سونامی بیکاری تحصیلکردهها در مازندران
مازندران با وجود قطب منابع ثروت نتوانسته از موهبتهای داشته استفاده کند و همچنان بر فارغالتحصیلان بیکاری افزوده میشود.سایه بیکاری در جامعه به فقدان یک شغل ختم نمیشود، بلکه آمار مستقیمی با آسیبهای اجتماعی و مشکلات زیادی دارد که در قطار بیکاری حرکت میکنند.بزرگترین مشکل اقتصادی این روزها که بر سر اقشار مختلف به […]

مازندران با وجود قطب منابع ثروت نتوانسته از موهبتهای داشته استفاده کند و همچنان بر فارغالتحصیلان بیکاری افزوده میشود.سایه بیکاری در جامعه به فقدان یک شغل ختم نمیشود، بلکه آمار مستقیمی با آسیبهای اجتماعی و مشکلات زیادی دارد که در قطار بیکاری حرکت میکنند.بزرگترین مشکل اقتصادی این روزها که بر سر اقشار مختلف به ویژه جوانان کشور آوار شده و سنگینی آن تبعات زیادی برای فرد و جامعه دارد، بیکاری است.لحظاتی را که فرد بهخاطر نداشتن شغل با آن دست و پنجه نرم میکند، چیزی جز کاهش عزت نفس، نگرانی، اضطراب و همچنین افزایش اختلافات خانوادگی، تنش در روابط زناشویی، احتمال بروز رفتارهای پرخاشگرانه و نابههنجاری به ارمغان نخواهد داشت.آمار و ارقام رسمی کشور این روزها حال و روز خوشی برای اشتغال بازگو نمیکند، اقتصاد تبدار کشور نشان میدهد که نتوانستیم شعارهای این چند سال متمادی در خصوص اقتصاد مقاومتی را به درستی گام برداریم و آن را به عنوان مهمترین مطالبه و دغدغه جوانان تمام و کمال نشان دهیم.نرخ بیکاری کشور بر اساس فرمول اتحادیه جهانی کارگری 12.5 درصد و براساس اشتغال پایدار و مداوم حدود 24 تا 25 درصد است و این زمانی نگرانکنندهتر میشود که در جوانان تحصیلکرده از 35 درصد پای خود را فراتر گذاشته است که زنگ خطری بزرگ برای جامعه خواهد بود.به گزارش بلاغ،هر چند که مسئولان دولتی از اشتغالزایی سخن گفتند اما آخرین آمارها نشان از سونامی بیکاری در کشور است که بر مشکلات اجتماعی میافزاید این کلیگویی بخش کوچکی از مرثیه پر غصهای است که شاهد آن هستیم چرا که بیکاری جوانان بر شدت انفجارفرار مغرها میافزاید.شاید اگر در روزگاری افراد تحصیلکرده شانس بیشتری در انتخاب شغلهای تاثیرگذار و کلیدی داشتند و پرش یک جوان از دیوارهای کنکور موفقیت عظیمی در پی داشت، امروزه برای یافتن شغلی نه تنها متناسب با تحصیل باید هفت خان زیادی را پشت سر بگذرانند.ناهماهنگی میان رشتههای تحصیلی و بازار کار که بدون در نظر گرفتن اولویت بازار کار رشتههای دانشگاهی در نظر گرفته میشود، ناکارآمدی نظام آموزش عالی و باز شدن دانشگاههای آزاد، غیرانتفاعی، پیام نور، علمی کاربردی و تبدیل آنها به درآمدزایی و اشباعشدن برخی رشتههای تحصیلی بر افزایش نجومی بیکاری دامن زده است.وقتی آمار بیکاری تحصیلکرده از مرز 35 درصد هم میگذرد، میتوان گفت که از هر سه جوان تحصیلکرده یک نفر بیکار است و با این فرض اگر سالانه یک میلیون فارغالتحصیل در کشور داشته باشیم، تقریبا 500 هزار جوان تحصیلکرده ایرانی در هر سال به سیل میلیونی بیکاران اضافه میشود.مازندران با وجود قطب منابع ثروت نتوانسته از موهبتهای داشته استفاده کند و همچنان بر فارغالتحصیلان بیکاری افزوده میشود.اقتصادی خواب آلوده که با وجود آبوهوای مناسب، طبیعت بکر و نیروی انسانی میتوانست سرآمدی در کشور شود؛ حال با کجسلیقیها دچار اقتصاد بیمار گونهای شده است که همت بلند مسولان و مردم را میطلبد.
*۱۰ دلیل بحرانی شدن بازار کار تحصیل کردهها
۱- جمعیت دارای تحصیلات عالی بعد از انقلاب ۱۴ برابر شد که این میزان برای مردان حدود ۱۰ برابر و برای زنان ۲۳ برابر است؛ اما ظرفیت های بازار کار به عقیده کارشناسان اقتصادی و بازار کار نه تنها پیشرفت چندانی برای پذیرش سیل متقاضیان کار نداشته، بلکه در مواردی پس رفت نیز داشته است.
۲- جامعه برای جستجوی بهتر کار از سطح تحصیلات کاردانی در دهه ۶۰ به سمت تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد در دهه ۹۰ حرکت کرده است. این مسئله علاوه بر اینکه سطح توقعات جامعه از کار و اشتغال را تغییر می دهد، شاغل شدن افراد را پیچیده تر می کند که خود دلیلی بر بروز بحران بیکاری برای فارغ التحصیلان است.
۳- طی یکی دو دهه گرایش شدیدی به برخی رشته ها مانند بازرگانی، حقوق، مهندسی، رشته های گروه بهداشت و پزشکی، کشاورزی، کامپیوتر، دامپزشکی، علوم تربیتی و… شکل گرفت که نتیجه آن انباشت تقاضا برای کار برای فارغ التحصیلان این رشته ها، دشوارتر شدن ورود به بازار کار و در نتیجه دامن زدن به بیکاری کارجویان جوان است.
۴- آمارها نشان می دهد تمایل به تحصیل در برخی از این رشته ها به صورت تصاعدی و چشمگیر افزایش یافته است. به عنوان نمونه متقاضیان تحصیل در رشته های گروه بهداشت و پزشکی ۱۷ برابر شده، اما آیا بازار کار برای همه این افراد جا دارد؟
۵- با وجود بی میلی بیشتر فارغ التحصیلان به تحصیل در برخی رشته ها مانند زیرگروه های خدماتی، اما نرخ بیکاری افراد فارغ التحصیل در این رشته ها از سال ۶۵ تا ۹۰ کاهش یافته و در سال های گذشته این رشته ها از بازار کار بهتری برخوردار شده اند. بنابراین نامتوازن بودن تحصیل در رشته های مختلف نیز دلیلی بر مسئله دار شدن اشتغال کارجویان درس خوانده است.
۶- برخی گروه های تحصیلی مانند کشاورزی، دامپزشکی و علوم تربیتی دارای بالاترین درصد از بیکاران هستند که دلایل گوناگونی دارد. اساسا در ایران، هیچگونه پایش و تحقیقی از وضعیت بازار کار رشته های دانشگاهی توسط دولت و یا خود دانشگاه ها صورت نمی گیرد و افراد بدون هرگونه اطلاعی از بازار کار آینده رشته های تحصیلی، وارد دانشگاه ها می شوند.
۷- رشته های تحصیلی دانشگاهی توسط خود جوانان نیز اغلب بر اساس نیازسنجی بازار کار صورت نمی گیرد و افراد بر اساس پارامترهای دیگری مانند علاقه شخصی، رشته دانشگاهی انتخاب می کنند. این مسئله باعث می شود درصد قابل توجهی از کارجویان در زمان جستجو برای شغل، با مشکلات جدی مواجه شوند.
۸- به دلایل نامعلوم نرخ مشارکت اقتصادی افراد دارای تحصیلات عالی از ۶۸.۹ درصد در سال ۶۵ به ۴۸ درصد در سال ۹۰ کاهش یافته که معنای آن سرگشتگی و بی برنامگی درصد قابل توجهی از افراد تحصیل کرده درباره آینده خود است.
۹- بیکاری افراد دارای تحصیلات عالی در فاصله سال های ۶۵ تا ۹۰ به میزان ۴ برابر شده است؛ با این حال دانشگاه ها همچنان به روند جذب دانشجو ادامه می دهند و صف متقاضیان ورود به دانشگاه هم برقرار است. همچنین شاید زمان آن رسیده باشد که بخش قابل توجهی از تحصیلات پس از دیپلم متوسطه به سمت رشته های فنی و مهارت آموزی سوق پیدا کند.
۱۰- اگر قرار است دانشگاه ها به روال رقابتی جذب دانشجو ادامه دهند، یکی هم باید برای بازار کار فارغ التحصیلان دانشگاه ها، برنامه ریزی کند به نحوی که یا پذیرش میلیونی دانشجو تا چند سال متوقف شود و یا اینکه فرصت های جدید شغلی برای ورود افراد به بازار کار فراهم شود.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0