نگاهی دوباره به یک سرمایه مغفول
اختصاصی حرف آنلاین: دریای خزر، بزرگترین دریاچه بسته جهان، برای ایران تنها یک مرز طبیعی نیست؛ بلکه گنجینهای است از فرصتهای اقتصادی، فرهنگی و ژئوپلیتیکی که سالهاست در سایه منازعات حقوقی، ضعف زیرساختی، و نگاه محدود و امنیتی، کمتر بهطور جدی به آنها پرداخته شده است.
در نگاه نخست، خزر برای بسیاری با کلمه «نفت» و «اختلاف سهم» گره خورده است. اما آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته، ظرفیتهای کمتر ملموس اما راهبردی این دریاست که میتواند در صورت بازتعریف نقش ایران در این حوزه، به نقطه اتکا برای توسعه پایدار شمال کشور تبدیل شود.
اقتصاد آبی؛ از صیادی تا گردشگری دریامحور
خزر بهرغم فشارهای زیستمحیطی همچنان یکی از مهمترین منابع آبزیان، بهویژه ماهیان خاویاری در جهان است. اما صید بیرویه و آلودگیهای صنعتی آن را با خطر جدی مواجه کرده. فرصت اینجاست: با توسعه شیلات پایدار، بازآفرینی برند خاویار ایرانی و ورود به زنجیره جهانی تولید غذاهای دریایی، میتوان بازار بزرگی را بازپس گرفت.
از سوی دیگر، گردشگری دریامحور در خزر هنوز در مراحل ابتدایی است. در حالی که کشورهای همسایه در حال بهرهگیری از مسیرهای کروز، تفریحات آبی و بنادر توریستی هستند، ایران هنوز در بند محدودیتهای قانونی و کمتوجهی به زیرساخت مانده است. توسعه بنادر گردشگری، راهاندازی مسیرهای قایقسواری و هتلهای دریایی میتواند سواحل ایران را از معبر تابستانی به مقصد چهارفصل بدل کند.
دیپلماسی فرهنگی و منطقهای
دریای خزر تنها مرز جغرافیایی نیست، مرز فرهنگی است. اشتراکات زبانی، دینی، قومی و تاریخی میان ملتهای حاشیه خزر، بهویژه در قالب ارتباطات مردممحور، فرصتی طلایی برای دیپلماسی نرم و تقویت روابط منطقهای فراهم میکند. برگزاری جشنوارههای فرهنگی، هفتههای سینما، نمایشگاههای هنری و کارگاههای مشترک دانشگاهی، میتواند چهرهای دیگر از خزر را به جهان معرفی کند.
انرژی فراتر از نفت
همانطور که میدانهای نفتی و گازی زیر بستر خزر سالها موضوع منازعه بودهاند، کمتر به انرژیهای جایگزین در این دریا توجه شده است. انرژیهای بادی و خورشیدی در سواحل خزر پتانسیل بالایی برای تأمین برق پاک دارند. توسعه این بخش، ضمن کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی، میتواند الگویی برای سایر مناطق ساحلی کشور شود.
لجستیک و حملونقل ترکیبی (ترانزیت)
با شکلگیری کریدور شمال-جنوب و پیوستن بنادر ایران در خزر به شبکه حملونقل اوراسیا، موقعیت استراتژیک سواحل مازندران، گیلان و گلستان بیشتر آشکار شده است. سرمایهگذاری بر بنادر هوشمند، اتصال به خطوط ریلی و ایجاد مراکز لجستیکی میتواند ایران را به یکی از گرههای کلیدی در زنجیره ترانزیت منطقه تبدیل کند.
گفتوگوهای چندجانبه بهجای بازی حاصلجمع صفر
دریای خزر سالها میدان رقابتهای ژئوپلیتیکی و مذاکرات حقوقی پرکشش میان کشورهای حاشیه آن بوده است. اما امروز، زمان گذار از بازیهای حاصلجمع صفر بهسوی همکاریهای مشترک فرار رسیده. حفاظت محیطزیستی، همکاریهای علمی، مدیریت منابع آبی و مقابله با آلودگیها نیازمند چارچوبی فراتر از منافع ملی کوتاهمدت است. ایران میتواند با نقشآفرینی فعال، ابتکار عملهایی برای حفظ این اکوسیستم دریایی پیشنهاد دهد.
فرصتهای دریای خزر، پشت دیوارهای بیاعتمادی، ضعف برنامهریزی و نگاه تکبُعدی محصور ماندهاند. بازنگری در سیاستهای خزر، نیازمند جسارت دیدن فراتر از منابع زیرزمینی است. اگر دریای خزر را نه تنها بهعنوان یک مخزن نفت، بلکه بهعنوان یک بستر فرهنگی، اقتصادی و زیستمحیطی ببینیم، آنگاه میتوان آن را از حاشیه به متن توسعه ملی کشاند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0