر شب به اینجا بیایید.در پاریس مکانی برای اقامت نداشتیم و بطور تصادفی فردی که اهل سوادکوه مازندران بود و در فرانسه درس می خواند، ما را شناخت و به منزل خود بُرد.خانه این مازندرانی در پاریس بود و چهل دقیقه تا منزل امام فاصله داشت. به دستور امام راحل، هر شب خدمت ایشان می رسیدیم و شب ها به صورت خصوصی در رابطه با مسائل مختلف گفت و گو می کردیم.
آیت الله نظری یادآور می شود: وقتی در نوفل لوشاتو خدمت امام رسیدم، اعلام همبستگی عشایر و مردم سوادکوه را به ایشان اعلام کردم. امام فرمودند که به وکلا بگو که استعفا دهند. نماینده سوادکوه استعفا داد و وقتی خبر استعفای نماینده سوادکوه در مجلس را خدمت امام عرض کردم ایشان ابراز خرسندی کردند.امام راحل وقتی دیدند که نماینده سوادکوه در تبعیت از سخنان ایشان استعفا دادند، نامه تشکر آمیز و پراز محبتی خطاب به مردم سوادکوه نوشتند.آیت الله نظری ادامه می دهد: شب اول در دفتر آقا ماندیم و فردا صبح خدمت شان رسیدیم. ایشان نماز ظهر را به جماعت در چادری بالای حیاط اقامه می کردند.یک مرتبه دیدم که بعد از نماز امام بلند شدند و با جدیت گفتند: «من راه را باز می کنم». معلوم شد که بختیار از ورود امام ممانعت کرده و این در حالی بود که امام قرار بود چهار روز دیگر به کشور بازگردند. این حرکت امام موجب راهپیمایی شد و مردم نیز امام را همراهی کردند. وقتی راه باز شد، امام راحل به همراهان خود گفتند که «آشیخ عبدالله» نیز با ما بیاید، اگر بنا باشد اتفاقی بیفتد همه با هم باشیم.
ظالمی رفت و عالمی آمد
در روز دوازدهم بهمن ماه سه هواهپیما وارد تهران شدند و جمعیت بسیار زیادی به استقبال امام آمده بودند.آیت الله نظری خادم الشریعه یادآور می شود: وقتی پیاده شدیم با موج جمعیت مواجه شدیم. تا دانشگاه به زحمت آمدیم و به دلیل ازدحام ، دیگر نمی توانستیم ادامه دهیم.آیت الله نظری در پایان گفتگو در رابطه با اولین دیدارشان با امام خمینی (ره) می گوید: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، اولین بار که خدمت امام رسیدم، به ایشان گفتم: ظالمی رفت و عالمی آمد.واقعیت این است که حکومت پهلوی یک حکومت ظالم بود.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0