زن ایرانی در رسانه ملی

حرف آنلاين:  حضور و نقش زنان در رسانه ها از دیرباز در بسیاری از کشورها موضوع مورد بحث مجامع علمی – اجتماعی بوده است، بخصوص زمانی که حضور و جایگاه زن از لحاظ کیفی  مورد  نظر  قرار می گیردحساسیت و اهمیت آن نمایان ترمی گردد.اهمیت پرداختن به چنین موضوعی زمانی آشکار می گردد که مشارکت رو […]

حرف آنلاين:  حضور و نقش زنان در رسانه ها از دیرباز در بسیاری از کشورها موضوع مورد بحث مجامع علمی – اجتماعی بوده است، بخصوص زمانی که حضور و جایگاه زن از لحاظ کیفی  مورد  نظر  قرار می گیردحساسیت و اهمیت آن نمایان ترمی گردد.اهمیت پرداختن به چنین موضوعی زمانی آشکار می گردد که مشارکت رو به رشد زنان را در رسانه ها شاهد هستیم. در عصرجدید رسانه از اهمیت ویژه ای برخوردار است ونقشی انکارناپذیردارد و به عبارتی ذات جدانشدنی ارتباطات می باشد.

رسانه ها  از طریق هنجارهای اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی وسیاسی مخاطبان را با الگویی از روابط  انسانی و اجتماعی آشنا  می سازند وجامعه  و ارزش  های آن را دستخوش تغییر می کنند.اما درمیان  وسایل جدید ارتباط  تلویزیون به  دلیل تاثیر عمیق اجتماعی  وفرهنگی که در تقویت و انتقال ارزش های فرهنگی و اندیشه ها دارد جایگاه بالایی راکسب کرده است.به خصوص در جامعه  ما به رغم پیشرفت های فناوری و تنوع  وسایل ارتباط جمعی ،تلویزیون بیش از دیگر رسانه ها با استقبال و توجه  عموم مردم  مواجه است. چنانچه طبق سخنان معاون سیما دراختتامیه سومین جشنواره جام جم در25دی1392میانگین تماشای تلویزیون در ایران  روزهای عادی بیش از3ساعت و در روزهای تعطیل تقریبا به 5ساعت در روز هم می رسد.  با توجه به  این آمار، استفاده  فراگیر و مستمر از رسانه به طورحتم نقش مهم وعمده ای درشکل گیری یا تقویت افکار و عقاید و نگرش های  جامعه  ایفا خواهدکرد.

  یکی از مهمترین نقش های تلویزیون توجه به مسائل جنسیتی  و تصویری است که از زن ارائه می دهد.  رسانه های تصویری از جمله تلویزیون چهره زن را در قالب های متفاوتی به تصویرکشیده اندکه گاهی چهره واقعی  و مستند نبوده است.این تصاویر در عمل  و اندیشه  مردم  تاثیرگذار است زیرا یکی از کارکردهای مهم تلویزیون ،جامعه پذیری و درونی کردن ارزش هاست و باعث می شود تصاویر و الگوهای ارائه شده دراندیشه ها جای گیرد.بازنمایی زنان در محتوای رسانه ای قسمتی از سیاست های تولید است که با عقاید ، خواسته ها و نیازهای تولید کننده در ارتباط است و  بازنمایی های  متفاوت  واحتمالا تفسیر های متناقضی را از سوی مخاطبان درپی خواهد داشت.

یکی از مهمترین مباحث فرهنگ سازی در رسانه ها ایجاد ذهنیت های متفاوت از نقش های جنسیتی و تبلور هویت انسانی در سیمای زن و مرد و جایگاه متناظر آن ها نسبت به یکدیگر است. تعریفی که رسانه ها از زنان ارائه می دهند اغلب تکرار نقش های کلیشه ای ، واژگونی حقایق روحی و ذهنی آنان در پوشش های خاص و غیر مستقیم است.چنانچه اذهان عمومی هیچگونه پیش داوری و قضاوتی در این خصوص نمی توانند ارائه دهند زیرا تصویرسازی های رسانه ای آنچنان در پس زمینه های ذهنی شان جای گرفته که جای تجربه و عینیت را برایشان پر کرده است.

وقتی زنان در آثار و تولیدات رسانه ملی مشکل هویت دارند و از بی هویتی رنج می برند چگونه می توان از نسل جوان بخصوص بانوان خواست که هویت مستقل خود را حفظ کنند؟ اهمیت این موضوع آنجا شکار می شود که اگر زنان برجسته و کمال یافته در آثار تلویزیونی به نمایش درآیند می توانند چنان الگوی مناسب بسازند که مورد تایید و مقبولیت عامه قرار گیرد.

از زمانی که زنان وارد عرصه ی رسانه ای شده اند، حضور آنان بیشتر برای تلطیف و جلوه بخشیدن به محصولات رسانه و استفاده ابزاری بوده است .  چهره ای که از زنان به خصوص در دهه 60 و 70 میلادی چه در ایران و چه در جهان دیده می شود اغوا گر ،زیبا  دارای جذابیت های جنسی  و اغلب فریبکار است. قبل از انقلاب اسلامی در ایران  نیز  با همین  شدت  و ضعف چهره ای مخدوش و بی هویت از زن ایرانی ارائه می دادند ،زنان یا نقش  وقیحه ای اغواگر  یا دخترک معصوم و بی کفایت و یا زنی خانه دار سنتی کم سواد و متعلق  به طبقه پایین اجتماع را ایفا می کردند .پس از انقلاب و تحولات عظیم سیاسی،فرهنگی،اقتصادی حضور زنان در رسانه ها تعریف جدیدی یافت که علی رغم چالش های بسیار توانست به پایگاه مناسب تری برای آنان در این  وادی ترسیم کند اما با وجود همه  تلاش هایی که صورت گرفت چهره،جایگاه و هویت زن از حضوری نامنسجم ،بی هویت و گاه تحقیر شده حکایت می کند.  مثلا” در برخی از سریال های تلویزیونی زن موجودی حسود ،فتنه گر،کم عقل و فاقد شخصیتی در خور شان زن مسلمان و ایرانی است.(مانند زن صابر در فیلم ستایش یا خانم شیرزاد در ساختمان پزشکان)این دیدگاه نسبت به زن، نگرشی را در جامعه و اذهان عمومی  شکل خواهد داد که بر باورهای سنتی دامن می زند و از سوی دیگر در تقابل با اندیشه های زنان ، به انزوا و یا انفعال آنان می انجامد.دست اندر کاران رسانه باید نسبت به مسئله ی جنسیت و تصویری که از زن ارائه می شود حساس بوده و در تلاش برای انعکاس هنجارها و شرایط واقعی جامعه باشند. پیام هایی که رسانه ها منتقل می کنند دید زنان را نسبت به خودشان و همچنین دید مردان رانسبت به زنان و لزوم مشارکت موثر آن ها و توانمند سازی آن ها را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. رسانه ها از جمله رسانه ی ملی باید بدانند که مروجان فرهنگ اند و دست اندرکاران رسانه باید طبق رهنمود رهبر معظم انقلاب اسلامي اهتمام  و همت ویژه ای در نشان دادن شخصیت واقعی زن مسلمان داشته باشند تا این ایماژ ها بتواند نقطه ی قوت و الگویی برای فرهنگ اسلامی در مقابل تهاجمات رسانه های غربی باشد . همچنین جذابیت در رسانه های اسلامی باید بر محور نیاز های کمال طلبانه و پرورش و شکوفایی و ابعاد مادی و معنوی انسانی  توام باشد.در مورد زنان  به جای برجسته کردن طنازی ها ، کلوز آپ های مکرر و عشوه گری های زنانه بر حیا،عفت،متانت و وقار تاکید شود.

بعلاوه بازنمایی زن مسلمان ایرانی در برنامه های تلویزیونی باید طوری تصویر شود که از مدل های پوشش غربی استفاده نکند و طوری به نمایش در آید که در عین حجاب ، متانت و وقار نه تنها در خانواده که در اجتماع و حرفه ی خود نیز در جایگاه والایی قرار بگیرد.

سارا ربيعي