لایینی؛ صاحبخانه جدید خیابان ملامجدالدین ساری
گروه سیاسی | تقریباً با تغییر امامجمعه خوزستان و استان فارس در یک سال گذشته و به تعبیر مقام معظم رهبری جوانگرایی در نمایندگان ولیفقیه در استانها، برخی فعالان سیاسی و مذهبی تصور میکردند که این تغییر در مازندران نیز به دلیل کهولت سن، آیتالله طبرسی نیز به وقوع خواهد پیوست. آیتالله طبرسی که از […]
گروه سیاسی |
تقریباً با تغییر امامجمعه خوزستان و استان فارس در یک سال گذشته و به تعبیر مقام معظم رهبری جوانگرایی در نمایندگان ولیفقیه در استانها، برخی فعالان سیاسی و مذهبی تصور میکردند که این تغییر در مازندران نیز به دلیل کهولت سن، آیتالله طبرسی نیز به وقوع خواهد پیوست. آیتالله طبرسی که از روحانیون مبارز انقلاب اسلامی در مازندران و از علمای مورد اعتماد سیاسی و اجتماعی در ساری و شرق استان به شمار میرود، بیش از 20 سال در سمت نمایندگی ولیفقیه در مازندران حضور داشت.
دهم آبان 98، تقریباً بیشتر مسئولان استانی در نماز جمعه ساری حضور داشتند و با تعیین شدن جانشین ایشان، مشخص بود که وی پیش از تودیع خداحافظی خواهند کرد. آیتالله شیخ نورالله طبرسی نماینده ولیفقیه در استان مازندران و امامجمعه ساری، در خطبههای نماز جمعه مرکز استان، با اشاره به بیماری خود از مسئولیتش استعفا داد.
متن استعفای آیتالله طبرسی نیز توسط حجتالاسلام محمدقاسمی امامجمعه موقت شهرستان ساری قرائت شد. حجتالاسلام محمدقاسمی در خطبههای این هفته نماز جمعه مرکز استان مازندران با اشاره به بیماری نماینده ولیفقیه در استان اظهار کرد: آیتالله نورالله طبرسی به دلیل خونریزی مغزی از پنج ماه پیش در بستر بیماری است، ایشان 40 سال در عرصه خدمت به انقلاب اسلامی تلاش کرده است.
وی خاطرنشان کرد: آیتالله طبرسی در نامهای به مقام معظم رهبری خواستار واگذاری مأموریت نمایندگی ولیفقیه به فرد دیگری شده است.
نورالله طبرسی متولد فروردین ۱۳۱۹ در سوچلمای هزارجریب نکا) نماینده ولیفقیه در استان مازندران، امامجمعه شهرستان ساری و نماینده مردم مازندران در مجلس خبرگان رهبری جمهوری اسلامی ایران است.
درباره نماینده جدید ولیفقیه در مازندران
درباره زندگینامه امامجمعه شهرستان نکا حجتالاسلاموالمسلمین حاج شیخ محمدباقر محمدی لائینی مطالبی در اختیار روزنامه حرف قرارگرفته است که برای آشنایی مخاطبان با نماینده جدید ولیفقیه در استان و امامجمعه مرکز مازندران از نظرتان به قلم خود ایشان میگذرد.
در این نوشته آوردهاند:
این بندهی ناچیز و بلکه هیچچیز، در سال هزار و سیصد و سیودو هجری شمسی در نجف اشرف متولد شدم. پدرم که فعلاً در قید حیات دنیوی نیستند و انشاءالله واصل به رحمت ابدی پروردگارند، حدوداً سال ۱۳۲۴ هجری شمسی برای تحصیل عازم حوزه علمیه نجف اشرف شدند و در طول اقامت ۱۴ ساله در آن حوزه بابرکت، بنده و سه برادر و خواهر دیگر را خداوند به ایشان مرحمت فرمود. در سال ۳۸ مرحوم والد به ایران مراجعت و به دستور حضرت آیت لله کوهستانی(ره) در کوهستان مستقر و به تدریس در حوزه علمیه مشغول شدند.
پس از مراجعت خانوادگی به ایران و رسیدن اوان تحصیل و آموزش، در همان محیط خانواده و در خدمت پدر و خواهر بزرگم که معلم قرآن بود، قرآن را فراگرفتم و سپس در حوزه کوهستان به تحصیل علوم دینی و حوزوی پرداختم و تا سال ۱۳۴۴ هـ.ش در محیط خانواده و حوزههای کوهستان و لائی ادامه تحصیل دادم و تا اواخر کتاب جامعالمقدمات را خواندم. در این سال به حوزه علمیه قم رفتم و از کتاب صمدیه به بعد را در آنجا خواندم تا اینکه در سال ۵۲ هـ.ش سطح را تمام و توفیق حضور در حلقه علمی درس خارج اصول فقه را یافتم. ازجمله اساتید بنده در سطح، آقایان: سید ابوالفضل موسوی تبریزی، دوز دوزانی، صلواتی، ستوده، اعتمادی، سلطانی و فاضل لنکرانی بودند. البته تابستانها خدمت مرحوم والد، تحصیلات قم را ادامه میدادم و بدین نحو، بنده، کتاب مطول، قسمتی از شرح لمعه، قسمتی از مکاسب و قسمتی از کفایه را خدمت ایشان در تابستانها خواندم.
یک دوره خارج اصول را نزد مرحوم آیتالله میرزاهاشم آملی به مدت نه سال، همچنین یک دوره خارج معاملات فقه را خدمت ایشان تلمذ کردم. یک دوره خارج اصول را به مدت هشت سال خدمت آیتالله شیخ جواد تبریزی گذراندم و خدمت ایشان قسمتهایی از خارج طهارت و صلوه را نیز حضور داشتم. یک سلسله درسهای خارج فقه بهصورت خدمت بعضی اساتید دیگر هم داشتیم.
از سال ۱۳۶۰ وارد موسسه در راه حق که مسئولیت آموزش آن با جناب استاد آیتالله مصباح یزدی بود شدم و مدت شش سال در برنامههای آموزشی آن شرکت داشتم. کتابهای فلسفتنا و اقتصادنا، مکتبهای فلسفی غرب، معارف قرآن، فلسفه اخلاق، نهایه الحکمه، برهان شفا، جلدهای ۸ و ۹ اسفار، دروس فلسفه و برخی برنامههای آموزشی جنبی در زمینه تاریخ، حقوق، ادبیات فارسی، تحلیل سیاسی و… در همین موسسه داشتیم.
اساتید ما در این دوره آموزشی شخص آیتالله مصباح حفظه اللهتعالی و آقایان: دکتر احمد احمدی، فیاضی، مصباحی و… بودند. نهایه، برهان شفا، دروس فلسفه که درس خارج فلسفه بود، معارف قرآن، اخلاق، فلسفه اخلاق و اسفار را در خدمت استاد مصباح، مکتبهای فلسفی غرب را خدمت آقای دکتر احمدی، فلسفتنا را خدمت آقای فیاضی، اقتصادنا را خدمت آقای مصباحی خواندیم. اساتیدی هم از دانشگاه تهران برای دروس جنبی میآمدند و از آنان استفاده میکردیم.
بعدازاین دورهی آموزشی، وارد مرحله تحقیقاتی شدیم. در مرکزی که آن روزبه نام بنیاد باقرالعلوم(ع) و زیر نظر جناب استاد مصباح اداره میشد، گروههای مختلف علمی از فلسفه، تفسیر، جامعهشناسی، اقتصاد و تاریخ را به صور تخصصی تربیت میکرد و ما در گروه تفسیر یک به مدت هشت سال به وظایف خاص علمی و پژوهشی ادامه دادیم و گاه در تابستانها تمام اعضای گروه به مدت یکی دو ماه در مشهد مقدس برنامههای تحقیقاتی خود را انجام میدادیم.
دروسی را هم بهصورت آزاد از اساتید مختلف استفاده کردیم. بهعنوان نمونه:
شروح منظومه سبزواری را خدمت آیتالله صالحی مازندرانی(ره)، جلدهای ۱ و ۱۶ اسفار و درس خارج اجاره و ولایتفقیه و بخشهایی از تفسیر قرآن را خدمت استاد آیتالله جوادی آملی و اشارات بوعلی و درس هیئت را خدمت استاد حسنزاده آملی خواندیم.
فعالیتهای جنبی مقالهنویسی و تمرین خطابه و تمرین ادبیات و.. هم داشتیم.
شرح باب هادیعشر را خدمت آقای صلواتی و شرح تجرید مرحوم خواجه را خدمت جناب آقای حقی خواندم.
یک سلسله بحثهای فلسفی را هم خدمت استاد شهید علامه مطهری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خواندم. جناب مطهری یک برنامهی آموزشی حسابشدهای را برای تربیت شاگردان تدارک دیده بودند و برای همین منظور امتحان عمومی از طلاب خارجدیده گرفته بودند که حدوداً چهارصد نفر در امتحان عمومی کتبی شرکت کرده بودند و بنده در آن آزمون با نمره بالای ۱۹ اول شدم و بعد ایشان از قبولشدگان در آن آزمون شخصاً بهصورت شفاهی امتحان و پرسش به عمل میآورد و بنده در آن مصاحبه حضوری و شفاهی هم قبولشده بودم. حتی یکی از پرسشهای ایشان را به یاد دارم که: فرق میان عام و مطلق بود. اما دریغ که مجال تحقق آرمان خود را نیافت و ما هم محروم ماندیم. رحمه الله علیه.
تدریس
طبق سیرهی مستمره در حوزههای علمیه که طلاب به تدریس سطوح و مدارج پایینتر میپردازند، اینجانب نیز در طول تحصیل و بعدازآن، به تدریس صرف، نحو، منطق، معانی و بیان، شرح لمعه، معالم، اصول فقه مظفر، مکاسب و بدایه الحکمه میپرداختم و در کنار تحصیل علم به تدریس هم توجه داشتم.
ورود به دانشگاه
پس از بازگشایی دانشگاه در سال ۶۱ از طرف حوزه از ما جهت تدریس در دانشگاه دعوت به عمل آمد و پس از شرکت در امتحان و قبولی در آن، در دانشگاه صنعتی شریف و بعداً دانشگاه تهران به تدریس معارف اسلامی، اخلاق و تربیت اسلامی و تاریخ اسلام مشغول شدم و بنده با چند تن دیگر اولین افرادی بودیم که به تدریس در دانشگاه بعد از انقلاب اسلامی مأمور شدیم. یک سال در دانشگاه صنعتی شریف (۶۱) و بعداً تا سال ۷۲ در دانشگاه تهران و از آن به بعد تاکنون در دانشگاه علوم پزشکی مازندران این وظیفه مقدس را ادامه میدهم. علاوه بر موارد فوقالذکر، اخلاق پزشکی هم گاه تدریس میکنم.
در همان اوایل شروع به این امر مقدس بعد از دو سه سال، جهت عضویت در هیئتعلمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران توسط استاد مصباح دعوت شدیم اما به علت علاقهمندی به ادامه تحصیل در حوزهی علمیه قم و عدم متارکه تحصیل حوزوی نپذیرفتم، تا آنکه از سال ۷۴ برای عضویت در هیئتعلمی دانشگاه تمایل پیدا کردم و پس از موفقیت در آزمونهای متعدد و مکرر عمومی و تخصصی در مقطع مربی و سپس در مقطع استادیاری که توسط آموزش عالی و خبرگان که بیمدرک انجام میگرفت و نوشتن رسالهی دکتری باراهنمایی استاد بزرگوارم جناب آقای دکتر احمدی و استاد مشاور، آقای دکتر محقق، تحت عنوان «مادی و مجرّد و دفاع از آن» در اسفندماه ۸۰، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مازندران در مقطع استادیار شدم. از سال ۷۵ تا ۸۲ مدیر گروه معارف اسلامی این دانشگاه بودم و موفق به شکل دادن و تهیه امکانات و پر کردن پستهای آن شدم. والحمدلله علی جمیع ذلک.
البته در دانشگاه علاوه بر تدریس و مدیریت گروه، فعالیتهای جنبی دیگری هم داشته و دارم. مثل همکاری علمی و فرهنگی با نهاد مقام معظم رهبری، عضویت و ریاست هیات تجدیدنظر تخلفات کارکنان از سال ۷۷ تاکنون، عضویت در هیئت رسیدگی به تخلفات اعضای هیات علمی، عضویت در کمیته اخلاقی دانشکده پیراپزشکی، عضویت در کمیته اخلاق دانشگاه، مشاوره با دانشجویان، سخنرانیهای مختلف به مناسبتهای گوناگون برای طوایف مختلف دانشجویی، اساتید، کارکنان و… همچنین با جمعی از اساتید محترم جلسات هفتگی تفسیر قرآن دایر کردیم که الحمدلله قریب دو سال است که ادامه دارد. در حلقه هم اندیشی اساتید و اعضای هیات علمی هم عضویت و مشارکت دارم. در راستای فعالیت و مسئولیت دانشگاهی در دهها سمینار، کارگاهها و همایشها توفیق شرکت و بعضاً نوشتن مقاله هم داشتم. در سال ۷۵ بهعنوان استاد نمونه از طرف دانشگاه معرفی شدم «هذا من فضل ربی».
مراجعت به وطن
در سال ۱۳۷۲ پس از وفات مرحوم والد، به درخواست مردم به شهر نکا مراجعت و به ارشاد و تبلیغ و اداره مسجد و حوزه و دفتر مراجعات مردمی مرحوم پدرم و حلوفصل امور مشغول شدم. خوشحالم که اگر از حوزه منقطع و جدا شدم لااقل در کنار مردم خوب شهر خودم هستم و در حد امکان و توان در حل مشکلاتشان و انجام و قضاء حوائجشان مشغولم. در کنار این مهم به تدریس در حوزه علمیه مرحوم والد و فعالیتهای فرهنگی تبلیغی، درسهای تفسیر قرآن و نهجالبلاغه برای عموم مشغولم.
امامت جمعه
از مهرماه ۱۳۷۵ مسئولیت امامت جمعه شهرستان نکا هم بر دیگر مسئولیتهایم افزوده شد و تاکنون به این امر مقدس و در این جایگاه رفیع اشتغال دارم.
در سمینارهای متعدد استانی و چند استانی و سراسری همراه با مقالهنویسی که بعضی از این مقالهها ممتاز شناختهشده، شرکت کردم. در سال ۸۰ بهعنوان امامجمعه نمونه کشوری معرفی شدم و قبل از آن در سال ۷۷ هم از طرف شورای سیاست گزاری ائمه جمعه کل کشور بهعنوان امامجمعه ممتاز شناخته شدم.
«ذالک من فضلالله علینا»
حضور در جبهههای دفاع مقدس
به مدت سه ماه بهصورت متناوب در جبهههای غرب و جنوب توفیق حضور یافتم و در جمع سربازان اسلام و امام زمان(عج) به تبلیغ و ارشاد و وظیفه دلجویی و احوالپرسی میپرداختم و به مناطقی مثل پاوه، سردشت، قصرشیرین، سرپل ذهاب، پیرانشهر، فاو، مسجدسلیمان، ارومیه و اهواز در این مدت، مأموریت و سفر داشتم. «ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم»
تحقیقات و تألیفات
آثار علمی متعددی دارم که بعضاً چاپ شدند مثل: کتاب استعدادهای زن، نگرشی به تصوف، معیارها و عوامل تمدن ازنظر قرآن کریم، که با همکاری تفسیر بنیاد باقرالعلوم نوشته و چاپشده است. مقالات متعددی مانند مادی و مجرد در رساله فلسفی دکترا انجامشده است.
سابقه فعالیتهای انقلابی و سیاسی
بنده شرایط سالهای چهلویک و چهلودو را درک نکردم اما پسازآن از وقتیکه تاحدودی خودم و شرایط و جریانات را شناختم، همواره دوستدار و طرفدار جبهه انقلاب اسلامی و حضرت امام که توصیفش را میشنیدم، بودم.
در حصر مدرسه فیضیه در سال ۵۴، جزء محصورین بودم و در داخل محوطه فیضیه در آن دو سه روزبه جنبوجوشهای اعتراضآمیز همراه با دیگران میپرداختم.
با شروع دور اخیر انقلاب اسلامی از سال ۵۶ تا پیروزی نهایی در راهپیماییهای قم و تظاهرات قم و یا در شهر خودمان نکا، شرکت میکردیم. در بیت مرحوم والد که محور و مرکز فعالیتهای انقلابی شهر ما و بلکه منطقه بود، به فعالیت و رسیدگی به امور جریان انقلاب و رفع نیازمندیهای مردم در شرایط آن زمان میپرداختیم. در اینیکی دو سال در تهیه و توزیع اطلاعیههای حضرت امام(ره) و یا علما و مراجع هم شرکت داشتم. در سخنرانیها و فرصتهای خطابی و تبلیغی نیز وظایف انقلابی خود را توجه داشته و در حد توان عمل میکردم. با توجه به ارتباط عمیق و وسیع مرحوم والد با مراکز اصلی انقلاب در تهران و قم و به دستور ایشان به جمعآوری امکانات برای رفع حوائج ضروری مردم و ارسال آنها به تهران و قم میپرداختم. الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا ان هداناالله.
نمونهای از فعالیتهای فرهنگی
۱ – تأسیس کانون فرهنگی مسجد جامع در سال ۷۳ که کلاسها و فعالیتها و اردوهای متعدد فرهنگی، تفریحی و… را تاکنون برگزار کرده است.
۲ – تأسیس کتابخانه مسجد جامع که فعلاً بالای چهارهزار جلد کتاب دارد و حدود پانصد نفر عضو آن هستند و مورداستفاده عموم بهویژه روحانیون، دانشجویان، دانشآموزان و بانوان است. هم سالن قرائتخانه دارد و هم به شکل امانی کتاب در اختیار مراجعان گذاشته میشود. تاریخ تأسیس آن سال ۱۳۷۴ هـ.ش است.
۳ – دعوت از طلاب طرح هجرت کوتاهمدت در تابستانها و اعزام به روستاها برای فعالیتهای فرهنگی، آموزشی، قرآنی و…
۴ – آوردن طلاب طرح هجرت بلندمدت و استقرار آنها در روستاهای بزرگ که الان تعداد 15 نفر از آنان در آن روستاها بهصورت شبانهروزی مستقر و به اقامه نماز و فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی و رفع نیازمندیهای مذهبی مشغولاند.
۵ – برگزاری جلسه تفسیر قرآن، همه هفته چهارشنبهشبها بعد از نماز مغرب و عشا که بهصورت ثابت و میانگین حدود صد نفر شرکت میکنند و از سال ۷۲ تاکنون ادامه دارد.
۶ – درس شرح و تفسیر نهجالبلاغه در شبهای ماه مبارک رمضان
۷ – شرکت در جلسات متعدد و مناسبتهای مختلف مذهبی، سیاسی، اجتماعی بهویژه جلسات بسیجیان عزیز و غالباً همراه با سخنرانی.
۸ – حضور و سخنرانی در روستاها و مجالس مختلف
۹ – اداره جلسات هفتگی روحانیت شهر و طرح سلسله مباحث فقهی و سیاسی اجتماعی و… که بهصورت میانگین حدود ۲۵ نفر در جلسات حضور دارند. این جلسات از زمان مرحوم والد دایر و هنوز ادامه دارد و بهصورت سیار هفتهای یکشب منزل یکی از روحانیون همراه با شام میباشد.
۱۰ – اقامه مجلس در وفیات و موالید و مناسبتهای دیگر در مسجد.
۱۱ – برگزاری جلسات برای بانوان، جوانان، بسیجیان و دعوت از سخنرانان کشوری برای افاضه و سخنرانی و یا ارائه اطلاعات و تحلیلهای سیاسی اجتماعی و…
۱۲ – برگزاری یادواره علما هزارجریب نکا که منطقهی عالمخیز با مردمی عالمپرور است و علمای فراوانی درگذشته و حال ازآنجا برخاستند که نسل امروز چندان بازندگی و خدماتشان آشنایی ندارد و لازم است برای احیای نامشان و تجلیل از فضل و تقوا و خدمات اجتماعی و فرهنگی آنان، برنامهای وجود داشته باشد. به لطف و عنایت پروردگار و با کمک و همت جمعی از عزیزان روحانی منطقه، این یادواره، همهساله در تابستانها بهصورت سیار در همان منطقه و هرسال در زادگاه یکی از علمای
سرشناس آن دیار، باشکوه خاص و شرکت علما و طلاب و عموم مردم و مسئولین برگزار میشود که علاوه بر برکات معنوی و فرهنگی، خدمات عمرانی و رفاهی منطقه را نیز تاحدودی در پی دارد و مسئولین را با مشکلات آن منطقه و چگونگی حل آنها آشنا میسازد.
اولاد
در سال ۵۵ ازدواج نمودم و دارای چهار فرزندم. دو دختر و دو پسر که هر دو پسرم بعد از گرفتن دیپلم فعلاً طلبه هستند. انشاءالله همه سالم و موفق به خدمت به اسلام و ملت مسلمان باشند.
فلله الحمد و له الشُّکر.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0