فقر پنهان در سایه سبز زندگی روستایی
حال ده سالی از این نامگذاری در تقویم رسمی میگذرد و اگر نیم نگاهی گذرا به یک دهه زندگی روستایی داشته باشیم میبینیم که دولت ها تلاش زیادی برای افزایش کیفیت زندگی در روستاها دارند اما این تلاش ها و برنامه ها چقدر موفق بوده، قابل بررسی است.
مشکلات موجود در برخی روستاها که طی سالیان گذشته بر روی هم تلنبار شد،موجب شد تا موج مهاجرتها پدید بیاید.مهاجرتهایی که باخود پدیدههای اجتماعی واقتصادی زیادی را به دنبال داشت. انتظار میرود هرساله در چنین روزی،مسولی بیاید و ازتحولی بزرگ که در روستاهایمان ایجاد شد، سخن بگوید وگرنه که شعارگونه حرف زدن و تبریک گفتن،گره گشا مشکلهای روستاییان وعشایر نیست.
کاهش جمعیت روستایی
چندی قبل صداوسیما درگزارشی،گفته است که درطول 60 سال،نسبت جمعیت روستایی از حدود۷۰درصد به حدود۲۵درصد رسیده است واین یعنی فاجعه و هنوز هم ابعاد این فاجعه به درستی از سوی بعضی مسولان درک نشد.
درکتابهای تاریخی دوران مدرسه بارها این جمله را خواندیم که تمدن ایرانی از زندگی روستایی آغاز شد. جامعه روستایی جایی برای زندگی،کشت وکار،دامپروری و شکار بود. بعدها به تدریج شهرها شکل گرفت و زندگی جدید آغاز شد.تکنولوژی به کمک مردم آمد وآنقدر توسعه یافت که کمکم شکافی بین جامعه روستایی و شهری ایجاد شد.روستاها که روزگاری مهدتمدن بشری بودند با گذشت زمان وناکارآمدی برنامه ریزان، همواره با مشکلات زیادی مواجه اند.
ناامیدی جوانان روستایی
راه مهمترین معضل جامعه روستایی است؛دسترسی آب آشامیدنی مناسب ، امکانات بهداشتی وتحصیلی دغدغه و نیاز اساسی روستاییان است. پس از سالها رنج، حالا که روستاها به آب لوله کشی دسترسی دارند،آب ندارند. کمبود آب به معضل جدی در روستاها به ویژه روستاهای بالادست تبدیل شد.
جوانها برای داشتن آینده ای روشن به شهرهای همجوار مهاجرت کردند. روستاییانی که خود زمانی به زندگی در روستا و نگهداری از زمین های آبا واجدادیشان تعصب داشتند،حالا خود مشوق رفتن بچه هایشان بودند.زمین هایشان را فروختند تا مبادا آینده فرزندانشان همانند خودشان تلخ وسخت باشد.
با رفتن جوانان، چرخهای کار،تلاش وامید روستا ازکار افتاد. تنها پدران ومادران سالخورده در روستا باقی ماندند.زمین های اجدادیشان کوچک و کوچکترشد.بعدها که موج معکوس مهاجرتها شکل گرفت،روستاهایمان اگر قبول داریم که روستاییان حافظ فرهنگ اصیل ایرانیاند،پس گره گشایی مشکلات جامعه تولیدکنندگان وزحمتکشان عرصه تولید چرا انجام نمیشود!شعار گردشکری روستایی میدهیم اما بودجه ای را برای بازسازی و پاکسازی قناتهای قدیمی روستا نمیدهیم.ح مام های صد ساله بعضی از روستاها که میتوانست در جذب گردشگر روستا تاثیر داشته باشد را رها کردیم تا به تدریج ازبین بروند. وضعیت آببندانها که تعریف چندانی ندارد.
خانههایی که مقاوم نیستند
اگر به میزان خسارت زلزلههایی که در چند سال اخیر در کشور آمده،دقت کنیم به عمق فاجعه پی میبریم.آمار تخریب ناشی از زلزله، سیل و طوفان در روستاها به ویژه روستاهای دور دست زیاد است.سیل که بیاید، سقف آرزوهای اهالی روستا زیرآب می رود.خانههایی که خراب شد.زمینهای کشاورزی و باغهایی که به زیرآب رفتند.دامها تلف شدند،مرغ وخروسهایی که باسیل رفتند.دیگر جانی نمیماند.
روستاییان میمانند با یک دنیا اندوه وفشار روحی.خشکسالی که آمد، دیگر اندک امید باقی مانده روستاییان از بین رفت.شالیزارهای سبز به کشتزاری خشک تبدیل شدند.درد را از هر طرف که بنویسید درد است اما دردی بالاتر از این همه مشکلات،وعده های پوچ مسولان است.دوندگیهای بیحاصل برای گرفتن تسهیلات و خسارتهای ناشی از حوادث.مشکلات موجود در روستاها، به دلیل سومدیریتها در دولتهای مختلف به وجود آمده است.
در حوزه آبخیزداری مشکلات را به درستی حل نکردند.وزارت نیرو،سازمان جنگلها،بنیادمسکن،اداره راه و دهها سازمان و ارگان دیگه با اهمال کاری،نتوانستند آنطور که شایسته است،توسعه همه جانبه رابرای جامعه به ویژه در حوزه روستایی به ارمغان بیاورند.
سفره هایی که کوچکتر شد
نداشته های زندگی روستایی زیاد است که اگر درسطح کلان به آن رسیدگی میشد شاید امروز ماهم مثل سایرکشورها، روستایی ثروتمند و شاداب داشتیم.نداشتن مسکن مقاوم،نداشتن سند ثبتی برای املاک مسکونی وغیرمسکونی،نداشتن درآمدکافی از کشاورزی و باغداری وباصرفه نبودن دامداری،نبود سیستم درست درچرخه تولید به مصرف،نبود برنامه حمایتی مشخص برای جبران خسارتهای خشکسالی و حادثههای طبیعی،نبود پوششهای درست بیمه ای،نبود عدالت آموزشی،درمانی و رفاهی،افزایش مهاجرت به شهرها همه و همه باعث کوچکترشدن سفرههای روستاییان و رنج بیشتر آنهاشده است.
در جامعه روستایی چیزی به اسم بازنشستگی وجود ندارد.زن و مرد روستایی با دستان لرزان وکمرهای خمیده تا قبل از اینکه مرگ به سراغشان بیاید،مشغول کارند.به دلیل خلاهای قانونی و نبود سیستم درست بیمه،وضعیت بازنشستگی و شرایط سالمندیشان نگران کننده است.
تقویت دهیاری وشوراهای روستا
دهیاری و شوراهای روستاها را برای سهولت در انجام امور اداری،ایجاد کردند این خود اقدام خوبی است اما به شرط دادن اختیارات و بودجه کافی.دهیاریها باید تقویت شوند تا روستا در مسیر توسعه و شکوفایی قراربگیرد. اما آنطور که دیده میشود، نقش آنها بیشتر معدود به کارکردهای سیاسی و عمرانی است.طرحهای هادی روستایی هر۱۰سال نیاز به تغییروبازنگری دارد اما سالها زمانمیبرد تا مطالعات طرح تمام شود و بعد از آن چند سالی طرح به دلیل نبود بودجه نیمه کاره رها میشود.
به دلیل نبود متولی توانمند درحوزه توسعه روستایی و مدیریت پراکنده،هنوز روستاهای ما نتوانستند به جایگاه درست خود دست یابند.دادن بستههای معیشتی برای رفع فقر در روستاها خود نشان از آن دارد که مسولان به دنبال حل ریشه ای مشکلات روستاییان نیستند.برای زندگی پایدار در روستا باید درآمد پایدار ایجاد کرد.از ظرفیت و امکانات روستا به نحو درستی استفاده کرد.خدماتی که به روستا داده میشود باید متناسب با خدمات شهری باشد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0