فریادِ سکوتِ تپه گردکوهِ قائم شهر
مهدی خلیلی (باستانشناس و پژوهشگر): پس از اتمام کاوش باستانشناسان در سال 1388، محدوده کاوش، جهت حفظ فضای کاوش شده، با داربست و ایرانیت مسقف شد اما متأسفانه مدّتی بعد داربستها شبانه به سرقت رفت و به تخریب بیشتر این محوطه افزود.دغدغه دوستداران تاریخ و فرهنگ قائمشهر این است که در منطقهای با پیشینه سههزار […]

مهدی خلیلی (باستانشناس و پژوهشگر): پس از اتمام کاوش باستانشناسان در سال 1388، محدوده کاوش، جهت حفظ فضای کاوش شده، با داربست و ایرانیت مسقف شد اما متأسفانه مدّتی بعد داربستها شبانه به سرقت رفت و به تخریب بیشتر این محوطه افزود.دغدغه دوستداران تاریخ و فرهنگ قائمشهر این است که در منطقهای با پیشینه سههزار ساله که نه تنها موزه آثار تاریخی ندارد، بلکه به آثار تاریخی موجود نیز توجه اساسی نمیشود. طبعاً اداره میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری به تنهایی نمیتواند اقدام بزرگی در جهت حفظ و نگهداری مداوم از این آثار ارزشمند داشته باشد. لذا عموم، انجمنهای مردمنهاد و همه ادارات این شهرستان باید به اهمیت آن توجه کنند.
یک دهه پیش زمانیکه دانشجوی مقطع کارشناسی رشته باستانشناسی بودم و قصد بازدید از تپه تاریخی گردکوهِ قائمشهر را داشتم گمان نمیکردم با یک محوطه باستانی عظیم روبهرو خواهم بود. پس از بازدید و به وجد آمدن از بزرگترین اثر تاریخیِ مازندران، سؤالاتی زیادی ذهن مرا مشغول کرد که تنها با کاوشهای مداوم باستانشناختی و نتایج تحقیقاتی گسترده و میانرشتهای، میتوان به آن دست یافت. باید پذیرفت خواه و ناخواه زندگی انسانی با تاریخ گره خورده است. وقتی از گذشته خود حرف میزنیم یا وقتی به تاریخچه هر موضوعی میپردازیم در واقع به تاریخ مراجعه میکنیم. یکی از راهها و درک درست از تاریخ، پرداختن و مطالعه درباره آثار تاریخی ازجمله تپههاست که روزگاری محل سکونت انسانهایِ پیشین بوده است.
محوطه تاریخیِ گردکوه در محله جمنان قائمشهر و در حاشیه غربی رودخانۀ سیاهرود قرار دارد و شامل سه تپه به بلندای 25، 15 و 10 متر است که مجموع عرصه و حریم آن 75 هکتار است. نخستین باستانشناسانی که در دهه 1350 و 1360 این تپه سهگانه را مورد بررسی قرار دادند زندهیاد موسی درویشروحانی، زندهیاد استاد منوچهر ستوده و استاد یزدان نورانی کوتنایی بودند.
تپه گردکوه در سال 1382 به شماره 8803 در فهرست آثار ملّی کشور به ثبت رسید. نخستین کاوش باستانشناختی این محوطه، در سال 1387 بود که گمانهزنی برای تعیین حریم بخش شمالی محوطه صورت گرفت. در سال 1388، گروهی از باستانشناسان به سرپرستی عبدالمطلب شریفی و با همکاری مهدی عابدینیعراقی و سیامک سرلک به مدّت دو ماه کاوش باستانشناختی گستردهای در تپۀ بزرگ این محوطه انجام دادند که گزارش نتایج آن هنوز به چاپ نرسیده است لذا اکنون از روند و نتایج آن کاوش آگاهی نداریم. با توجه به یافتههای کاوش باستانشناختی، این محوطه از عصر آهن دو (حدود سههزار سال قبل) تا دورۀ تیموری (حدود ششصد سال قبل) محل سکونت بوده است. پیشنهاد میشود برای مطالعه بیشتر در این خصوص به کتاب نگارنده این سطور با عنوان «قائمشهر؛ باستانشناسی و آثار تاریخی» رجوع کنید.
برای بسیاری از غیرباستانشناسان این سؤال مطرح است که این تپههای باستانی چگونه و چه زمانی به وجود آمدهاند؟! شاید پاسخ به این سؤال جالب و مهم، غلفت از سوی باستانشناسان باشد که هنوز پس از یکصدوشصت سال از آغاز فعالیتهای باستانشناختی در ایران و هشت دهه ورود این رشته در دانشگاههای ایران و تربیت باستانشناسان ایرانی، بایسته و شایسته ماهیت این رشته را برای عموم معرفی و بازگو نکردهاند. تپهها در واقع بازماندهای از یک سکونت انسانی موقت یا دائم در گذشته هستند.
تپههایی که امروزه شاهدیم با وسعت کوچک در واقع بقایای روستاها و تپههای بزرگتر، بقایای شهرهایی از سدهها یا هزارههای پیش هستند. این محلهای سکونت انسانهای قدیم است که به دلایلی ازجمله انواع بیماریها، بلایای طبیعی مانند زلزله و سیل، جنگ و یا کوچ، متروک شدهاند و پس از سدهها یا هزارهها در خرواری از خاک مدفون شدند. به دلیل اینکه معمولاً پیرامون این محوطههای تاریخی مورد شخمزدن و کشت قرار میگیرد، مورد تخریب واقع میشود و به مرور فقط هسته مرکزی این تپه باقی میماند و امروزه به شکل کلهقندی یا مخروطیشکل میبینیم.
لازم است گذری به منابع تاریخی در خصوص این محل باستانی داشته باشیم تا اهمیت تاریخیِ این محوطه روشنتر شود. آنچه که از تاریخ این محوطه بزرگ در منابع نخستین و میانه هجری قمری میدانیم آن است که نام پیشین آن چمنو یا جمنو بوده است. برخی پژوهندگانِ تاریخ و زبانِ طبری معتقدند که چمنو به معنایِ محلّی است که چمنزار انبوهی دارد. به روایت منابع متعدد، چمنو در دورههای مختلف تاریخی به سبب موقعیت استراتژیکی و نظامی محل لشکرکشیها و نبردهای زیادی بوده است. ابناسفندیار (پدر تاریخنویسی مازندران) صراحتاً از قلعه چمنو در زمان حکومت عباسیان که سیصد نیرو به فرماندهی خلیفهبن بهرام در آن مستقر بودند یاد میکند.
در قرن سوم هجری قمری سلیمانبن عبدالله امیر طاهری مازندران و حسنبن زید علوی در چمنو جنگیدند. پس از شکلگیری حکومت علویان طبرستان، حسنبن زید ملقب به داعیکبیر، آمل را فتح کرد و پس از آن عازم فتح ساری شد. او در نیمهشبی به ساری حمله برد و در حالیکه سلیمانبن عبدالله در خواب بود، علویان ناگهان وارد شهر شدند و آن را تصرف کردند. سلیمان از مهلکه جان به سلامت بهدر برد و بهسوی گرگان رفت. او دگربار سپاه پراکنده خود را جمع کرد و به یاری سپاهی از خراسان آماده نبرد با حسنبن زید شد. حسنبن زید هنگامی که از حرکت سلیمان طاهری آگاهی یافت به چمنو رفت و از مامطیر (بابل) و آمل نیروی کمکی درخواست کرد.
در جنگی که در چمنو روی داد، داعیکبیر شکست سختی خورد و بسیاری از نیروهایش کشته شدند. احتمال میرود که یکی از عوامل تخریب همیشگیِ قلعه چمنو همین رویداد بزرگ تاریخی باشد. برپایه روایتهای متون گذشته، عمارتی در تراس رودخانه سیاهرود در نزدیکی چمنو، پل چمنو، بنای مزار سیّدنظامالدین و حمّام وجود داشته که امروزه فقط مزار سیّدنظامالدین آن هم با سازهای جدید باقی مانده است.
تپه گردکوه یکی از یکصد اثر تاریخی این شهرستان است که به تعبیری شناسنامه و هویّت تاریخی این منطقه محسوب میشود. در بسیاری از کشورهای توسعهیافته دنیا و حتّی در برخی شهرهای ایران، گردشگریِ آثار تاریخی اقتصاد نخست آنان است و به تعبیری صریح آنکه برای این نوع گردشگری و اقتصاد سلامت، برنامههای اساسی دارند. به همین دلیل علاوه بر معرفی آن آثار تاریخیـفرهنگی ارزشمند، در حفظ و نگهداری آن نیز کوشش میکنند.
در حوزه جغرافیایی رودخانه تِلار (سوادکوه تا لاریم) به خصوص در قائمشهر آثار تاریخیِ زیادی از هزارهها و سدهها پیش باقی مانده که هر از گاهی به سبب بیمهری برخی ادارات، نهادها و گاهاً از سوی مردم مورد تخریب واقع میشوند. چطور میتوان محوطه باستانی به این بزرگی در قلب قائمشهر را، که به استناد یافتههای باستانشناختی، تاریخ سههزار ساله در خود دارد، رها کرد؟!. محوطهای به این بزرگی و سابقه تاریخی مشخص و یافتههای باستانی ارزشمند ابداً شایسته آن نیست که مورد غفلت قرار گیرد. تعرض برخی از زمینداران مجاور به عرصه و حریم تپه، پوشش انبوه درختچهها و گیاهان خودرو و حفاریهایِ غیرمجاز از عوامل اساسی تخریب تپه سهگانه گردکوه است.
پس از اتمام کاوش باستانشناسان در سال 1388، محدوده کاوش، جهت حفظ فضای کاوش شده، با داربست و ایرانیت مسقف شد اما متأسفانه مدّتی بعد داربستها شبانه به سرقت رفت و به تخریب بیشتر این محوطه افزود.
دغدغه دوستداران تاریخ و فرهنگ قائمشهر این است که در منطقهای با پیشینه سههزار ساله که نه تنها موزه آثار تاریخی ندارد، بلکه به آثار تاریخی موجود نیز توجه اساسی نمیشود. طبعاً اداره میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری به تنهایی نمیتواند اقدام بزرگی در جهت حفظ و نگهداری مداوم از این آثار ارزشمند داشته باشد. لذا عموم، انجمنهای مردمنهاد و همه ادارات این شهرستان باید به اهمیت آن توجه کنند.
این توجه علاوه بر آگاهیبخشی، شامل حمایت مالی نیز میشود، تا باستانشناسان و پژوهندگان تاریخ به مطالعه، نگارش و انتشار تحقیقات درباره این آثار بپردازند. سالهاست باستانشناسان متخصص منتظر حمایتهای مالی و معنوی از سوی نهادهای دولتی هستند تا بتوانند به کاوش در محوطه بزرگ گردکوه بپردازند تا به تاریخ دقیقتر این منطقه برسند و زوایای تاریخیِ پنهان آن را آشکار سازند.
کاوش در چنین محوطههایی قطعاً بازدید گردشگران از نقاط مختلف را نیز به همراه خواهد داشت و دید و جلوهای زیباتر برای قائمشهر ایجاد خواهد کرد و اثربخشی اجتماعیـفرهنگی نیز به همراه خواهد داشت. پس از انجام کاوشهای باستانشناختی در این محوطه تاریخی، میتوان این تپه را همانند گوهرتپه بهشهر، تپه نوشیجان ملایر، شهر سوخته در سیستان و بلوچستان، تپه سیلک کاشان و تپه کنارصندل جیرفت، به سایتموزه تبدیل کرد تا در طول سال علاقهمندان به آثار تاریخی از آن بازدید کنند. برای حفاظت و نگهداری تپه گردکوه، شرط نخست حمایت از کاوشهای مداوم باستانشناختی و ایجاد سایتموزه دائمی در آن است. به امید آن روزی که آرزوهای به حقِّ دوستداران تاریخ حوزه تِلار و سیاهرود به واقعیت به پیوندد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0