مشکل کجاست؟!
حرف آنلاین: هوای برخی از نقاط کشور این روزها بدترین وضعیت خود را در حال سپری کردن است. هوایی که باید اکسیژن ساز و روح نواز برای انسانها باشد اکنون به عاملی برای ستاندن سلامت جسم و روح آنان بدل شده است. آلودگی هوا مثل خوره ای که در حال محو زیبائی ها باشد حال […]
حرف آنلاین: هوای برخی از نقاط کشور این روزها بدترین وضعیت خود را در حال سپری کردن است. هوایی که باید اکسیژن ساز و روح نواز برای انسانها باشد اکنون به عاملی برای ستاندن سلامت جسم و روح آنان بدل شده است. آلودگی هوا مثل خوره ای که در حال محو زیبائی ها باشد حال چنین وضعیتی پیدا کرده است. برخی از نقاط کشور اکنون به بالاترین درجه از آلایندگی هوائی رسیده اند که این موضوع زنگ خطر را بصورت کاملا جدی به صدا درآورده است. به نظر می رسد می توان در همین ارتباط به نکات زیر اشاره ای گذرا نمود:
1 – همگان بخوبی به این نکته مهم واقفند که امور مربوط به هوا و زمین ، حوزه ای تخصصی بوده و لذا مدیریت بر آن نیز می بایست تخصصی و فنی باشد. اگر در نصب مدیریت امور مربوط به محیط زیست تنها به تفکر سیاسی مدیر توجه شود قطعا اشتباه فاحشی روی داده است. اشتباه فاحشی که تبعات بیشماری را به همراه خواهد داشت. این اشتباه فاحش زمانی که به زندگی و سلامت مردم گره سنگینی می خورد آنگاه تازه نتایج مخرب آن رخ نشان خواهد داد. اداره مجموعه ای فنی و تخصصی به مثل سازمان محیط زیست اگر با تدابیر سیاسی رقم خورد قطعا آسیبی بسیار جدی به همراه خواهد داشت. ضرورت حضور در راس چنین مدیریتی ، لحاظ ننمودن دغدغه های سیاسی و طیفی است. اگر در این مدیریت اصل بر جاری نمودن تفکرات سیاسی حاکم بر ذهن راس این مجموعه باشد آنگاه این مجموعه مدیریتی به جای پیگیر مطالبات به حق مردمی باشد به تحقق دغدغه های سیاسی خود که بلا شک تامین کننده منافع طیف و دسته ای خاص خواهد بود می اندیشد.
2 _ دقیقا به خاطر می آوریم زمانی که قرار بود دولت یازدهم مسند محیط زیست کشور را به فردی از نزدیکان خود واگذار نماید بسیاری از دلسوزان بر این نکته کلیدی و حیاتی تاکیدا داشتند که دولت محترم از فردی بهره گیرد که در عین حالی که به تفکرات دولتع نزدیک است فردی تخصصی و فنی باشد تا بتواند اهداف ذاتی سازمان را تعقیب و تامین کند. متاسفانه به این توصیه دلسوزانه و مشفقانه چندان توجهی نشد و اصرار بر استقرار فردی شد که در عین حال که نیم نگاهی تخصصی به امور زیست محیطی دارد اما عملا آنچه که در صحنه شکل گرفت برخلاف نگاه تخصصی بوده است. شاید بیشترین انگیزه برای نصب خانم معصومه ابتکار در منصب رئیس سازمان محیط زیست این بوده است که وی سابقه حضور در چنین مدیریتی را دارد. درست است که تجربه یار خوبی برای مدیران محسوب می شود اما باید به این نکته مهم توجه شود که اقتضائات زمانی و مکانی در رویکرد افراد تاثیر گذار هستند. معنی این سخن آن است که فرضا درست است فلان شخص در فلان مقطع مدیریتی متوسط و یا نزدیک به آن داشته است اما اکنون در ذهن او ترافیک سنگینی از موضوعات مختلف وجود دارد که عملا تمرکز گذشته را از او سلب نموده است. حکایت خانم ابتکار هم اینگونه هست. شاید وی در گذشته مدیریتی نسبتا” مثبت داشته است اما این سابقه به تنهائی نمی تواند و نباید مبنای واگذاری مسئولیت اخیر قرار گیرد. بررسی رفتار وی نشان می دهد که تحقق دغدغه های سیاسی برای وی از اولویت نخست برخوردار است. الویتی که حضورش در این چند وقت در این سازمان ، بخوبی خود را نشان داده است. وقتی در اوج آلودگی هوای اهواز از سرکشی نمادین هم پرهیز می کند اما در عین حال در گردهمائی حامیان یک حیوان باوفا! حاضر می شود باید به این نکته رسید که حل مشکل زیست محیطی لااقل در اولویت نخست نیست. نگارنده به مشکلات و معضلات مدیریتی از جمله در حوزه اعتبارات و امکانات آگاه است اما جان سخن در این است که آیا نمی توان از همین امکانات و اعتبارات موجود بهره بیشتر و فراتری برد؟! واقعا اتخاذ تصمیمی درست برای کاستن آلایندگی به اعتباراتی فراوان و امکاناتی بیشمار نیازمند است؟! عرض این است که اگر دغدغه نخست مدیریت ارشد هر سازمانی و نهادی تحقق وظایف ذاتی آن مجموعه باشد قطعا از وضع موجود نیز نهایت بهره را خواهد برد. به نظر می رسد دولت محترم در این زمینه می بایست تصمیمی درست و محکم بگیرد . اگر بنا بر رفتار سیاسی به جای رفتار سازمانی است بدون شک تغییر این رویکرد یک ضرورت اجتناب ناپذیر خواهد بود. اما اگر این مجموعه به همکاری درون حاکمیتی برای رفع مشکل آلودگی هوا نیاز دارد_ که قطعا نیاز دارد_ می بایست رفتار سازمانی رفتاری هماهنگ ساز و همراه کننده باشد تا دیگر دستگاهها نیز به مدد این مجموعه بیایند. متاسفانه رفتاری که بشود از آن استنباط مددخواهی شود ملاحظه نگردید. قطعا دستگاهها مکمل یکدیگر بوده و اگر به وقت و به موقع به مدد هم نیایند آنگاه مشکل به درستی حل نخواهد شد. به نظر می رسد به جای مچ گیری از این و آن می بایست فضا را به سوی همگرائی به پیش برد تا از همه ظرفیت های موجود برای تقلیل آلام بهره برد.
3 _ رسانه ها وظیفه ای بسیار سنگین در این زمینه دارند. اگر رسانه ها برای حل یک موضوع به میدان نیایند موضوع مورد نظر حل نخواهد شد. تجربه نشان داده است وقتی موضوع و موردی در دایره توجه ویژه رسانه ها قرار گرفت آنگاه بسرعت نسبت به آن توجه شده است. متاسفانه برخی رسانه ها با موضوع آلودگی هوا برخوردی دوگانه دارند. اگر جریان مورد نظر آنان بر ارکان تصمیم گیری حاضر باشد آنگاه این رسانه ها گویا چیزی را نمی بینند و همه چیز گل و بلبل است اما اگر تفکری مغایر بر تفکرات آنان بر ارکان مدیریتی حاکم باشد همین رسانه ها چنان موضوع آلودگی را در بوق و کرنا می کنند که گویا مشکل اول و آخر کشور همین است و بس! با نگاهی به رسانه های مدعی اصلاحات اعم از مجازی و مکتوب به این نکته بخوبی پی خواهیم برد. متاسفانه این جماعت ملون برخوردی صادقانه با موضوعات مختلف از جمله موضوع آلودگی هوا ندارند. در دولت قبل چنان بر آلوده بودن هوا تاکید می کردند که اگر کسی این جماعت را نمی شناخت تصور می کرد آنان چقدر دغدغه مردم را دارند و حال آنکه از پس این ماجرا به دنبال تصفیه حساب باندی و گروهی خویش بودند. همین رسانه ها اما اکنون روزه سکوت گرفته و در برابر حجم عظیم آلودگی هوا نه چیزی می بینند و نه چیزی می شنوند!
4 _ و نکته آخر اینکه باید با مسببان اصلی و فرعی آلایندگی هوا برخوردی محکم شود. اگر بنا بر این است که از تردد خودروهای تولید کننده آلاینده ها جلوگیری شود دیگر مماشات را می بایست کنار گذاشت و برخورد انجام شود. اگر برخی ها به حریم اشجار تجاوز می کنند می بایست با آنان نیز برخوردی قاطع شود و البته خیلی از برخوردها می بایست روی دهد . در کنار این نوع برخوردهای قاطع می بایست به تولید سوختی بدون آلایندگی در داخل کشور اقدام نمود. سوختی که اگرچه پیش از این با تلاش جوانهای برومند این سرزمین تولید شد اما با بدسلیقگی عده ای! این تولید از گردونه مصرف خارج شد تا اتومبیل های داخل کشور با سوخت های وارداتی حرکت کنند. بنظر می رسد همه این عوامل و علل را در کنار هم می بایست بررسی شوند تا ان شاالله در یک همگرائی ملی این مشکل کشور حل شود.
شکرالله رضازاده شرمه
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0