ساری شهر بدون مدیریت بحران
آتش سوزی مسجد جامع ساری در اثر عدم رعایت موارد ایمنی نشان می دهد ساری تا چه حد در برابر آسیب های شهری و بلایای طبیعی ناآماده و ضعیف است. گذشته از ایثارگری های فردی آتش نشانان ، خیابان های قفل شده ، بهت زدگی سازمان های مرتبط و ده ها چیز دیگر نشان می […]
آتش سوزی مسجد جامع ساری در اثر عدم رعایت موارد ایمنی نشان می دهد ساری تا چه حد در برابر آسیب های شهری و بلایای طبیعی ناآماده و ضعیف است. گذشته از ایثارگری های فردی آتش نشانان ، خیابان های قفل شده ، بهت زدگی سازمان های مرتبط و ده ها چیز دیگر نشان می دهد که همه سازمان های متولی حفظ استانداردهای ایمنی و زیست محیطی شهر در ساری ، بود و نبودشان چندان تفاوتی در بحران های شهری ندارد. چراکه نه در فرهنگ سازی برای روبرویی مردم با بحران ها موفق بوده اند و نه خود توان مدیریت فجایع شهری را دارند .
اتفاق اخیر بیانگر این است که اگر خدای نکرده در ساری حادثه ای با ابعاد بزرگتر رخ دهد، عوارض و عواقب فاجعه و تلفات بسیار گسترده تر از آن چیزی است که تصور می شود. اگر آتش سوزی مسجد جامع ساری بطور مثال مشتی نمونه خروار از یک زلزله شهری باشد، نحوه مواجهه ی مردم و سازمان های مسئول با آن ، آینده ای تاریک را برای ساری ترسیم می کند.
در حادثه رخ داده جای تاسف بسیار وجود دارد. به نظر می رسد حادثه آتش سوزی مسجد جامع ساری در درجه اول ناشی از عدم توجه به بحث نگهداری ساختمان است.
همگی دست اندرکاران و متخصصین فن می دانند که آتشسوزی پدیده ای ست که هر سازه در طول عمر خود ممکن است از آن متأثر شود در نتیجه همانگونه که یک سازه در برابر بارگذاری ناشی از زلزله، باد و … تحلیل و سپس طراحی میشود، لازم و ضروری است تا در برابر آتشسوزی و اثرات آن نیز تحلیل و طراحی گردد و این موضوع در مورد بنای سازه ای چون مسجد جامع ساری که از آثار ثبت شده ملی و تاریخی کشورمان است اهمیت صدچندان پیدا می کند.
به راستی آیا وقت آن نرسیده است که از حوادث درس بیاموزیم؟
کمی به گذشته برمی گردیم . فاجعه آتش سوزی و فروریزش ساختمان پلاسکو را به یادتان می آورم. گویا این داستان می باید هر چند وقت یکبار تکرار شود تا مردم از این همه غفلت انگشت حیرت به دهان گیرند. در صحنه این حادثه هم شاهد انبوهی از امدادگران، آتش نشانان، پلیس و افراد بی سیم بدست هستیم که گروهی از آنان سخت در تلاشند و بقیه ناظر! هر از چندگاهی نیز مسوولین مدیریت شهری هم از راه می رسند و به این جمع افزوده می شوند. لیکن مشخص نیست آیا حضور ایشان در صحنه حادثه کمکی به کنترل آتش سوزی و امدادرسانی به مصدومان می کند یا خیر؟ حتی شاید خطراتی برای این عزیزان حاضر در صحنه حادثه نیز ایجاد کند و در خوشبینانه ترین حالت توجه را از مساله اصلی به حضور آن مسوولان محترم معطوف می کند.
به راستی فرمانده حادثه در این بحران یا بحران های مشابه چه کسی است و آیا می داند چه باید بکند یا چه باید بگوید ؟ از کجا کمک بگیرد یا همه باید به صحنه حادثه بشتابند و اصطلاحا یک گوشه کار را بگیرند و در کنارش هم نمایشی از توان خود و سازمان متبوعشان را به نمایش بگذارند؟ به راستی چه کسی سخنگوی اصلی است؟ در صحنه حادثه مسئولیت هر فرد در هر سازمانی چیست ؟ واقعا چه حجم نیروی امدادی باید در صحنه حادثه حضور داشته باشند؟
آیا نیاز به فعال سازی مرکز هدایت عملیات شهرداری ساری یا همان EOC شهرداری در آن ساختمان معروفش نبوده و نیست؟ و آیا نباید مسئولین در آنجا باشند و با یکدیگر هماهنگ شوند و اجازه دهند فرمانده صحنه حادثه به اقدامات لازم بپردازد و نیازهایش را از آنجا برآورده کند؟
خبرنگاران و عکاسان تا چه شعاعی باید به حادثه نزدیک شوند که در خطر قرار نگیرند یا مزاحمت برای امدادگران ایجاد نکنند؟
در صحنه و در تصاویر دیدیم آتش نشانانی را که در بهت و حیرت ، پریشان بودند. آیا آنها نیازمند حمایت های فوری روانی نیستند؟ آیا روانشناسان زبده برای چنین مواقعی فراخوان می شوند؟ آیا اصلا در شهرداری ساری سازمان مدیریت بحرانی وجود دارد تا در این عرصه یا حوادث مشابه کارایی داشته باشد؟
آیا مردم وظیفه خود را بدرستی می دانند ؟ آیا می دانند و توجیه شده اند که باید راه های آمد و شد را برای وسایل نقلیه امدادی باز کنند ؟
به خوبی به یاد دارم که حدود دو سال و اندی قبل حداقل به 5 نفر از مدیران حوزه شهری در ساری اعم از مدیران ارشد شهرداری و اعضا محترم وقت شورای شهر مراجعه نموده (و صد البته آن ها نیز به یاد دارند)و پیشنهاد طراحی RISK MAP یا همان نقشه خطر شهر ساری را ارائه نمودم که متاسفانه نه تنها با استقبال مواجه نشد بلکه حتی زمان و وقتی هم برای شنیدن توضیحات و اهمیت این MAP به اینجانب داده نشد. حتی مدیر محترم ارشد شهرداری در پاسخ اینجانب گفت: “شهرداری کمیته بحران دارد.” یعنی متاسفانه به هیچ وجه اهمیت این نقشه و حتی جایگاه کمیته بحران را نمی دانست که هیچ ، حتی به خود اجازه نداد تا بداند که این دو موضوع از هم متفاوت اند.
این در حالی است که در حال حاضر در کشور ما تنها برای تهران بزرگ جمعی از متخصصین و دانشمندان حوزه ی بلایا در حال طراحی RISK MAP هستند. و اگر ما از حدود دو سال قبل مبادرت به طراحی آن می کردیم امروز تنها شهر کشور بودیم که از این نقشه بهره مند می گردیدیم. امروزه اکثر شهرهای مترقی و پیشرفته دنیا و حتی شهرهایی در کشورهای غیر توسعه یافته چون بنگلادش دارای چنین نقشه ای هستند.
اهمیت این نقشه در این است که خطرات احتمالی شهرها را شناسایی و راه های مقابله با آنها نیز به تبع آن طراحی می گردد و به عبارتی از قبل ، همه ی سناریوهای احتمالی تدوین شده و Action Plan های متعدد برای هر سناریو نیز طراحی شده اند. لذا در هنگام وقوع حوادث و بلایا ، مدیریت سنتی مقابله و پاسخ وجود نداشته و نقش و وظیفه هر سازمان و نهادی کاملا مشخص و واضح است.
و در پایان سخن به نظر می رسد مدیریت سنتی و نبود مدیریت یکپارچه آینده نگر و تحلیل گر فرصت ها و تهدیدها ، نبود استراتژی مناسب برای نوسازی و ارتقای مسائل ایمنی ساختمان ، عدم وجود برنامه های آموزشی و نبود کارگروهی مناسب چه قبل از بروز حادثه وچه هنگام بروز حادثه ، نبود نقشه راه مناسب برای مدیریت تعمیرات و نگهداری ساختمان و تاسیسات و تجهیزات موجود و عدم مدیریت تکنولوژی های استفاده شده در این ساختمان همگی از عوامل بوجود آورنده آتش سوزی در ساختمان مسجد جامع ساری می باشند.
چنانچه مجالی دست داد با سایر عوامل و متغیرهای تاثیرگذار در مورد حادثه فوق خواهیم پرداخت.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0