30 چالش توسعه كشاورزي در مازندران

حرف آنلاين :در جهان امروز يكي از مهمترين و اساسي ترين بخش هاي اقتصادي در هر كشور مسئله امنيت غذايي و به تبع آن توجه خاص به بخش كشاورزي به عنوان منبع توليدات متنوع غذايي است بطوريكه در حال حاضر كشورهايي كه هم اكنون به عنوان كشورهاي پيشرفته و توسعه يافته مطرح مي باشند بزرگترين […]

حرف آنلاين :در جهان امروز يكي از مهمترين و اساسي ترين بخش هاي اقتصادي در هر كشور مسئله امنيت غذايي و به تبع آن توجه خاص به بخش كشاورزي به عنوان منبع توليدات متنوع غذايي است بطوريكه در حال حاضر كشورهايي كه هم اكنون به عنوان كشورهاي پيشرفته و توسعه يافته مطرح مي باشند بزرگترين موفقيت آنها ، خود اتكايي كامل و در بسياري جهات خودكفايي در توليدات محصولات متنوع غذايي است كه در اين راه گام هاي مستحكمي برداشته اند. از آنجائيكه در سالهاي اخير ميهن اسلاميمان به دليل پا فشاري بر استقلال سياسي و اقتصادي خود مورد تهاجم ناجوانمردانه كشورهاي استكباري با سلاح تحريم  هاي همه جانبه قرار گرفته است بنابراين براي مقابله با اين حربه ، آنچه كه بيش از پيش مورد ضرورت جامعه مي باشد استفاده از قابليت ها و توانمندي هاي دروني جامعه بخصوص بخش كشاورزي است كه با كمترين ارزبري مي توان علاوه بر ارزآوري فراوان براي كشور، موجبات رشد اشتغال و افزايش توليد مولد و همچنين خوداتكايي و خودكفايي را در توليد تمامي محصولات غذايي اساسي براي كشور به ارمغان آورد. بدون شك يكي از مهمترين شاخص هاي تحقق اقتصاد مقاومتي درتمامي ابعاد توجه خاص به توسعه بخش كشاورزي است و اولين گام در اين زمينه شناخت عوامل آسيب زاد و بازدارنده توسعه بخش كشاورزي است تا با بر طرف نمودن اين عوامل شاهد رونق و توسعه بيش از پيش بخش كشاورزي در كشور باشيم، در راستاي اين مهم كه به 30 چالش و آسيب بازدارنده بر سر راه توسعه بخش كشاورزي اين مقاله پرداخته مي شود.

1-بالا بودن سن كشاورزان :

يكي از عوامل اساسي به عنوان آسيب بازدارنده در روند توسعه بخش كشاورزي بالا بودن سن كشاورزان به عنوان فعالان اصلي در بخش كشاورزي است بطوريكه اكثر فعالان در اين بخش و زير بخش هاي مرتبط از جمله زراعت ،‌باغباني ، دامپروري ، شيلات و آبزيان در سنين بالاي 60 سال  قرار دارند كه دليل اصلي اين مسئله آن است كه مالكيت زمين زراعي و يا واحدهاي توليدي با افرادي است كه در سنين بالا قرار دارند و اين امر موجب مي شود كه اكثر اين افراد به عنوان تنها تصميم گير واحدهاي توليدي از تحرك و پويايي لازم و در كنار آن خلاقيت و ابتكار و استقبال از روش هاي نوين و يافته هاي جديد برخوردار نباشند كه در صورت تداوم اين امر شاهد عقب ماندگي در افزايش توليد خواهيم بود.

2-فقدان تحصيلات دانشگاهي در بين كشاورزان :

براساس آخرين آمارها بيش از 90 درصد و حتي در برخي از آمارها 95 درصد كشاورزان فعال در بخش كشاورزي فاقد تحصيلات دانشگاهي مي باشند و اين امر در حالي است درصد قابل توجهي از اين افراد داراي سواد بسيار پايين و فاقد سواد خواندن و نوشتن مي باشند كه تمامي اين موارد باعث آن خواهد شد فن آوري هاي نوين و دانش هاي جديد در افزايش توليد يا در بخش كشاورزي راهي نداشته باشد و يا آنكه به سختي مورد پذيرش قرار گيرد و يا آنكه اصلاً مورد پذيرش قرار نگيرد كه در هر صورت به عنوان يك آسيب جدي در بخش كشاورزي مطرح خواهد بود

3-خرد وپراكنده بودن اراضي كشاورزي :

خرد و پراكنده بودن اراضي زراعي كه دامنه خرد شدن آن هم دنباله دار مي باشد يكي ديگر از محدوديت ها و موانع اصلي در توسعه بخش كشاورزي است. كاهش مساحت واحدهاي توليدي بخصوص در بخش هاي زراعي با توجه به آنكه بعد از فوت مالك واحد توليدي در بين ورثه آن تقسيم مي شود يكي از معضلات بخش كشاورزي است كه متأسفانه براي توقف آن تا كنون راه حلي پيدا نشده است و متأسفانه اين روند در بين نسل هاي مختلف ساري وجاري است و هر چه مساحت اراضي كشاورزي خرد شود به تبع آن توليد غيراقتصادي تر و همچنين مانور ماشين آلات كشاورزي كمتر ، ميانگين توليد محصول پايين تر و در نهايت بهره وري بسيار پايين و تبديل آن به كاربري هاي غير از كشاورزي ميسر خواهد شد كه اين امر نابودي بخش توليد در بخش كشاورزي را به همراه خواهد داشت.

4-عدم توسعه مكانيزاسيون :

عدم استفاده و جايگزيني ماشين هاي مدرن و پيشرفته در بخش كشاورزي يكي ديگر از عوامل آسيب زا و بازدارنده در بخش كشاورزي است كه متأسفانه به دليل آنكه تعداد بسيار كمي از كشاورزان به دليل درآمد و توان اقتصادي بالا قادر به خريداري و استفاده از اين ماشين ها مي باشند بنابراين مكانيزاسيون نتوانسته است آنگونه بايد در بخش كشاورزي توسعه يابد بسياري متاسفانه توسعه مكانيزاسيون را به استفاده از تراكتور و كمباين در كاشت و برداشت محصولات تعريف كرده اند در صورتي ماشين هاي كشاورزي دائماً در حال تحصصي تر شدن مي باشند و با توجه به اقتصادي كردن توليد ، كاهش سختي كار توليد ، افزايش بهره وري و كاهش هزينه هاي نقش تعيين كننده اي در توليد دارند. بالا بودن قيمت ماشين هاي كشاورزي رايج ، عدم اعطاء تسهيلات كافي براي اين بخش و پايين بودن درآمد كشاورزان خرده پا براي خريد و كاربرد ماشين آلات مدرن كشاورزي سبب شده تا مباحث مرتبط با توسعه مكانيزاسيون در بخش كشاورزي در ابتداي راه قرار داشته باشد.

5-تغيير كاربري گسترده در اراضي زراعي و باغي :

تغيير كاربري اراضي كشاورزي به ويلاسازي و ساخت و سازهاي مسكوني و تجاري و كاربري هاي صنعتي و گردشگري بخصوص در استانهايي كه قطب كشاورزي كشور محسوب مي شوند از ديگر آسيب هاي رايج و عوامل بازدارنده در روند توسعه بخش كشاورزي محسوب مي شوند كه در سالهاي اخير موج و شدت فزاينده اي به خود گرفته است .وجود مواهب طبيعي از جمله جنگل و دشت و دريا و همچنين مناظر چشم نواز طبيعي در استانهاي شمالي  و از طرفي آلودگي هاي شديد هوا و جمعيت متراكم در مركز كشور و فاصله نزديك آن با شمال به يكباره قيمت زمين زراعي منطقه را به ارقام نجومي رسانده است كه هر زمينداري را وسوسه كرده تا هر چه سريعتر آنها را به دلالان و واسطه هاي زمين خوار بفروشد و شغل و حرفه آبا و اجدادي اش را رها كرده و زندگي مصرفي جديد را براي خود دست پا نمايد. تغيير گسترده كاربري اراضي زراعي و باغي آن قدر وسيع و همه جانبه در حال همه گير شدن است كه بسياري براين نظر هستند كه در صورت ادامه اين روند زميني براي كشاورزي در استانهاي شمالي به عنوان قطب و مهد توليدات كشاورزي كشور باقي نخواهد ماند.

6-معيشتي بودن غالب توليد در بخش كشاورزي :

در حال حاضر غالب شيوه توليد در بخش كشاورزي به صورت معيشتي مي باشد بطوريكه كشاورز توليدكننده با توليد در بخش كشاورزي و درآمد اكتسابي از آن فقط به فكر گذران زندگي خود در طول يكسال و دوباره سالي نو و روزي نو كه اين شيوه توليد كه نشأت گرفته از مشكلات ساختاري بخش كشاورزي از جمله محدوديت شديد مساحت اراضي زراعي ، كوچك بودن واحد هاي توليد ، فقدان استفاده از نوآوري ، بالا بودن سن و دهها مشكل ديگر مي باشد بصورت ناخواسته توليدات در بخش كشاورزي را در دراز مدت به قهقرا خواهد برد و يك عامل بازدارنده ، آسيب زا در مسير توسعه بخش كشاورزي مي باشد چرا كه شيوه توليدي معيشتي در تضاد كامل با توليد تجاري قرار دارد و با شيوه توليد به صورت معيشتي هيچگاه نمي توان ارزش افزوده بالا و يا خودكفايي و صادرات در بخش كشاورزي را از آن انتظار داشت.

7-دراولويت نبودن بخش كشاورزي در سياست هاي كلان توسعه :

متأسفانه يكي ديگر از عوامل بازدارنده در مسير توسعه بخش كشاورزي آن است كه در سياست هاي كلان توسعه كشور در برنامه هاي پنج ساله و برنامه هاي سالانه توجه جدي نمي شود و از اولويت لازم برخوردار نمي باشد در حاليكه هر گونه اولويت به بخش كشاورزي مهمترين بعد استقلال كه همانا استقلال و امنيت غذايي است را براي كشور به دنبال خواهد داشت و علاوه بر آن كشور را از واردات گسترده محصولات غذايي بي نياز كرده و موجبات اشتغال گسترده را در بخش هاي مختلف توليدي در بخش كشاورزي و همچنين صنايع تبديلي و تكميلي مرتبط به آن را به دنبال خواهد داشت.

8-بالا بودن هزينه هاي توليد در بخش كشاورزي در مقايسه با استانداردهاي جهاني :

بالا بودن هزينه هاي توليد در بخش كشاورزي در كشور و از طرفي ديگر پايين بودن قيمت محصولات كشاورزي وارداتي سبب شده تا دولت ها از واردات محصولات كشاورزي خارجي به داخل استقبال نمايند در صورتيكه با اين كار دو آسيب اساسي به بخش كشاورزي وارد مي شود كه اولين آسيب تخريب بسترهاي توليد در دراز مدت و دومين آسيب هم جايگزيني نيازهاي غذايي كشور با واردات محصولات خارجي مي باشد كه در هر دو صورت اين كشاورز و توليد كننده محصولات كشاورزي و به تعبيري رساتر بخش كشاورزي است كه دچار آسيب هاي جدي و در نهايت نابودي مي شود. با توجه به موقعيت ، توانمندي و قابليت هاي منحصر به فرد در كشور راه حل تامين نيازهاي غذايي كشور به هيچ وجه واردات محصولات كشاورزي نيست بلكه آنچه در اين بين داراي اهميت است حمايت ازتوليدكنندگان وفعالان در توليد محصولات مختلف كشاورزي است تا تمامي نيازهاي كشور از داخل و با قيمت مناسب فراهم شود.

9-فقدان ارتباط جدي مراكز علمي ، آموزشي با كشاورزان:

براي پيشرفت ، رشد ، ارتقاء و يا هر عنوان ديگري كه معناي توسعه در ابعاد كمي و كيفي را به دنبال دارد هيچ گريزي از علم ، فن آوري و يافته هاي نوين و استفاده از نوآوري نيست و نخواهد بود و كشاورزان به عنوان استفاده كنندگان اصلي از علم  و مهارت توليد محصولات غذايي بايد براي تأمين نيازهاي غذايي ، خود را مجهز به علم روز در زمينه هاي مختلف توليدي و متناسب با نيازهاي مصرف كنندگان نمايند و هر چه اين ارتباط جدي تر ، مستحكم تر و مداوم و مستمر باشد بدون شك شاهد شكوفايي و توسعه بخش كشاورزي در تمامي ابعاد خواهيم بود و اگر نه به صرف افزايش دانشگاهها ، دانشكده ها و آموزشكده هاي كشاورزي و حجم بالاي فارغ التحصيلان كشاورزي در رشته هاي مختلف ره به جايي نخواهيم برد.

10-شرايط سخت و دشوار اعطاء تسهيلات به بخش كشاورزي :

همانگونه كه اشاره شد كشاورزان براي افزايش توليد و بازسازي بسترهاي كار و فعاليت در اين بخش در هر سال نياز به دريافت تسهيلات بخصوص نقدينگي هاي لازم براي جبران بخشي از هزينه هاي فصلي را دارند اما اين كمك هاي تسهيلاتي و اعتباري يا از سوي مراكز اعتباري و مالي و بخصوص بانكها صورت نمي گيرد و در صورت امكان ، شرايط آنقدر سخت و دشوار مي باشد كه عملاً كشاورز عطايش را به لقايش مي بخشد و به ناچار براي حل مشكلات خود مجبور مي شود يا محصولات خود را به اصطلاح كشاورزان سبز بفروشد و يا آنكه نقدينگي مورد نياز خود را با چند برابر هزينه از دلالان و واسطه ها تهيه نمايد كه همه اين موارد به عنوان آسيب هاي جدي و عوامل بازدارنده توسعه بخش كشاورزي محسوب مي شوند.

11-فراموشي توليدكنندگان خرد و كم توجهي به توليد كنندگان كلان :

 با توجه به وجود مشكلات ساختاري در بخش كشاورزي از جمله معيشتي بودن توليد ،كوچك بودن واحدهاي توليدي و سرمايه گذاري بسيار كم در اين بخش متاسفانه اكثر قريب به اتفاق توليدكنندگان در اين بخش در سطح خرد و از خرد تا متوسط مي باشند و اين توليدكنندگان بخاطر درآمد اندك شان كمتر سرو كارشان با دستگاههاي اجرايي خدمت رسان و حامي بخش كشاورزي و به تعبيري بهتر بايد گفت توليدكنندگان خرد عملاً فراموش شده اند و توجه چنداني هم به توليد كنندگان كلان در اين بخش نمي شود.

12-فقدان كارشناسان بخش كشاورزي در نهادهاي تصميم گيري و تصميم سازي‌:

لازمه اصلي و اساسي براي تصميم گيري و تصميم سازي درست و صحيح براي هر بخش وجود كارشناسان و صاحبنظران اصلي آن در مراجع تصميم گيري است تا بتوان در برنامه هاي كليدي سالانه و پنج ساله توسعه كشور از بخش كشاورزي به معناي واقعي كلمه دفاع كرد. در غير اين صورت به دليل تخصصي بودن بخش كشاورزي و عدم توجيه مسئولان و تصميم گيران نسبت به اهميت امنيت غذايي ، سهم بخش كشاورزي از اعتبارات ، امكانات و تسهيلات و بودجه هاي سالانه در مقايسه با ساير بخش ها ناچيز و به تبع آن امكان رشد سرمايه گذاري در اين بخش هم كاهش چشم گيري خواهد يافت.

13-عدم توجه جدي و اصولي به ترويج و آموزش كشاورزي :

بدون شك يكي از عوامل اصلي و اساسي در توسعه كشاورزي ، ترويج و آموزش كشاورزي است بطوريكه از ترويج كشاورزي به عنوان زيربناي توسعه كشاورزي ياد مي كنند و به دليل اهميت ترويج كشاورزي يكي از بخش هاي اصلي تشكيلات مرتبط با سياستگذاري ، هدايت ، نظارت و حمايت از كشاورزي امور مرتبط با ترويج و آموزش كشاورزي است و هرچه بخش ترويج و آموزش و انتقال نوآوري ها و يافته هاي جديد به كشاورزان استمرار و تداوم بيشتري داشته باشد به همان ميزان بهره وري در اين بخش افزايش چشمگيري خواهد داشت و هر چه اين ارتباط ضعيف تر باشد بخش كشاورزي به سوي ركود پيش خواهد رفت.

14-فقدان استراتژي ملي در بخش كشاورزي :

استراتژي يا همان راهبرد در هر فعاليتي به منزله نقشه راه حركت به سوي اهداف به شمار مي رود و تعيين استراتژي در سطح ملي و به تبع آن در سطوح منطقه اي ، استاني و شهرستاني مي تواند روشن كننده اهداف كلان ، اجرايي و عملياتي در هر سطح باشد كه در نهايت ، هم در روش ها و هم در اجرا و هم در ارزيابي و نظارت قابل رصد بوده و با بر طرف كردن نقص ها و تقويت نقاط قوت مي توان توسعه در بخش كشاورزي را شاهد بود و در صورت فقدان استراتژي ملي در بخش كشاورزي به دليل تنوع و تعدد فعاليت ها در بخش كشاورزي عملاً اين بخش در رسيدن به اهداف زمين گير خواهد شد.

15-ريسك بالاي فعاليت ها در بخش كشاورزي :

كار و فعاليت در بخش كشاورزي به دليل آنكه كشاورز و فعاليت هايش در تماس مستقيم با حوادث غيرمترقبه از جمله سيل ، خشكسالي ، كم آبي ، بي آبي ، سرما و گرما و دهها اتفاق غيرقابل پيش بيني ديگر قرار دارد بنابراين ريسك و خطر پذيري فعاليت ها در اين بخش نسبت به ديگر بخش ها بسيار بالاست و به همين دليل سرمايه گذاري هاي كلان در اين بخش بسيار محدود و افرادي كه در اين بخش فعاليت دارند همواره در بيم و اميد قرار دارند كه براي تداوم و استمرار فعاليت ها در اين بخش بايد به فكر چاره كار اساسي بود كه مهمترين راهكار در اين زمينه استقرار سيستم بيمه فراگير و جامع در بخش كشاورزي و حمايت همه جانبه از سرمايه گذاران در اين بخش است.

16-مقاومت كشاورزان در مقابل پذيرش نوآوري ها :

يكي از راههاي اصلي در افزايش توليد و ارتقاء درآمد پذيرش و اجراي روش هاي نوين يا همان نوآوري ها در مراحل مختلف توليد در بخش كشاورزي است كه از اين امر فقط كشاورزان با درآمد و توليد بالا و داراي واحدهاي توليد بزرگ استقبال مي كنند ، در صورتيكه براي توسعه در بخش كشاورزي اين پذيرش و اجرا بايد دامنه وسيعي از كشاورزان بخصوص كشاورزان خرده پا و تمامي كشاورزان توليدكننده در هر سطحي را در بر بگيرد تا توسعه در اين بخش قابل لمس باشد.

17-فقدان شبكه جامع آموزش براي كشاورزان :

با پيشرفت علم بخصوص در عرصه ارتباطات و انتقال اطلاعات امروزه يكي از روش هاي اصلي و اساسي آموزشي در زمينه هاي مختلف ازجمله كشاورزي از طريق سايت ها ، فضاي مجازي و رسانه هاي ارتباط جمعي به طور عام و خاص است كه براي همه گير شدن اين موضوع در گام نخست بايد يك شبكه جامع آموزشي هم در قالب رسانه هاي تصويري « شبكه تلويزيوني »  و هم در قالب سيستم جامع آموزش مجازي در حوزه كشاورزي و زير بخش هاي مرتبط تعريف و اجرا شود تا همه افراد با هر سليقه ، گرايش و دانش از اين برنامه ها در حد وسيع و با ارتباط دو طرفه بهره مند گردند.

18-عدم توسعه بيمه جامع براي بخش كشاورزي :

 مهمترين عاملي كه در حال حاضر مي تواند در مواقع حوادث غير مترقبه ، غير قابل پيش بيني به نجات كشاورزان بيايد همان بيمه است و كشاورزاني كه محصول خود و يا واحد توليدي خود را بيمه كرده اند تنها كساني هستند كه كمترين آسيب را در اين مواقع متحمل مي شوند به شرط آنكه يك سيستم بيمه جامع براي بخش كشاورزي وجود داشته باشد و در زمان بروز حوادث و خسارات واقعاً به تعهدات خود پاي بند باشد و بدان عمل نمايد نه آنكه با هزاران دليل از زيربار تعهدات خود شانه خالي نمايد و با تفسيرهاي دو پهلوغرامت خسارت وارده به كشاورزان را پرداخت ننمايد و يا آنكه درصد ناچيزي از آن را پرداخت نمايد كه باعث سرخوردگي كشاورزان و توليدكنندگان خواهد شد.

19-عدم ارتباط بين دانشگاه ها و مزارع :

بر كسي پوشيده نيست دانشگاهها ، آموزشكده ها  و مراكز آموزش عالي و موسسات تحقيقاتي و علمي به عنوان مراكز و هسته هاي توليد علم محسوب مي شوند كه محل زايش ، توليد و انتشار انواع فن آوري ها ،‌نوآوري ها و يافته هاي نوين محسوب مي شوند و در بخش كشاورزي هم آنچه بيش از پيش قادر خواهد بود تا زمينه ساز افزايش توليد در مزارع و واحدهاي توليد در زير بخش هاي مرتبط با بخش كشاورزي گردد همان نوآوري هايي است كه از دانشگاه ها و مراكز علمي بايد به مزارع راه يابد در غير اين صورت كشاورزي ما همان راه يكصد سال پيش را خواهد رفت و دانشگاه ها هم فقط به حجم بالاي خروجي خود با فارغ التحصيلان ليسانس ،  فوق ليسانس و دكتر خواهند  باليد بدون آنكه نتايج علوم و دانش توليدي در اين مراكز راهي به مزارع بيابد و پاسخگوي نيازهاي فزاينده غذايي در سطح جامعه گردد.

20-واردات گسترده در مقابل صادرات محدود محصولات كشاورزي :

يكي از عوامل اساسي كه همواره به عنوان چالش جدي در زمينه توسعه بخش كشاورزي محسوب مي شود آن است كه به دليل قيمت نسبتاً‌ پايين محصولات كشاورزي در بازارهاي جهاني ، دولتها متأسفانه در دام واردات محصولات كشاورزي گرفتار مي آيند در صورتيكه كشورهاي صادر كننده در قبال تشويق صادر كنندگان خود وحتي با پرداخت يارانه هاي كلان آنها را وادار به صادرات مي نمايند تا بازارهاي هدف صادراتي را مال خود نمايند ولي از آن طرف كشورهاي واردكننده با واردات گسترده علاوه بر تخريب بسترهاي توليد دائمي محصولات كشاورزي در كشور خود اين ميدان را به صادركنندگان بيگانه مي دهند تا كشاورزان پرتلاش و مولد كشور را از ميدان بدر كنند كه نتيجه اي جز وابستگي دائمي به محصولات كشاورزي خارجي نخواهد داشت.

21-فقدان سيستم منسجم بازاريابي و بازار رساني در زمينه محصولات كشاورزي :

يكي ديگر از معضلات بخش كشاورزي در حال حاضر فقدان سيستم منسجم بازاريابي و بازار رساني محصولات كشاورزي است بطوريكه كشاورز بعد از توليد انبوه در يك فصل زراعي يا باغي تازه مشكلات وي آغاز مي شود و اين امر از آنجا نشأت مي گيرد كه سيستم بازاريابي و بازار رساني محصولات كشاورزي در سطح كشور بسيار ضعيف است. براي مثال يك كشاورز باغدار مركبات در طول يك فصل كشاورزي با انواع و اقسام مشكلات و صرف هزينه هاي هنگفت موفق مي شود توليدي معقول را آماده عرضه به بازار نمايد اما در همان زمان به دليل عرضه يكباره محصول مركبات و فقدان سيستم جامع توزيع در سطح كشور قيمت  محصول توليدي به يكباره افت كرده و در اين آشفته بازار بوجود آمده ، دلالان و واسطه ها شروع به خريد محصول باغداران به بهاي نازل و انبار كردن و ياعرضه آن در استانهاي ديگر با قيمت هاي چندين برابر مي نمايند و اين دور باطلي است كه هر سال علاوه بر محصول مركبات ، براي ساير محصولات زراعي و باغي نيز در نقاط مختلف كشور تكرار مي شود بدون آنكه راه حل پايداري براي آن انديشيده شود و در اين راه فقط به راه حل هاي موقت اكتفا مي شود كه به هيچ وجه نمي تواند چاره كار باشد.

22-عدم انگيزه و رغبت لازم در دستگاه هاي خدمت رسان و حامي در بخش كشاورزي :

به دليل فصلي بودن فعاليت هاي مرتبط با بخش كشاورزي فعاليت هاي بخش هاي اجرايي خدمت رسان مرتبط با اين بخش هم آن شور و حرارت لازم را در طول سال برخوردار نمي باشند و كارمندان و كاركنان هم در اين مجموعه ها فقط چشم به پايان ماه دارند تا از حقوق و مزاياي دريافتي امرار معاش نمايند كه اين امر در طول ساليان متمادي به يك عادت درآمده است و فقط كشاورزاني از خدمات و حمايت هاي دستگاه هاي اجرايي مرتبط با بخش كشاورزي بهره مند مي شوند كه از نظر اقتصادي در وضعيت بسيار خوبي قرار دارند و يا آنكه ارتباط بهتري با اين دستگاه هاي اجراي دارند.

23-فقدان الگوي جامع كشت :

متاسفانه بعد از گذشت سالها كشاورز توليد كننده سرگردان آن است كه چه محصولي بكارد تا سودآوري مناسبي براي او داشته باشد در يك سال قيمت انواع مركبات به شدت بالا مي رود و قيمت ساير محصولات باغي به شدت پايين مي آيد. در يك سال قيمت پياز بالا مي رود و از طرفي قيمت نخود پايين مي آيد و اين امر متأسفانه در مناطق مختلف كشور سالهاست كه تكرار مي شود و تمامي اين موارد نتيجه فقدان تدبير لازم را در اجراي الگوي جامع كشت براساس شرايط و ويژگي هاي هر منطقه است.

24-سرمايه گذاري ناچيز در بخش كشاورزي :

يكي از دلايل اصلي واساسي در عقب ماندگي بخش كشاورزي فقدان سرمايه گذاري كافي در اين بخش است بطوريكه اين امر موجب شده تا ميزان توليدات اين بخش چه به لحاظ كمي و چه به لحاظ كيفي افزايش قابل توجهي نداشته باشد. در هر  فعاليتي سرمايه گذاري به عنوان موتور محركه آن فعاليت محسوب مي شود كه مي تواند باعث تداوم ، استمرار و پويايي آن شود كه اين امر متاسفانه در بخش كشاورزي چشم گير نمي باشد كه نتيجه آن سنتي ماندن بسترهاي توليد و ادامه آن هم سبب سست شدن بسترهاي توليد و كاهش قابل توجه در توليدات اين بخش خواهد شد.

25-عدم توجه جدي به روستا به عنوان بسترهاي توليد :

روستاها همانند شهرها از جمله سكونتگاههاي اصلي جمعيت در كشور محسوب مي شوند و چه بسا اهميت روستاها به دليل سكونت خانوارهايي كه توليد مهمترين نياز انسانها يعني غذا را بر عهده دارند، بسيار بيشتر از شهرها مي باشد وهر چه روستاها آبادتر ، توسعه يافته ، پيشرفته تر و بدون مشكل باشد به همان نسبت توليد روستائيان هم از رونق خاصي برخوردار خواهد بود. در جهان امروز توسعه روستايي تا بدان حد مورد توجه قرار گرفته كه برخي از كارشناسان و محققان آن را مقدم بر توسعه كشاورزي مي دانند و مقوله توسعه روستايي هم فقط در آسفالت روستايي و  برق و مخابرات خلاصه نمي شود بلكه آنچه در اين ميان بيش از پيش اهميت مي يابد بر طرف كردن نيازهاي روستاييان در راه توليد و حل مشكلات آنها در مسير زندگي شرافتمندانه است.

26-كاهش تمايل كشاورزان به محصولات استراتژيك :

آنچه در نگاه نخست در توليد محصولات كشاورزي در كشور اهميت دارد نيل به خودكفايي و يا خوداتكايي در توليد محصولات غذايي استراتژيك مثل گندم ، برنج ، جو ، ذرت ، دانه هاي روغني است كه در اين رابطه اگر ازتوليد حمايت نگردد توليد كننده به دليل قيمت پايين اين محصولات و هم چنين زحمت بالاي توليد اين محصولات تمايل خود را براي ادامه توليد اين محصولات از دست خواهد داد و به سمت توليدات محصولات كشاورزي با اولويت دوم و سوم روي خواهد آورد كه در اين رابطه نهاده هاي اساسي همچون آب و خاك صرف توليد محصولاتي خواهد شد كه در سبد غذايي خانوارها هيچ گونه جايگاهي ندارند و فقط براي سود بيشتر اين محصولات كشت مي شوند.

27-ضايعات بالا در مراحل توليد وبعد از توليد محصولات كشاورزي:

بركسي پوشيده نيست كه تمامي محصولات كشاورزي با سختيهاي فراوان و با صرف هزينه هاي سنگين توليد مي شوند اما اوضاع زماني دشوار و بغرنج مي گردد كه همين محصولات توليد شده با رنج هاي فراوان بنا به دلائل پيدا و ناپيدا مختلف از بين بروند و به دست مصرف كننده نرسند. در يك سال به دليل قيمت پايين محصولات باغي بر روي درختان از بين مي روند در يك سال به دليل فقدان سيستم جامع بازاريابي و يا فقدان صنايع تبديلي و تكميلي محصولات توليدي در انبارها مي پوسند ،  كه در تمامي اين موارد بايد اذعان كرد وجود ضايعات در محصولات توليدي به هيچ عنوان پذيرفته نيست و از آنجائيكه اكثر قريب به اتفاق محصولات توليدي در بخش كشاورزي به صورت تر و با فساد پذيري بالا به بازارهاي مصرف عرضه مي شوند بنابراين بايد بلافاصله با يك سيستم جامع عرضه در سراسر كشور توزيع و يا نگهداري و صادر شوند و يا آنكه صنايع تبديلي و تكميلي مرتبط قادر به جذب آنها باشند.

28-بهره وري پايين در توليد محصولات كشاورزي :

يكي از عناصري كه هميشه در توليد مورد غفلت قرار مي گيرد بهره وري است و اين امر در توليد محصولات بخش كشاورزي كاملاً ‌مشهود است و همين امر هم هزينه هاي توليد را به چندين برابر رقم معمول آن افزايش داده است. متأسفانه براي بسياري رشد كمي توليدات محصولات كشاورزي اهميت دارد غافل از آنكه در پشت پرده اين توليد انبوه ، استفاده خارج از حد و انداه منابع نهفته است كه در اين زمينه از مقدار بسيار زياد استفاده از آب گرفته تا مصرف بيش از اندازه سم و كود و ساير نهاده ها كه تقريباً افزايش توليد را بي معني مي سازد. افزايش توليد در بخش كشاورزي و ساير بخش ها زماني داراي معني و مفهوم خواهد بود كه همراه با بهره وري مي باشد بطوريكه با حداقل منابع بتوان بيشترين منافع در توليد را رقم زد.

29-پايين بودن ميانگين توليد در واحد سطح :

يكي از موانع اساسي ديگر بر سر راه توسعه كشاورزي پايين بودن ميانگين ميزان توليد در واحد سطح مي باشد بطور مثال ميانگين توليد برنج در هر هكتار بين 4 تا 5 تن در هكتار مي باشد و از طرفي كشاورزان برنج كار نمونه در هكتار بيش از 12 تن هم برداشت مي نمايد. براي پايين بودن ميانگين توليد دلائل مختلفي وجود دارد از معيشتي و سنتي بودن توليد گرفته تا عدم بكارگيري دانش هاي نوين و فقدان سرمايه كافي براي توسعه توليد از آن جمله اند. اما اگر فاصله حدود 300 درصدي بين ميانگين توليد تا حداكثر توليد فقط به ميزان 60 تا 50 پوشش داده شود به جرات مي توان گفت كشور در توليد تمامي محصولات استراتژيك به خود كفايي كامل دست خواهد يافت.

30-فقدان عزم ملي در توجه به بخش كشاورزي و حمايت جامع از كشاورزان :

دركنار تمامي چالش ها و آسيب هاي برشمرده شده يكي ازمهم ترين موانع بر سر راه توسعه بخش كشاورزي فقدان  عزم ملي در توجه به بخش كشاورزي و حمايت جامع از كشاورزان است و تا زماني كه به كشاورزان و كشاورز به عنوان اهداف استراتژيك در برنامه هاي كلان توسعه كشور نگريسته نشود بايد همچنان شاهد مشكلات اين بخش بود و اميد چنداني براي حل اين مشكل نخواهد بود.

نتيجه گيري و پيشنهاد :

به 30 چالش و آسيب باز دارنده توسعه بخش كشاورزي اشاره شد كه رهايي از آنها هم در درون اين چالش ها وجود دارد كه بايد توسط دستگاههاي اجرايي دولتي ، عمومي ، غير دولتي  و تشكل ها و نهاد هاي مردمي و حتي كشاورزان و روستائيان اين امر صورت گيرد.

با توجه به چالش ها و آسيب هاي بازدارنده اشاره شده بر سر راه توسعه بخش كشاورزي آنچه در اين بين وظيفه و مسئوليت تمامي دستگاه هاي اجرايي مرتبط با بخش كشاورزي دو چندان مي نمايد آنست كه براي توسعه بخش كشاورزي و بالندگي و سرآمدي و موفقيت به معناي واقعي كلمه آن و رفع تمامي اين آسيب ها و چالش بايد داراي برنامه بود و با تدبير و در نظر گرفتن تمامي جوانب اقدام نمود. بركسي پوشيده نيست كه در حال حاضر مهم ترين نياز جامعه ، نيازهاي غذايي مي باشد و مهمترين اولويت اقتصاد مقاومتي هم درگام نخست تأمين امنيت غذايي جامعه مي باشد و تحقق آن هم فقط و فقط با توسعه بخش كشاورزي ميسر خواهد بود. همانگونه كه اشاره شد بخشي از چالش ها و آسيب هاي بازدارنده در بخش كشاورزي ساختاري و ميراث سالهاي دور مي باشند و رفع اين مشكلات نياز به برنامه هاي بلند مدت و جامع دارد اما بخش قابل توجهي از آسيب ها و چالش هاي پيش روي توسعه بخش كشاورزي را مي توان با برنامه ريزي هاي جامع  و اختصاص اعتبارات لازم و عزم ملي و مديريت جهادي در كوتاه مدت بر طرف كرد كه خوشبختانه با توجه به تحقق تجربه هاي موفق در اين زمينه در كشور در سالهاي نه چندان  دور اميدواريم باز هم شاهد توسعه همه جانبه بخش كشاورزي و بهره گيري از تمامي توانمندي و ظرفيت هاي اين بخش در كشور باشيم.