وقتی باران هم در مازندران دردسرمی شود
حرف آنلاین: بارشهای شدید برف و باران در حالی که برخی مواقع دردسرساز و مخاطرهانگیز است اما با برنامهریزی و تامین زیرساختهایی همچون سدها، آببندها و اجرای طرحهای آبخیزداری منشأ آبادانی برای هر منطقهای است. ارزش آب این نعمت الهی که حیات جانداران وابستگی شدید و مستقیمی به آن دارد، غیرقابل انکار است؛ شکلگیری اجتماعات بر […]
حرف آنلاین:
بارشهای شدید برف و باران در حالی که برخی مواقع دردسرساز و مخاطرهانگیز است اما با برنامهریزی و تامین زیرساختهایی همچون سدها، آببندها و اجرای طرحهای آبخیزداری منشأ آبادانی برای هر منطقهای است.
ارزش آب این نعمت الهی که حیات جانداران وابستگی شدید و مستقیمی به آن دارد، غیرقابل انکار است؛ شکلگیری اجتماعات بر روی کره خاکی نشان از این حقیقت دارد که موجودات زنده و مشخصا انسانها به اهمیت آب در چرخه حیات واقف بودند.
پس از بارش سنگین برف در زمستان 92 و گذر از تابستانی گرم و خشک در سالجاری، بارندگیهای فراوان و کمسابقهای را در نیمه دوم سال 93 شاهد بودیم که قدیمیها را به یاد چنین حوادثی در گذشته میانداخت.
حدود 60 سال قبل در زمانی که بیشتر مناطق شمالی به ویژه نوار ساحلی و جلگهای به صورت بکر و دست نخورده بود، غیر از تعدادی روستا با فاصله بسیار زیادی از یکدیگر، شاهد رویشگاههای سرسبز وحشی مانند شمشاد، انار، کنس، اربه، انجیر و آلوچه جنگلی در کنار درختان پلت، توسکا، بلندمازو و غیره بودیم که این مناطق را به شکل جنگلی مخروبه و غیرقابل نفوذ کرده بود که توسط گیاهان رونده و تمشک در برگرفته شده بود و فقط برخی حیوانات وحشی در آن میزیستند و باتلاق و مرداب نیز به وفور وجود داشت.
در این دوره، بیشتر کانونهای جمعیتی در کوهپایهها متمرکز بودند و عمده مسیر دسترسی آنها به ساحل دریا، از طریق رودها و تالابهای متصل به دریا و با بهرهگیری از شناور بود و شاید به ندرت در نوار ساحلی، کانون جمعیتی دیده میشد و اگر شهر یا آبادی پیدا بود با سایر آبادیها و شهرها فاصله بسیاری داشت.
توجه به ویژگیهای منحصر به فرد شمال، مانند آب و هوای معتدل و طبیعت زیبا، طی کمتر از 50 سال اخیر موجب احداث شهرها و راههای ارتباطی و رشد مهاجرت شد.
در گذشتهای نهچندان دور، بیشتر ساخت و سازها متناسب با شرایط طبیعی منطقه بود و خانهها و بناها به دلیل نوع معماری خاص، در برابر بارانهای موسمی و بارش برف تناسب داشت و با تداوم بارشهای شدید باران یا برف، مردم این منطقه دچار مشکل نمیشدند.
آنها سوخت مورد نیاز خود را از جنگل، مایحتاج و سبد غذاییشان را از تولیدات باغی مانند صیفیجات و حبوبات، برنج و نیز تولیدات دامی را خودشان تهیه میکردند و برخلاف امروزیها به ندرت برای تامین نیازهایشان به خرید از فروشگاهها وابستگی داشتند و در حقیقت به نوعی خودکفا بودند؛ به همین دلیل ساکنان قدیم شمال با توجه به نوع معیشت و کار در فصول سال و نیز کسب درآمد در حد کفایت، با کمترین احساس نیاز به وجه نقد، روزگار میگذراندند.
آنها در فصل گرم، در مواقعی که فراغت از کار کشاورزی، دامداری و یا صید و شکار پیش میآمد؛ به تعمیر و بازسازی املاک و مستقلات خود از جمله مرمت و بازسازی سقف، پوشاندن درب و پنجرهها، ایمن ساختن طویله و لانههای احشام و طیور، لایروبی انهار طبیعی و یا زهکشیهای اطراف اراضی خود میپرداختند که نتیجه این اقدامات را میشود در آمادگی بیشتر عموم سکنه در برابر تغییرات فصول و دغدغهای غیر از نیازهای احتمالی مانند دارو و درمان و از این موارد، ذکر کرد.
مردمی که برای زندگی و کار، کمتر به ماشین و انرژیهای نوین وابسته بودند و همواره خود را در برابر حوادث جوی آماده نگه میداشتند، در مواقع بروز بحرانهای طبیعی از نوع بارشهای سیلآسا، کمترین خسارت را متحمل میشدند.
باغدارانِ قدیم با نزدیک شدن فصل سرما، درختان میوه خود به ویژه مرکبات را توسط شاخههای کمکی محافظت کرده و نهالهای جوان را با کاه و کلش در برابر سرما ایمن میکردند؛ برای جلوگیری از یخزدن احشام و طیور خانگی، منافذ اضافی طویلهها و محل نگهداری حیوانات خانگی را میبستند و برای زمستانگذرانی، از ذخیره غذا برای خود و مواد مورد نیاز برای احشام و طیور نیز کوتاهی نمیکردند، در مجموع اقداماتی صورت میدادند تا در گذر از یک فصل سرد و سخت، خود و خانواده و داراییهایشان آسیب نبیند.
با گذر از آن دوران و ورود به دوره رشد و توسعه، با توجه به افزایش امکانات و ارتقای سطح زندگی شهری و روستایی، همین جماعت به جای استفاده صحیح از امکانات نوین و بهرهوری بهینه، به سوی مصرفگرایی رفتند.
برخلاف بیشتر نقاط دنیا که با دسترسی به یک امکان مناسب و نوین، به شتاب در توسعه میرسند اما مردم ما حتی در شمال کشور نیز با وابستگی شدید به امکانات جدید، دچار سستی و رخوت شده و این نقیصه نیز به مسئولانی که باید چشمانداز آینده توسعه در این مناطق مستعد را برای نیل به پیشرفت ترسیم کنند، سرایت کرد.
شمال ایران که از جمله مناطق خاص و بسیار منحصر به فرد تنوع زیستی و اقلیمی در جهان است، به دلیل بیبرنامگی و فراموش کردن دستاوردها و شیوههای گذشتگان، میزان فعالیت خود در عرصه تولید و خودکفایی را کاهش داد و بیشتر متکی به ماشینافزار شد، به نحوی که در نبود هر یک از امکانات امروزی، حتی در مواقعی نیز قدرت تفکرش را از دست میدهد.
در جریان بارش برف سال 92 که ارتفاع آن به 1.7 متر رسیده بود، بخش زیادی از غرب مازندران در بحران فرو رفت.
آیا بارش این مقدار برف بیسابقه بوده است؟ آیا در هیچ جای دنیا چنین رویدادی نداریم؟ آیا غیر از این نیست که در جریان بارش برف، مردمی که در تمام طول سال باران و رطوبت را تجربه میکنند در پی خرید چکمه، پاروی برفروبی و حتی باطری بودند؟ آیا مگر غیر از این نیست که به دلیل عادت کردن به وجود همیشگی انرژی برق و گاز، برای روز مبادا حتی در خانههایمان چند عدد شمع نیز ذخیره نکرده بودیم.
به راستی در جریان برف سال گذشته در چند خانه، رادیویی که با باطری و بدون نیاز به برق کار کند داشتیم تا با قطع جریان برق حداقل با اطلاع از مسائل، به فکر چاره باشیم؟
به راستی یک یا دو جفت چکمه یا یکی دو پاروی برفروب و چند بسته شمع و باطری، چقدر از فضای خانههایمان را اشغال میکند که درست در روزهای بحرانی به دنبال خرید این اقلام بودیم.
هر چند در آن روزهای بحرانی برخی کسبه منصف، اجناس را به قیمت واقعی فروختند اما در کنار آن به عدهای سودجو اجازه دادیم که پاروی 8 هزار تومانی را 30 هزار تومان، چکمه 15 هزار تومانی را 30 هزار تومان، شمع بستهای 800 تومان را 2 هزار و 500 تومان و یا باطری 1500 تومانی را 5 هزار تومان به ما بفروشند!
امسال پس از تجربه برف سنگین سال قبل، شاهد بازگشت بارانهای سیلآسا نیز هستیم که سالها بود آن را کم داشتیم؛ آب شدن یخچالهای رشته کوه البرز و کم شدن دبی رودها میرفت تا ما را با بحران خشکسالی به شدت درگیر کند، از سویی نگران خشکسالی تابستان بودیم و امروز نگران بارش باران سیلآسا!
آیا این دغدغهها، عجیب یا گاهی خندهدار نیست؟ مگر نه این است که نوار ساحلی شمالی پوشیده از جنگل انبوه بود و ما برای دسترسی به زمینهای بیشتر، آنها را به تیغ داس و تبر سپردیم و با تبدیلشان به اراضی کشت بر شدت حرکت سیلابها افزودیم؟ و در ادامه با حرص و ولع بیشتر، این اراضی حاصلخیز و منحصربهفرد را به ویلا و شهرک توریستی تبدیل کردیم! و در تداوم حرص سیری ناپذیر خود، حتی به انهار و حریم رودها رحم نکرده و آنها را نیز در حد امکان با تجاوز و دستاندازی، به املاک خود افزودیم!
آیا با پرکردن انهار قدیمی که زهکشی طبیعی محیط شمال بودند همچنین افزودن آنها به محوطه زندگی، ما مقصر اصلی ورود روانآبها به اماکن، منازل و معابر نیستیم؟
باید بپذیریم که درختان، سبزهزارها و بوتهها، علاوه بر اینکه ساکنان اصلی این سرزمین به شمار میروند؛ بهترین سد در برابر حرکت روانآبها و به راه افتادن سیل هستند، اما آنها را از خانهها و موطن اصلیشان بیرون کردیم و به جایشان سنگ و سیمان و آهن قرار دادیم!
سئوال اینجاست که با احداث سد، بیشتر میتوانیم به حفظ طبیعت شمال کمک کنیم یا حفظ طبیعت با اجرای طرحهای آبخیزداری؟
آیا شنیدهاید که بخشی از نقاط بکر جنگل دچار رانش شود؟ آیا هیچگاه دیده یا شنیدهایم در جنگلهایی که بارانهای سیلآسا میبارد جریان بارش به سیلاب منتهی شود؟ پس این همه رانش و به راه افتادن سیل ناشی از چیست؟
چه کسی یا کسانی شبانهروز اقدام به قطع اشجار و قلع و قمع منابع طبیعی کرده و به حریم انهار و رودها تجاوز میکنند؟
با همه این تفاسیر، لازم است لحظهای درنگ کنیم و به اعمالمان بیندیشیم که چرا هر از گاهی قلب شهرهایمان با بارش بارانهای موسمی دچار سیلاب میشود؟ چرا با بارش برف حدود 1.5 متری دچار بحران میشویم، آیا بارش برف سنگین که در بسیاری از مناطق کره زمین میبارد و یا بارش بارانهای مناطق استوایی یک تخیل یا رویاست؟
ساکنان مناطق استوایی با بارش بارانهای سیلآسا که گاهی بیش از یک هفته به طول میانجامد چه میکنند؟ آیا آنها هم مانند ما برای دستیابی به چند صد متر زمینِ بیشتر، انهار بین املاک خود را با خاک پر کرده و به زمینهایشان میافزایند یا خیر؟
آیا آنها خانههای خود را در حریم انهار، رودها و سواحل میسازند یا خیر؟ آیا آنها برای تامین نیازهای خود، درختان و پوشش گیاهی را تا جایی که میتوانند غارت میکنند، یا به اندازه نیاز و با توجه به حفظ آنها اقدام به برداشت اصولی میکنند؟
اصولا ما ساکنان استانهای شمالی کجای این داستان قرار داریم و مدیران و مسئولان امر کجا؟ و چرا به این نکات فکر نکردهایم؟
با توجه به اینکه شواهد موجود، از به راه افتادن جنگهایی بر سر منابع آبی در آینده حکایت دارد، بنابراین مدیریت این نعمت الهی بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد.
باید ضمن شکرگزاری از این رحمت الهی، با اجرای طرحهای موثر و کارآمد و با مهار بهتر آبهای ناشی از بارشها، به جای وحشت از بارش بارانهای شدید و برف سنگین، از آن به عنوان یک ثروت عمومی برای خدمت بهتر به آیندگان و عمران و آبادانی کشورمان حفاظت کنیم./فارس
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0