حرف بررسی می‌کند

سایه‌نشینی دانشگاه مازندران در میدان عمل

ساری-گروه فرهنگی/سال هاست بحث توسعه استان مازندران با تکیه بر توانمندی های علمی و انسانی این استان در محافل مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. نهادهای علمی استان مازندران مانند دانشگاه کشاورزی ساری، دانشگاه مازندران در بابلسر و دانشگاه فنی مهندسی نوشیروانی بابل نهادهای مرجعی هستند که به نظر می رسد می باید نقشی فراگیرتر در توسعه مازندران ایفا نمایند.سال های اخیر اما با وجود نیاز استان مازندران به این نهادهای علمی، بزرگترین مرکز علمی و فرهنگی استان مازندران در شهرستان بابلسر به نظر می رسد در ابعاد استانی و منطقه ای نتوانسته است به درستی به نقش خود عمل کند.

ساری-گروه فرهنگی/سال هاست بحث توسعه استان مازندران با تکیه بر توانمندی های علمی و انسانی این استان در محافل مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. نهادهای علمی استان مازندران مانند دانشگاه کشاورزی ساری، دانشگاه مازندران در بابلسر و دانشگاه فنی مهندسی نوشیروانی بابل نهادهای مرجعی هستند که به نظر می رسد می باید نقشی فراگیرتر در توسعه مازندران ایفا نمایند.سال های اخیر اما با وجود نیاز استان مازندران به این نهادهای علمی، بزرگترین مرکز علمی و فرهنگی استان مازندران در شهرستان بابلسر به نظر می رسد در ابعاد استانی و منطقه ای نتوانسته است به درستی به نقش خود عمل کند.

دانشگاه مازندران به عنوان بزرگترین دانشگاه دولتی استان مازندران در سال های اخیر از در حاشیه بودن رنج می برد و برخی معتقدند که استقرار مدیریت آن در شهرستان بابلسر و دور از مرکز استان مازندران و شاید بعد مسافت میان مرکز علمی و مرکز سیاسی در این در حاشیه بودن تاثیرگذار بوده است اما واقعیت این است واقعیتی فراتر از بعد مسافت شاید بر توانایی های دانشگاه مازندران سایه انداخته است.

شاید و البته که دانشگاه مازندران به مباحث علمی و آموزشی، جایگاه اداری خود طبق روال اداری عمل کرده و دانشجو پرورش می دهد اما دور از واقعیت است که جایگاه و نقش دانشگاه را در توسعه استان مازندران به این میزان تقلیل داده شود.

در تکاپوی توسعه استان مازندران و نیاز به راهبری و هدایت گری در این عرصه، توسعه فیزیکی و فرهنگی دانشگاه مازندران در ابعاد توسعه ای استان مازندران از واقعیت های خود دور شده است.روزمرگی شاید امروز آفت و بلای جان نهادهای علمی فرهنگی است و امیدواری وجود دارد که دانشگاه مازندران به این درد دچار نشود.

 

دانشگاه مازندران؛ موتور خاموش توسعه یا نهادی در حاشیه؟

 

در ادبیات توسعه، دانشگاه‌ها صرفاً محل آموزش و پژوهش نیستند؛ آن‌ها به‌مثابه بازوان فکری جامعه، نقشی کلیدی در پیشبرد اهداف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایفا می‌کنند. تجربه کشورهای پیشرفته نشان می‌دهد که بدون حضور فعال دانشگاه‌ها در فرآیند توسعه، سیاست‌گذاری‌ها نه دقیق خواهد بود، نه پایدار. در این میان، پرسش مهمی که پیش روی افکار عمومی و نخبگان مازندرانی قرار دارد، این است: دانشگاه مازندران به‌عنوان بزرگ‌ترین و باسابقه‌ترین نهاد علمی شمال کشور، چقدر در توسعه واقعی استان نقش‌آفرین بوده است؟ و آیا امروز این نهاد، پیشران تحول است یا بازیگری دور مانده از متن تحولات استان؟

واقعیت این است که دانشگاه مازندران با برخورداری از صدها عضو هیأت علمی، هزاران دانشجو، و موقعیتی ممتاز در مرکز استان، از ظرفیت‌های قابل توجهی برخوردار است. اما میان این ظرفیت‌ها و تأثیر عملی در فضای اجرایی و توسعه‌ای استان، شکافی عمیق دیده می‌شود؛ شکافی که اگر نادیده گرفته شود، نه تنها نقش دانشگاه را به یک “محیط آموزشی صرف” تقلیل می‌دهد، بلکه آینده توسعه مازندران را نیز به خطر می‌اندازد.

یکی از دلایل این فاصله، نبود راهبرد مشخص و مأموریت‌محور برای دانشگاه در سطح استانی است. در بسیاری از نقاط دنیا، دانشگاه‌ها بر اساس ویژگی‌های جغرافیایی و نیازهای بومی، مأموریت‌های مشخصی پیدا می‌کنند؛ مثلاً توسعه کشاورزی دانش‌بنیان، گردشگری پایدار، یا حل بحران منابع طبیعی. مازندران با چالش‌هایی مانند تخریب محیط‌زیست، اقتصاد تک‌محصولی، بیکاری تحصیل‌کرده‌ها و ناپایداری گردشگری مواجه است. اما به نظر می‌رسد دانشگاه هنوز برنامه منسجمی برای پاسخ‌گویی به این نیازها ندارد یا اگر دارد، در اولویت‌بندی و اجرای آن با مشکلات جدی مواجه است.

ضعف دیگر، فقدان ارتباط مؤثر دانشگاه با جامعه مدنی و بخش خصوصی است. در سال‌های اخیر، واژه‌هایی مانند “کارآفرینی”، “دانش‌بنیان”، و “نوآوری” فراوان شنیده می‌شود، اما آیا دانشگاه مازندران توانسته پلی میان خود و بازار کار، استارتاپ‌ها یا بخش خصوصی استان بزند؟ آیا مراکز رشد و نوآوری آن به نیازهای واقعی منطقه پاسخ می‌دهند یا بیشتر به فعالیت‌های نمادین بسنده می‌شود؟

از این رو، زمان آن رسیده است که دانشگاه مازندران، مسئولان استانی و نهادهای اجرایی، دست در دست هم، بازتعریف جدیدی از نقش دانشگاه در توسعه استان ارائه دهند. دانشگاه باید به اتاق فکر توسعه تبدیل شود، نه فقط نهادی آموزشی. حضور فعال استادان در شوراهای تخصصی، بهره‌گیری از توان علمی دانشگاه در سیاست‌گذاری‌های شهری و روستایی، تقویت پیوند با صنعت و گردشگری، و حمایت از پروژه‌های دانش‌بنیان محلی، بخشی از این مسیر تحول است.

فراموش نکنیم که توسعه، بدون اتکا به دانش، محکوم به توقف و آزمون و خطاست. دانشگاه مازندران می‌تواند و باید موتور محرک توسعه استان باشد؛ اما لازمه این تحول، عبور از انفعال، بازنگری در مأموریت‌ها، و گشودن درهای دانشگاه به روی جامعه است.