نابیناییان و حقوق اجتماعی که فراموش شد؛

زندگی در آن سوی تاریکی!

۱۵اکتبر روزجهانی عصای سفید است،روزی برای نابینایان.

فاطمه عربی:  روزی برای توجه جامعه جهانی به سوی نیازها و دستاوردهای افراد نابینا. حتی تصورش هم سخت،یک روز صبح ازخواب بیدار شویم وجز سیاهی چیزی را نبینیم.بارها چشمانمان را می‌بندیم وباز می‌کنیم وبا هردوست دستی به چشمان‌مان می‌کشیم وباز جز سیاهی رنگی را نمی‌بینیم.سعی می‌کنیم از رختخواب بیرون بیاییم.دستان‌مان را به جلو حرکت می‌دهیم تا به مانعی برخورد نکنیم.

پایمان به لبه میز برخورد می‌کند وسرمان به لبه دیوار و یا در و ناگهان درد شدیدی که همه وجودمان را می‌گیرد.اتاق و هر آن‌چه در آن است ناآشناشت. مسیرها را گم می‌کنیم.آشپزخانه،سرویس بهداشتی،حمام،جای تک تک وسیله ها را پیدا نمی‌کنیم. سال‌ها در این خانه زندگی کردیم اما چقدر این خانه و وسایلش ناآشنا و گنگ است.همه چی دست وپا گیر است.

تاقدم از قدم برمی‌داریم موانع زیاد جلوی پایمان قرار می‌گیرد.تا مدت‌ها از عهده کارهای شخصی ات هم برنمیایی.تمام دل‌خوشی های کوچک زندگی به کابوسی بدل شد.تصورش هم خیلی سخت است.حتی می‌توان گفت،تصورش خارج از تحمل ماست.کم‌کم کارت را ازدست می دهی، ازخانواده وجامعه فاصله می‌گیری و روز به روز افسرده‌تر می‌شوی.این یک واقعیت است فقط کافی است یک معلول و فرد نابینا در خانه داشته باشید تا به عمق این گفتار پی ببرید.

در کنار این موارد، مشکلات زندگی در جامعه هم غوز با غوز می شود؛ناگفته پیداست تنها کافی است نگاهی به وضعیت خیابان و پیاده‌راه‌های سطح شهرها بی‌اندازید. وضعیت حمل ونقل عمومی،پارک‌ها،سینما،مدرسه ودانشگا‌ه‌هایش برای فرد معلول مناسب سازی نشده واگر هم شده بسیار ناچیز و در حد رفع تکلیف است. درقانون اساسی آمده است که “معلولان هم همانند سایر افراد عادی جامعه حق بهره‌گیری ازتمام امکانات رفاهی معمولی درجامعه را دارند”! دولت‌ موظف است که نابینایان را به مشارکت درامور دولتی تشویق وآنان را مشغول به کار کند.

البته در سا‌ل‌های گذشته قبل از این‌که پای تلفن‌های هوشمند به اداره وسازمان‌ها باز شود،افراد کم‌بینا ویا نابینا را در‌قسمت تلفن‌خانه مشغول به کار می‌کردند اما کم‌کم با فراگیری تکنولوژی های جدید واینترنت این شغل هم از بعضی از آن‌ها گرفته شد. همه‌ افراد نابینایی را که درجامعه می‌بینید آن‌ها نابینای مادرزاد نیستند و روزی می‌دیدند.

در اثر حادثه،بیماری وحتی در میانسالی کم بینا ویا نابینا شدند.درجامعه‌ای که افراد عادی برای به دست آوردن شغل باید “پارتی”داشته باشند چطور می‌توان انتظار استخدام یک فرد معلول را داشت. همه مسولیت‌ها را متوجه بهزیستی کردند وبهزیستی با آن همه مسولیت‌های متنوع ومتعدد،با بودجه محدود توان خدمات‌دهی مناسب به مددجویان خود را ندارد.

آن وقت بخشی از قانون استخدام و به کارگیری افراد با شرایط ویژه بردوش بهزیستی گذاشته شد.درشرایط اقتصادی امروز جامعه که همه مشکل‌های معیشتی دارند و نمی‌توانند حداقل‌های زندگی را برای خود وخانواده تامین کنند، گذران زندگی برای افراد نابینا به مراتب بیشتر است. طبق آمار۹۰درصدنابینایی و اختلال‌های‌بینایی در جوامع فقیر ویا خیلی فقیر رخ می‌دهد وعلت بروز این بیماری در این جوامع آب مروارید وتبلی چشم،عیب‌های انکساری،دید کم و تراخم است.

این طنز ماجراست که داشتن عینک آفتابی وکلاه لبه داربرای جلوگیری از اشعه ماورا بنفش و کدر شدن عدسی چشم’کلایی لوکس به حساب می آید! *چشمانت را ببند و زندگی کن داشتن حقوق یکسان و برابری اجتماعی حق هر شهروندی است اما متاسفانه این حقوق در جامعه رعایت نمی‌شود.

بنده معتقدم اگر حتی یک مسول در خانه خود فرزند،مادر،خواهر و یابرادر نابینا داشته باشد،تلاش می‌کند در همان حوزه ای که است،مشکل‌ها را برای افراد نابینا کم کند.فقط کافی است تا چشمانتان را ببندید و در شهر قدم بزنید.وضعیت پیاده راه امروز شهر با فردا متفاوت است.

در آمارهایشان با صدای بلند از مناسب سازی برای معلولان ونابینایان می گویند اما کافی است نه با چشمان بسته بلکه با چشمان باز این خط‌ها را دنبال کنید اگر به تیر برق،دیوار برخورد نکنید حتما از اختلاف سطح دو پیاده رو در چاله‌ای که همان نزدیکی است سقوط می ‌کنید. وضعیت کنده‌کاری‌ها که دیگر داستان تکراری هر روز شهروندان است.

وضعیت‌پارک وبوستان‌ها،بانک،اداره‌ها،مدرسه و دانشگاه به مراتب برای فرد معلول و نابینا بدتر است.مدرسه ودانشگاه‌هایی بدون رمپ وآسانسور،سرویس‌های بهداشتی و سلف سرویس‌هایی که در آن به حداقل نیازهای این افراد توجه نشد.

برای یک فردنابینا خارج شدن از خانه و رفتن به دانشگاه و سرکار بدون مشکل همراه نیست. پل‌های عابر پیاده که اصلا گزینه مناسبی برای عبور از خیابان نیست چرا که ضمن داشتن پله‌هایی با ارتفاع زیاد،سطح پل‌ها فرسوده و فرورفتگی هایی در آن ایجاد شد وهرلحظه امکان این را دارد تا فرد نابینا تعادلش را از دست دهد.

ضمن این‌که بالای پل هم مکانی برای تردد وخواب کارتن‌خواب‌ ومعتادان است و ممکن است بازهم فرد نابینا تعادلش را دربرخورد با اشیا ازدست بدهد. ناوگان حمل ونقل عمومی هم مناسب سازی نشد.هرچقدر تلاش می‌کنیم تا بگوییم همه افراد جامعه به یکسان از عدالت اجتماعی برخوردارند اما متاسفانه دیده‌ها وتحقیقات نشان می‌دهد که تلاش‌های مسولان بسیار اندک است وهمین امر موجب می‌شود تا نتوان به درستی از عملکردشان دفاع کرد. فقط کافی است هر از گاهی هریک از ما برا دقایقی هم که شد،با چشمان بسته زندگی کنیم و با تمام وجودمان احساس کنیم که زندگی درآن سوی تاریکی چقدر سخت و تلخ است.