روبانهایی که جا ماند
آمل _ الناز پاک نیا: سر بر می گردانم، در مقابل یک خیابان تقریبا چند ده متری بیش از 15 خودرو توقف می کنند، خودروی بزرگتر متعلق به استاندار است، در نخستین روز از هفته دولت به شهرستان آمل آمده است. یکی دو پروژه بزرگ را که افتتاح کرد به سراغ روستاها رفت. پروژه های […]

آمل _ الناز پاک نیا: سر بر می گردانم، در مقابل یک خیابان تقریبا چند ده متری بیش از 15 خودرو توقف می کنند، خودروی بزرگتر متعلق به استاندار است، در نخستین روز از هفته دولت به شهرستان آمل آمده است. یکی دو پروژه بزرگ را که افتتاح کرد به سراغ روستاها رفت.
پروژه های روستایی تقریبا شامل راه های روستایی و طرح های هادی است، طرح هایی که عموما از خواسته های مردمی نشات می گیرند، بهسازی راه روستایی و بازگشایی مسیرها و آسفالت شدن آنها.
رئیس اداره بنیاد مسکن آمل پیش از این گفته بود 30پروژه طرح هادی در روستاهای آمل آماده بهره برداری است اما احتمالا به دلیل فرصت اندک تنها ده پروژه به صورت نمادین به بهره برداری می رسد.
راه های روستایی حدود 10 منطقه نیز در برنامه افتتاح قرار دارد، ریز پروژه ها را رئیس اداره راه در اختیار خبرنگاران قرار می دهد. مسئولان در جنب و جوش هستند. تعداد خودروهای مسئولان از این جهت بسیار است که هر که شنید استاندار آمده است آمد. دهیاران، شوراهای بخش و مسئولان محلی حضور استاندار را فرصت مغتنمی برای بیان مشکلات خودمی دانند.
ابتدا یک پروژه تولید ماشین آلات کشاورزی صنعتی را بهره برداری می کنند، پروژه ای که به قول استاندار نیمه صنعتی است اما توان تبدیل شدن به یک واحد صنعتی به روز را دارد. استاندار بنای سخنرانی ندارد.
مسئولان واحد تولیدی در تب و تاب بیان مشکلات و خواسته های خود هستند و معمولا هم یک درخواست دارند یا زمین می خواهند یا تسهیلات، این بار هم انگار تسهیلات می خواستند و حمایت برای فروش محصولات تولید شده. میزهای پذیرایی آماده است اما استاندار ایستاده تنها به خدا قوت و عرض خسته نباشیدی کفایت می کند و به حضار که نیمی نشسته و نیمی ایستاده اند می گوید که امیدوار است این واحد تولیدی پررونق باشد.
راه روستاها در پیش گرفته می شود، ابتدا یک واحد سردخانه ای 5هزار و 500 تنی به بهره برداری می رسد، پروژه ای که به قول رئیس اداره صنعت و معدن و تجارت آمل دارای ظرفیت انبار مرکزی و سردخانه برای ذخیره استراتژیک و فصلی است و می تواند به عنوان ذخیره غرب مازندران مورد استفاده قرار گیرد.
ذخیره مرغ موردنیاز برای انبار در این محل از خواسته هایی بود که رئیس اداره صنعت در حضور استاندار بیان کرد.
بیشتر این واحدهای تولیدی خانوادگی هستند و اشتغال ایجاد شده نیز از خانواده های مدیران واحدهای تولیدی را تشکیل می دهند،اما استاندار مازندران در سخنرانی کوتاهی در این واحد تولیدی به مهم ترین مشکل استان مازندران در حوزه صادرات اشاره و از نبود شرکت حمل و نقل و نیز کامیون های یخچال دار برای حمل کالاهای استان خبرداد و گفت: مازندران دارای پتانسیل بسیاری در حوزه صادرات است اما مهم ترین زیر ساخت آن یعنی نبود سیستم حمل و نقل مناسب باید فراهم شود.
محمد اسلامی گفت که وجود زنجیره تولید در حوزه تولید محصولات تا صادرات مهم ترین زیرساختی است که در مازندران باید فراهم شود و دایر کردن سردخانه ها به عنوان یکی از زنجیره های تولید در این امر مهم است.
وی با اشاره به حلقه مفقوده در حوزه تولیدات کشاورزی بیان کرد که ایجاد زنجیره ارزش در خط تولید می تواند حلقه مفقوده ای باشد که به رونق کشاورزی منجرشود. به گفته استاندار مازندران در تولید برخی محصولات دارای رتبه های جهانی است اما باید قدرت فرآوری و لجستیک در حوزه کشاورزی استان ایجاد شود.
نوبت پروژه های روستایی است، مسیری طولانی از چند روستا طی می شود، به یکی از روستاها که در انتهای مسیر می رسیم سرعت خودروها که کم شد، تعجب از نهاد همه بر می خیزد، استاندار اندکی مکث می کند و با اطرافیان صحبت می کند، بی توجه به روبان و صندلی های پلاستیکی چیده شده در مقابل یک مدرسه قدیمی در یک چهار راه روستایی می گوید برویم نیازی به افتتاح نیست.
اسلامی در حال صحبت با اعضای شورا و مسئولان محلی متوجه تصویر گرفتن تعدادی از خبرنگاران می شود که از روبان آویزان عکس می گیرند، می گوید روبان را بردارید… این پروژه سرد و بی روح تمام می شود. از میان راه های روستایی گاه آسفالت، گاه نیمه آسفالت، از میان زمین های شالیزاری خودروهای دولتی و شخصی مسئولان و خبرنگاران را می گذرانند، کمی نزدیک به یک ساعت روستا به روستا می رویم دوباره به پروژه ای دیگر برسیم، این بار هم خانه های قدیمی روستایی و حضور تعدادی اندک اهالی روستا و بنرها خبر می دهد که به پروژه رسیدیم، این بار هم همه به دنبال پروژه می گردند اما باز هم استاندار روبان را که یک سر آن در اختیار دو نوجوان بود کنار می زند و می گوید توضیح بدهید اینجا چه می کنید، به اعضای شورا و اهالی محل می گوید چه خبر ، اوضاعتان خوب است!
از روبان نبریده عبور می کند، با اهالی قدم می زند، 50متری که رفت سراغ دهیار را می گیرد، از میان جمعیت دهیار خیس از عرق پیدایش می شود؛ از بیمه کشاورزی گلایه می کند که اینقدر بدقولی کرده و به اندازه کافی خسارت نداده است که هر روز از تعداد متقاضیان بیمه کاسته می شود؛ استاندار هم حرف او را تایید می کند و می گوید نباید اینگونه باشد و صداها میان هم همه کشاورزان، روستاییان و مسئولان گم می شود.
وقتی به پروژه پرورش گوسفند 400 راسی می رسیم، دیگر در میان زمین های کشاورزی هستیم و خانه ای از روستای باقی نمانده است، مانند تمام روستاهای مازندران این روستاها به یکدیگر متصل هستند و مرز زیادی میان روستاها نیست، نهایت باغ ها و زمین های کشاورزی است که میان روستاها فاصله انداخته است.
اینجا هم مدیرعامل شرکت تعاونی گوسفنداران منطقه، از استاندار می خواهد برای تولیدکنندگان گوشت گوسفندی حمایت قائل باشند، برای تغذیه دام ها کمک می خواهند و همین که استاندار می گوید نامه اتان را که دیده ام امضا می کنم، پیرمردی بلندتر از بقیه استاندار را به شالیکوبی اش دعوت می کند. می گوید اشتغال ایجاد کرده ام دوست دارم استاندار بالاترین مقام اجرایی استان را بیاورم ببیند.
پروانه بهره برداری گوسفنددار در دستان مسئولان می خشکد و وقت نمی کنند به وی اهدا کنند که استاندار می گوید برو کارخانه ات می آیم، اصلا استاندار مال شما!
اینجا هم سری می زنند، بعد به سراغ یک مرکز پرورش ماهی می روند و بعد می خواهند راهی پروژه های شهری شوند اما ساعت حدودا 15 عصر است، فقط یک پارک شهری را افتتاح می کنند، محل برگزاری مراسم متمرکز شهری می ماند خالی از مدعوان و دست های خالی تر بچه های شهرداری که از صبح آماده بودند.
آخر پروژه ها زیبا تمام می شود، پارک معلم شهرداری آمل را به دست کودکان این پارک افتتاح می کنند، استاندار قیچی را به دست کودکان می دهد و می گوید شما روبان بزنید… در گرمای یک روز تابستانی شهریوری صدای خنده کودکان زیباترین لحظات به ثمررسیدن یک پروژه است.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0