یار دیرینه شهید رحیم کابلی از خاطراتشان میگوید
رحیم کابلی متولد یازدهم مهر ماه ۱۳۴۲ از روستای قره تپه بهشهر است که در ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۹۵ در درگیری با داعش با اصابت گلوله به قلب و پهلو بهعنوان یکی از ۱۳ مدافع حرم خانطومان به شهادت رسید، همه بازگشتند اما حاج رحیم ماند تا اینکه همزمان با دهه اول محرم ۱۴۰۱ قصد دیار کرد.
پس از شنیدن خبر بازگشت پیکر حاج رحیم به همراه پیکر شهیدان محمدامین کریمیان و مصطفی تاش موسی، با یار دیرینه حاج رحیم که در طی این سالها همواره در محافل و مراسمات مختلف به بیان خاطرهگویی از شهید مشغول بود گفتوگویی ترتیب دادیم؛
مفید اسماعیلی سراجی اهل قائمشهر در گفتوگو با حرف مازندران میگوید: از سال ۱۳۶۳ با شهید رحیم کابلی آشنا شدم، مدتی را در گردان حمزه در زمان جنگ با شهید همرزم بودم، بعد از جنگ در لشکر ۲۵کربلا بهعنوان همکار در کنار هم بودیم، دو مرتبه به اتفاق هم در سالهای ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ راهی ماموریت در سوریه شدیم.
وی اضافه میکند: ارتباط بنده و ایشان رابطهای نزدیک و معنوی بود و با هم در موضوعات مربوط به ترویج فرهنگ و ایثار و شهادت همنظر بودیم، زمانی که حاج رحیم بازنشست شد و بنده مسئولیت کنگره شهدا را برعهده داشتم، شهید را بهعنوان مسئول راویان دفاع مقدس استان معرفی کردم و بعدها هم حاج رحیم در این بخش و جبهه فرهنگی استان فعالیت میکرد و مسئول روایت فتح شد.
خوشفکر و قاطع بود
اسماعیلی با بیان اینکه شخصیت رحیم در زمان جنگ شخصیتی نظامی بود و بهخاطر سابقه طولانی در جبهه سمت فرماندهی را داشت، زمانی که من در جایگاه فرمانده گروهان اسیر شدم وی جانشین گردان بود، عنوان میکند: زمان جنگ بیشتر ارتباط نظامی داشتیم چون شهید از نظر سنی و جایگاه از من بزرگتر بود، در ان مقطع هم فرماندهان ارتباط نزدیکی با بقیه داشتند، در جلسات بیشتر اوقات با هم بودیم.
این یادگار دوران دفاع مقدس ادامه میدهد: شهید رحیم بهعنوان یکی از فرماندهان شجاع و دائمالجبهه در زمان جنگ بود، خوشفکر بابرنامه و قاطع بود.
وی یادآور میشود: من بهخاطر علاقه به مسائل فرهنگی از گردانهای نظامی فاصله گرفتم، آقا رحیم هم بعد از دفاع مقدس وارد ستاد شد و در بخش بازرسی خدمت میکرد و ماموریتهای خود را به نحو احسن انجام میداد و بسیار وظیفهشناس بود، گاهی به افرادی که از نظر جایگاه از او بالاتر بودند در زمانی که پای وظایف سازمانی به میان میآمد رفتار محکمی داشت.
قدردان همسرش بود
اسماعیلی تصریح میکند: شهید کابلی در حوزه پیامرسانی خون شهدا جزو افراد شاخص و تاثیرگذار بود، تا جایی که خیلی از دانشجوها و دانش آموزان دختر و پسر او را عمورحیم صدا میکرد باوجود آنکه وی فرد سختگیری بود، رحیم از یک جایی به بعد در حوزه فعالیتهای فرهنگی همچون روایتگری و شعرخوانی در محافل حضور میکرد و با ادبیات زیبای حماسی اقدام به بیان خاطره تبیین و پیوند مسائل گذشته با موضوعات روز میکرد.
این مدافع حرم با تاکید بر اینکه رحیم شاید از نظر کلاسیک از سواد دانشگاهی بهرهای نبرد اما توانسته بود بهدرستی بین حوادث گذشته با مسائل روز ارتباط برقرار کند، عنوان میکند: هدفش نیز تبیین معارف در حوزه شهدا بود، در جنگ مربوط به پیدایش داعش شهید رحیم احساس وظیفه کرد و در سه مرحله به سوریه اعزام شد، بار اول بهصورت مستشاری، در دو مرحله بهصورت نظامی که در مرحله آخر به شهادت رسید.
وی خاطرنشان میکند: بنده در مرحله دوم او را همراهی کردم و احساس میکردم که او شهید میشد با سردار رستمیان صحبت کرده بودم تا وی را کمتر در مسائل مربوط به عملیاتها دخیل کنیم، چرا که نگاهش فرق کرده بود در بحث چگونگی اداره جنگ دغدغهاش بیشتر انجام صحیح مسئولیتش در میدان عمل بود، گویی رها شده بود.
اسماعیلی اضافه میکند: ما در عملیاتی که شهید محرم علی مرادخانی به شهادت رسید حاج رحیم را شرکت ندادیم، او گفت من حوصلهام سر رفته بود که چرا در عملیات نیستم نزدم آمد یک شب تا صبح بیدار بودیم و او در حال تعریف کردن خاطراتش در زمان جنگ و چرایی حضورش در سوریه و اینکه چه کسانی باعث رشدش شدند یادی از سردار شهید ناصر بهداشت و سردار شهید جعفر شیرسوار کرد و گفت من زندگی خود را مدیون این دو سردار هستم خیلی خوشحال بود که سربازی دو ولی امر را انجام داد، زندگی شخصی پسرش علی و دخترش زهرا خانم گفت و از همسرش قدردانی میکرد.
همه زندگی او دین و مذهب بود
این نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس میگوید: در روستای که خلسه بودیم پسر حاج رحیم یعنی علی کابلی نیز حضور داشت، حاجی بین راه میگفت خیلی خوشحالم از اینکه با پسرم همرزم هستم هر دو در رکاب مقام معظم رهبری برای اهل بیت (ع) میجنگیم، گفت که میدانی الان به حال چه کسی غبطه میخورم گفت به حال همسرم اینکه چقدر ثواب میبرد هم نگران من و هم نگران فرزندش است که میزان ثواب قابل نوشتن نیست، من در آن لحظه به حال خودش غبطه رفتم، چرا که من خودم به پسرم گفته بودم جای شما نیست مگر بچه بازی است پسرم به من گفت شما چقدر بیانصاف هستید خودتان زمانی که به جبهه میرفتید سنتان کمتر از اینها بود، من در آن لحظه به کار خودم فکر کردم اما رحیم از همرزم بودن با پسرش لذت میبرد.
وی یادآور میشود: در کل رحیم فردی وارسته بود، بخشی از آن به زحماتی برمیگردد که والدین او برایش کشیدند، مادربزرگ ایشان تاثیر خوبی گذاشت چرا که والدین او سنتی بودند و در ادامه او تغییر مکتب داد و به واسطه مادربزرگ خود شیعه شد، حضور در دفاع مقدس به اعتقادات او عمق بخشید؛ اقدامات او هم سبقه دینی و مذهبی داشت، خلاصه زندگی او نشان از همین دارد.
گفتنی است؛ پیکر سه شهید مدافع حرم مازندرانی (شهید مصطفی تاش موسی، شهید محمدامین کریمیان و شهید حاج رحیم کابلی) در دهه اول محرم در شهرهای رامسر، بهنمیر و بهشهر تشییع و خاکسپاری خواهد شد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0