مردی که با خرس سلفی گرفت!
گفت وگو از الناز پاکنیا | چشمانش با یادآوری تجربههای حضور در کنار حیوانات وحشی میدرخشید و لبخند غرورآمیز کوچکی میزد. به عمد خود را به خرس قهوهای در دل جنگلهای هیرکانی سوادکوه نزدیک کرده و در حالی که خرس به او نگاه میکند با وی سلفی میگیرد. این بخشی از تجربهها و شرایط کاری یک محیطبان است آن هم محیطبان نمونه ملی از منطقه محروم سوادکوه در استان مازندران. بیان ساده و صمیمی دارد و بیشتر از اینکه نامش برای مخاطبان شناخته شده باشد، ویدئوهای زیبایش از حیات وحش سوادکوه جهانی شده است. تصاویر نادری که از حیوانات وحشی در اینستاگرام خود منتشر میکند را تجربه خوشایند وجود این طبیعت زیبا و ضرورت حفظ آن توصیف میکند و معتقد است همه باید در کنار هم این طبیعت زیبا را حفظ کنیم.
محیطبانی که از کودکی تجربه حضور در دل جنگل را دارد، از اسلحه خاطره خوبی ندارد. دربارهاش به سختی حرف میزد اما ناخواسته و در یک درگیری با شکارچیان غیرمجاز، جانِ یک شکارچی از دست رفته است و “علیاکبر ایمانی” فرمانده سر محیطبانی مناطق حفاظت شده سوادکوه سرش را پایین میاندازد و میگوید خیلی خوب نیست درباره آن حرف بزنیم اما بخشی از گفت وگوی روزنامه حرف مازندران را با او را میخوانید:
خودتان را معرفی کنید و بگویید چطور شد محیطبان شدید؟
-علیاکبر ایمانی 39سال دارد، فرمانده سرمحیط بانی سوادکوه هستم، 19 سال است که محیطبانم، من به واسطه شغل پدرم که محیطبان بود، پدربزرگ و یکی از عموهایم جنگلبان بودند، به طبیعت علاقهمند شدم، از بچگی همراه پدرم به منطقه و طبیعت میرفتم. طبیعت را همه دوست دارند اما طبیعی که حیاتوحش دارد برای بسیاری جذاب است. بعد از بازنشستگی پدرم به عنوان محیطبان شرکتی جذب شدم و با سختی توانستم به استخدام رسمی در بیایم. معتقدم با تلاش و کوششهایم این هدف را به سرانجام رساندم.
محیطبانی چطور شغلی است؟
-محیطبانی عشق و علاقه است و اگر کسی بخواهد به حقوق و مزایای آن نگاه کند بیانگیزه میشود، با کمترین حقوق و مزایا در بدترین شرایط خدمت میکنیم و به واسطه همین خدمت، بسیاری از همکاران من، مجروح و جانباز شدند. شاید این برای خیلیها کم اهمیت باشد اما ما این طبیعت را برای نسل آینده حفظ میکنیم. امروز با 5 نفر نیرو، هر کدام در دو شیفت سه روزه به صورت شبانهروزی در مناطق شکار ممنوع سوادکوه شامل چهارمنطقه حفاظت شده، از این مناطق حفاظت میکنیم، حوزه تحت حفاظت منطقه ما، هم مرز دو استان تهران و سمنان که در سمت استان تهران سوادکوه مرکزی ارتفاعات هرند و چلاو را داریم و در خطیرکوه به سمت سمنان و شهمیرزاد مرز مشترک داریم. به طور کلی 5 نفر محیطبان هستیم و من به عنوان مسئول منطقه در هر دو شیفت سرکشی میکنم، شیفتها دو نفره و سه روزه است که به صورت کامل در منطقه حضور دارند. گاها ساعتها پیادهروی میکنیم تا به منطقه مورد نظر برسیم، در مناطق دورافتادهای هستیم که آب شرب و برق نداریم. روز اول شیفت وارد پاسگاه میشویم، یک سری مناطق حساس داریم که باید بیشتر کنترل شود. گاها صبح تا غروب پیادهروی میکنیم تا به حوزهای که بیشترین جمعیت حیاتوحش را دارد، برسیم، همراه خودمان جیرهغذایی سازمان را میبریم. طی این مسیر در سه روز، شبانهروزی است و نمیتوانیم بگوییم فرصت استراحت داریم اما سختترین مسالهای که در شغل محیطبانی وجود دارد دور از خانواده بودن است، فرزندان و همسر ما همیشه چشم انتظار هستند. چون میدانند در مناطق دوردست بیسیم نداریم، خودروهایمان فرسوده و برای 20 سال پیش است. از طریق تلفن همراه خودمان با همکاران ارتباط برقرار میکنیم اما انگیزه ما حفاظت از مناطق طبیعی و حیات وحش است. این طبیعت را دوست داریم و میخواهیم آن را برای نسل آینده حفظ کنیم.
چطور شد به این فکر افتادید که از حیات وحش ویدئو بگیرید؟
-دیدن حیاتوحش برای من لذتبخش بود و لذتبخشتر نیز این بود که اینها را به ثبت برسانم و به عموم مردم نشان بدهم که مردم هم آنچه میبینم را ببینند و لذت ببرند. بیشتر تلاش کردم فرهنگسازی شود. همه حیاتوحش را دوست دارند، طبیعت را دوست دارند اما باید بدانیم طبیعت را برای نسل آینده حفظ کنیم. اگر روند تخریب طبیعت و حیاط وحش اینگونه ادامه پیدا کند شاید برای نسلهای بعد از ما جز تصاویر این حیوانات چیزی باقی نماند. برخیها میگفتند ویدئوهای من از حیوانات وحشی باعث میشود مکان جغرافیایی آنها برای شکارچیان لو برود اما ما میدانیم که بسیاری از شکارچیان این مکانها را میشناسند. میخواهم با جهانی شدن این ویدئوها و رساندن آن به دست همه، آنهایی که طبیعت را دوست دارند بین خودشان فرهنگسازی کنند و به هم یاد بدهند و بگویند که حیوانات وحشی را شکار نکنید و یا این طبیعت را با آفرود و ریختن زباله از بین نبرید. من نتیجه این ویدئوها را دیدهام، خیلیها میگویند وقتی این زیبایی را میبینیم حتی فرزندانمان به ما میگویند شکار نکنید!
به حیوانات وحشی چقدر نزدیکی میشوید؟
-نزدیکترین حیوانی که به او نزدیک شدم یک پلنگ بود و یکی دو خرس، یک بار در گشت و کنترل بودیم که صدای بز کوهی را شنیدیم، بز کوهی در حالت ترس صدایی از خود تولید میکند که به آن “پنو” میگوییم، رفتیم همان اطراف تا از آنها فیلمبرداری کنم که دیدیم بزهای کوهی به سمت درهای مشرف به پایین رودخانه نگاه میکنند، تعجب کردم چرا بالا ایستادهاند و نیم ساعت طول کشید تا عکسالعمل نشان دهند، دیدم که پلنگی یک حیوان بز کوهی را شکار کرده و بالا میآید دوربین را آماده کردم که دیدم سه توله هم دارد که از درخت ارس پایین میآیند تا غذا بخورند. پلنگ مادر بوی ما را گرفته بود بالا را نگاه کرد و ما را دید اما کاری نکردم که احساس خطر کند. حیوانات مخصوصا حیوانات وحشی به تولههای خود حساس هستند و به این دلیل این مسائل را رعایت میکنیم ولی خب در آن لحظه به پلنگ نزدیک بودیم اما اتفاقی نیفتاد. حیوان دیگری که خیلی نزدیک شدم در فاصله سه یا چهار متری او قرار گرفتم خرس بود، در گشت و کنترل از ارتفاعات بالادست منطقه فیلمبرداری میکردم، دیدم یک خرس در حال خوردن علف است، رغبت پیدا کردم به او نزدیک شوم، به سختی و آرام برخلاف جهت باد حرکت کردم، خرسها چشم ضعیفی اما حس بویایی قوی دارند. خیلی نزدیک شدم، به حدی که احساس خطر نکرد، من را هم دید اما عکسالعملی انجام نداد، میخواستم تصویر زیباتری از او داشته باشم و حتی با خرس سلفی گرفتم.
این کار را به کسی پیشنهاد نمیدهم، بسیار خطرناک است اما ما به واسطه شغلی که داریم حین گشتزنی فرصت ایجاد میشود.
شما که همه ساعات هفته در حیاتوحش هستید این حیوانات چه جایگاهی در زندگی شما دارند، خواب آنها را هم میبینید؟
-دیدن حیاتوحش لذتبخش است، در خواب دغدغه ذهنی من همین حیوانات هستند، بیشتر وقتی یک حیوانی که شکار میشود تا سه چهار روز خوابم نمیبرد.
خودتان هم از گوشت حیوانات شکارشده خوردهاید؟
-سالها پیش وقتی سنام کمتر بود، در یک مهمانی غذا را آوردند و ما خوردیم، بعد از صرف شام برادرم گفت میدانی چه خوردی؟! چون میدانست گوشت شکار نمیخورم، خندید و گفت گوشت شکار بود. هرچند طعم ویژهای نداشت و نپرسیدم هم گوشت چه حیوانی بود. با اینکه براساس قانون کشفیات گوشت شکار شده متعلق به محیطبان است اما ما آن را خانه نمیبریم. به نیازمندان میدهیم، بسیاری اوقات هم به کمیته امداد و بهزیستی میدهیم تا به نیازمندان بدهند.
چه چیزی بیشتر از همه در طبیعت شما را ناراحت میکند؟
-شکار یک تفریح است و خیلیها برای تفریح حیوانات را شکار میکنند، با بسیاری از شکارچیان و جوامع محلی صحبت میکنیم، شاید خیلیها هم بگویند ایمانی محیطبان سختگیری است و نمیگذارد کسی در منطقه شکار کند اما به خود شکارچیان و مردم هم گفتهام با شکار کردن نسل این حیوانات را از بین میبرید. اگر یک سال به همین منوال شکار کنید سال بعد دیگر چیزی برای شکار ندارید، باید این شکار به گونهای مدیریت شود تا هر دو طرف آسیب نبینند. شکارچیان غیرمجاز زیادی دیدهام که حتی به حیوان ماده باردار شلیک کردهاند. این چرخه طبیعی را نابود میکند. از طرفی هم بسیاری از طبیعتگردان به منطقه آسیب میزنند، با آفرود و خودروهای سنگین وارد منطقه میشوند و آن را تخریب میکنند که البته ما بسیاری از خودروها را راه نمیدهیم. به واسطه بخشنامهای که دادستان سوادکوه منتشر کرده است، ورود آفرود و طبیعتگردهایی که به منطقه آسیب میزنند کمتر شده است. بسیاری از طبیعتگردها، درختها را قطع میکنند، در مسیرهای فرعی به بوتههای جوان صدمه میزنند، یا آتش روشن میکنند و باد مسیر آتش را منحرف کرده و جنگل به آتش کشیده میشود. همه اینها کار ما را زیاد میکند. در محیطبانی کمبود نیروی شدیدی وجود دارد اگر نیروهای مردمی نباشند حفاظت از منطقه سخت میشود اما هستند افرادی هم که به محیط زیست صدمه میزنند.
فکر میکنید چرا روند شکار به این میزان تعارض و برخورد ایجاد کرده است؟
-این مساله شکار باید مدیریت شود، سالهای قبل پروانه شکار صادر میشد اما جمعیت حیات وحش رو به انقراض رفت، مارال و شوکا از میان میرفتند اما مدیریت این بود که وقتی جمعیت به حدنصاب رسید پروانه شکار میدادند اما خب شکارچیان غیرقانونی هم این میان هستند. امروز دیگر مجوز شکار با دستور سازمانی صادر نمیشود، نمیتوان گفت خوب است یا بد، به هر حال آسیب آن را حیاتوحش میبیند چون اسلحههایی که به دست مردم میدهند تعدادشان از حیات وحش بیشتر است! این سلاح در دست همه است، هرکس شاید در خانه خود دو اسلحه داشته باشد، در کل کشور، تولیدکننده و توزیعکننده اسلحه سازمان محیط زیست نیست که بتواند مدیریت کند. برای همین گونههای ارزشمند جنگلهای هیرکانی مثل مارال و شوکا در حال انقراض است. هنوز بسیاری از رسانهها به مساله شکارغیرمجاز و حمایت از حیات وحش نپرداختهاند. معتقدم همه اینها با فرهنگسازی حل میشود. باید بیشتر درباره آن حرف بزنیم و آگاهسازی داشته باشیم.
چه پیشنهادی در این بخش دارید؟
-من عقیدهام این است اگر پروانه شکاری صادر میشود عوایدش به آن منطقه و محیطبانی برای ایجاد امکانات حفاظت از منطقه بازگردد. مساله حفاظت مساله مهم و حیاتی است نیاز به تجهیزات و امکانات دارد. نیاز به نیروهای زبده دارد تا بتوانیم آن را محافظت کنیم. حتی میتوانیم از راههای دیگری در منطقه از طریق حیاتوحش درآمد داشته باشیم مانند برنامههایی که در کشورهای دیگر دنیا از مناطق بکر و طبیعی خود درآمدزایی میکنند. تنها راه درآمد از جنگل و حیات وحش، نباید قطع درخت و شکار باشد.
به نظر شما شغل محیطبانی امروز به چه چیزهایی نیاز دارد؟
– هنوز لایحه حمایت از محیطبانها تصویب نشده است، بحث قانون به کارگیری سلاح، شیفتهای کاری هنوز اصلاح نشده است. باید توجه به جوامع محلی و استفاده از نیروهای مردمی و محلی در حفاظت از حیات وحش بیشتر باشد. باید کاری کنیم که با گفت وگو زمینه درگیری بسیار کمتری در منطقه ایجاد شود. محیطبانها باید از افراد دغدغهمند و با تجربه محلی انتخاب شوند، بومی بودن و آشنا بودن به منطقه بسیار مهم است. امروز محیطزیست نیاز دارد که از همیاران خود و افرادی که با علاقه حاضرند در کنار ما کار کنند غافل نشویم. همه اینها در کنار هم میتواند محیط زیست و طبیعت بکر و زیبای ما را برای نسل آینده محافظت کند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0