همهچیز درباره ورف چال یا زن شاهی
از آنجایی که مازندران از دوران گذشته تاکنون اقوام مختلفی را در دل خود جای داده که هر کدام آداب و رسوم جذاب و منحصر به فردی را داشتند درباره سنت ورف چال و زن شاهی در استان مازندران توضیحاتی از زبان هنرمندان و بومیان منطقه ارائه شده است، در ادامه توضیحاتی را از زبان کوشیار عبدالهی مشایی مدرس و پژوهشگر اسطوره و فرهنگ میخوانید؛
منطقه برگزاری آئین ورف چال
مراسم ورف چال در منطقه اسک وش شهرستان آمل برگزار میشود. این منطقه در استان مازندران قرار دارد. روستای اسک از قدیمیترین روستاهای ایران است. اشک اول اشکانی در این منطقه تاجگذاری کرد.
اسم این روستا اشک بود. چون دومین آبفشان جهان در این روستا قرار دارد به علت این آبفشانها و آب گوگردی در این منطقه به آب اسک تغییر اسم داد.
تاریخچه آئین ورف چال در مازندران
در طی ۶۰۰ الی ۷۰۰ ساله گذشته دامن خاک طبیعت مربوط به رینه پلور و آب اسک که در تمامی این مناطق مربوط به لاریجان است از آنجایی که در فصل بهار علفهای بسیار معطر و خوشمزه برای دامها رشد میکرد از این علف ها برای تغذیه گاو و گوسفندهای خود مردم بومی و محلی آن مناطق استفاده میکردند.
این علفهای خوشمزه در فصل بهار رویش میکرد و در تابستان آنجا خشک و بیآب میشد به همین دلیل مردم محلی گودالی حفر کردند تا برف را در آن بریزند و در فصل تابستان که با کمبود آب مواجه هستند از آن آب استفاده کنند .
اما این روزها این مراسم رنگ و بوی مذهبی و آیینی به خود گرفته است به این شکل که در زمان آل بویه در منطقه لاریجان خشکسالی رخ داده بود از آن جایی که ریشه مردم آب اسک دامداری و دامپروری بود بنابراین آنها تصمیم گرفتند که آب را انبار کنند.
وارد هر منطقهای که میشدند با سنگ برخورد میکردند تا اینکه در یک روز سید حسن ولی که از نوادگان امام حسن عسگری (ع) ساکن در روستای نیاک، در روزگاری از کنار آن روستا رد میشد که به ساکنان آن روستا گفت: مشکل شما چیست؟ مردم گفتند: ما هر نقطهای را که چاه حفر میکنیم با سنگ برخورد کرده و به آب نمیرسیم.
سید حسن ولی عصایی داشت که با آن عصا دایرهای به قطر ده متر را میکشد و سپس مردم این دایره را تا عمق ۲۰ متر حفر میکنند که در این عمق با سنگی برخورد نکردند و از این طریق آب حیوانات تامین میشد. این عامل موجب شد تا این آئین حالت مذهبی به خود بگیرد و به بزرگداشت این واقعه مراسمی برگزار میشود. تاکنون هم آن عصای سید حسن ولی را در روستای نیاک نگهداری میکنند.
همین عامل موجب وصلتهای بسیاری میان روستائیان اسک و نیاک انجام شد که به موجب آن صمیمیت این دو روستا زبان زد است. به مرور زمان این مراسم تغییر هویت داد و مراسم دیگری به نام زن شاهی نیز اجرا میشد.
چگونگی اجرای آئین ورف چال
در فصل بهار معمولا در اردیبهشت ماه در هنگامی که وضعیت جوی مساعد بود مردم منطقه زمانی را مشخص میکردند و زنها برای مردان غذا آماده کرده و قبل از طلوع آفتاب با چاووشی و نواهایی در مدح امامان و سید حسن ولی آنها را به سمت منطقه اسک وش میفرستادند که در آنجا گودل سید حسن ولی حفر شده بود.
وقتی زنان، مردان را فرستادند، حال خود در روستا فردی را به عنوان ملکه زنان همان زن شاه انتخاب میکردند و در پی آن زنان مراسمات و بازیهایی نیز در روستا انجام میدادند. ملکه مشخص میکرد که در آن روز چه بازیهایی انجام شود.
این مراسم از دیدگاه مردم اسک، مقدس است. هر فردی در هر جایی از دنیا که باشد در این مراسم شرکت میکند.
اهالی منطقه به کودکان میآموزند که اگر در این مراسم شرکت نکنید مشکلات زیادی برایتان اتفاق میافتد. مردم معتقد هستند سید حسن ولی گفت که هر کسی که از آن منطقه رد میشود را باید اطعام دهند.
به همین دلیل مردان بیش از ظرفیت همراه خود غذا میآورند تا اگر کسی مهمان آنها شد نیز به آنها غذا بدهند. مردان غذاهای محلی که شامل غاز، اردک ماهی و در کنار آن ترشی و سایر غذاها که همه آنها محلی است به همراه خود میآورند تا رهگذران را غذا دهند.
چگونگی انتخاب زن شاهی در روستا
زن شاه روستا یک روز قبل از آیین ورف چال انتخاب میشد. زن شاه باید فردی سخنور و با قدرت کلامی زیاد و شوخ طبع تسلط در رهبری، قدرت در مدیریت، کمرو و خجالتی نبودن، با سر و زبان بودن، کاردانی، وقار و سیاستمداری، قدرت بیان و استدلال قوی، با کمالات و هنر، اقتدار و لیاقت، نیکوکاری و دینداری و زیبایی و همچنین باید این فرد دارای توانایی اداره روستا را داشته باشد.
این فرد چندین سال شاه روستا میماند و در حال حاضر نیز فردی به نام خانم روحی امیرصالحی زن شاه است.
در روز ورف چال، وقتی زنان مردان را قبل از طلوع آفتاب هنگامی که راهی کوهستان کردند، زن شاه روستا برای خود وزیر انتخاب میکند و بعد حدود ۵۰ سرباز را برای حفاظت از روستا پست به آنها میدهد.
حدود ده زن تنومند روستا نیز برای اجرای مراسمات بازی در روستا انتخاب میشوند. سه زن تنومند ديگر نيز در سه ورودی راه، یکی در جاده هراز و دو ورودی ديگر را این زنان پوشش میدهند و به آنها چوب و تفنگ بادی داده میشود تا در این روز مردی وارد روستا نشود و هر مردی که وارد میشد مورد ضرب و شتم قرار میگرفت.
در روستا فقط پسران نابالغ و نیز پیرمردان فرتوتی که توان حرکت ندارند میتوانند حضور داشته باشند. گرچه این پیرمردها باید در اتاقی در بسته که پردههایش کشیده شده باشد تنها غذا بخورند و نباید این مراسم را ببینند.
زنان در این روز اجازه پوشش آزاد دارند و نیز میتوانند لباس عروس بپوشند و به رقص و پای کوبی بپردازند و بازیهایی همانند عروس و داماد بازی، تخم مرغ بازی و سایر بازیها را انجام میدهند.
اگر مردی هم وارد روستا میشد حتی ندانسته، ملکه دستور میداد تا زنان روستا به شدت وی را مورد ضرب و شتم قرار دهند و سپس وی را برعکس سوار الاغ کنند و سرخاب سفیداب به صورتش بمالند و نیز آفتابه به گردنش آویزان کرده و از یکی از خروجیهای روستا وی را خارج کنند.
ورف چال روزی برای دوستی
زن شاه روستا وظیفه داشت دستور دهد، هر فردی که با دیگری اختلاف داشت اختلافات را پایان دهند و همدیگر را ببوسند و اگر کسی از زن شاه نافرمانی میکرد، وزیر و سربازانش به دستور زن شاه اجازه شلاق زدن به فرد خاطی را دارند.
نقش مردان در روز ورفچال
مردان وقتی زنها با چاووشی قبل از طلوع آفتاب به منطقه اسک وش رفتند، در دستگاههای مختلف محلی شروع به خواندن میکنند و برفها را با دست میآوردند و در چاه میریزند و هنگامی که میخواهند برف را در چاه بیاندازند ذکرهای مذهبی را در مدح سید حسن ولی، آل پیامبر و سایر امامان زمزمه میکنند.
در هنگامی که چاله ورف چال پر شد، سفرههای طویلی برپا میشود و هر کس که مهمانشان بود نیز اطعام میدهند. در هنگام غروب وقتی آفتاب کامل غروب کرد مردان به روستا برمیگردند و زنان نیز پس از غروب آفتاب حجابها را رعایت و بازیها را تمام میکنند.
اجرای زن شاهی در ایران
در سه منطقه از ایران آئین زنشاهی برگذار میشود که هر کدام از اینها ریشه استورهای دارد. ریشه استورهای زنشاهی در مازندران مربوط به زمانی میشود که خدایانی که در مازندران در دوران زرتشتی حکومت میکردند و آنان خدایان زن بودند و آئین میترائیسم در این منطقه حکمفرما بود و حاکمانی که در منطقه دماوند کوه حکمرانی میکردند نیز ملکزادهها زن بودند.
به طور مثال در منطقه رینه ملکزادهای بود که حاکم رینه بود به نام ریحانه که این حاکم زن بود. وی مادر ملک بهمن است (ملک بهمن نیز همان اردشیر دراز دست ساسانی در شاهنامه که پسر ریحانه است. در استورههای محلی و نیز در شاهنامه ملک بهمن از مادر خود تیراندازی را یاد میگیرد. در شاهنامه آمده وی طوری تیراندازی میکرد که دو پای آهو با هم جفت میشد چون یکی از دستان بهمن از دست دیگرش بلندتر بود به همین دلیل وی را اردشیر دراز دست مینامیدند).
بنابراین نقطه اول در روستای آب اسک استان مازندران، ضلع دوم روستایی در شهرکرد و ضلع سوم روستایی در همدان اجرا میشود. بر اساس اسناد دکتر جابر عناصری مراسمات زن شاهی در شهرکرد و همدان بیشتر در باب (سپندارمزد) بود که سپندارمزد دختر هورمزد در اساطیر است.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0