چالش های آموزش در کشاورزی
حرف آنلاین: پیرو مطالب ذکر شده قبلی در مورد توسعه و پیشرفت روستایی و کشاورزی و چگونگی تحقق آن، با این تأکید و توجه که باید از کلیگویی پرهیز نموده و با در نظر گرفتن برخی عوامل اساسی مؤثر در فرایند پیشرفت، بطور مصداقی یا موضوعی به این امر مهم پرداخت. اما برای ورود به […]
حرف آنلاین:
پیرو مطالب ذکر شده قبلی در مورد توسعه و پیشرفت روستایی و کشاورزی و چگونگی تحقق آن، با این تأکید و توجه که باید از کلیگویی پرهیز نموده و با در نظر گرفتن برخی عوامل اساسی مؤثر در فرایند پیشرفت، بطور مصداقی یا موضوعی به این امر مهم پرداخت. اما برای ورود به این حوزه، ابتدا لازم است به بعضی عوامل اصلی اشاره گردد، که به عللی از آنها غافل شدهایم و یا با نگاه مصلحتی و سازشکارانه آن هم با در نظر گرفتن مصالح سازمانی، صنفی یا گروهی، بسیار کمرنگ و انفعالی به آن پرداخته شده است. از جمله این عوامل میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
الف. توجه علمی و عملی به فرایند قیمتگذاری محصولات روستایی، بهویژه محصولات استراتژیک از طریق:
1- تجزیه دقیق و همهجانبه به عوامل هزینهای،
2- معرفی نهاد یا سازمان مسئول و پاسخگو در امر قیمتگذاری،
3- تعیین نهاد یا سازمان مسئول در امر خرید، نگهداری و عرضه مستقیم محصولات خریداری شده، بهویژه برای برخی محصولات اصلی و استراتژیک مانند برنج، مرکبات و…،
4- توجه دقیق به بازار محصولات و چگونگی حضور در بازار (بازار مالی)، ایجاد بازار و توسعه و تحول بازار و مدیریت آن،
ب. توجه به امر آموزش و ترویج یافتههای تحقیقاتی و چگونگی بهرهگیری از دانش بومی، با این تأکید که:
1- تولیدکنندگان و بهرهبرداران روستایی و کشاورزان، منبع اصلی تحول و پیشرفت و محور همه سیاستگذاریها برنامه-ریزیها و تصمیمگیریها محسوب میشوند.
2-کلیه نهادهای دستاندرکار و کارگزاران امر آموزش و ترویج، مشروعیت، مقبولیت و مطلوبیت گفتاری، رفتاری و هویت خود را از موجودیت تولیدکنندگان و بهرهبرداران کسب میکنند.
3- تضمین حضو رفعالانه، مسئولانه و مستمر بخش خصوصی و تشکل¬های غیردولتی در فایند آموزش و ترویج روستایی و کشاورزی، در گرو پایداری سیاست¬ها و پای¬بندی به برنامه¬های مدوّن و مصوّب میباشد.
4- تربیت عاملین و کارگزاران آموزش و ترویج توسط مراکز و مؤسسات آموزشهای عالی و حرفه¬ای و چگونگی بکارگیری آنها در همه سطوح سازمانی، مستلزم تجدید نظر اساسی در اهداف، روش¬ها و محتوای آموزشی است.
5-ضرورت همدلی و همزبانی متولیان و نهادهای مرتبط، بهویژه مراکز آموزشی، تحقیقاتی، اجرایی و ترویجی با هدف ارتقای سطح زندگی فردی، حرفهای و اجتماعی تولیدکنندگان و بهرهبرداران.
6-ایجاد انسجام در مراتب و مراحل تولید، تبدیل، توزیع و مصرف محصولات کشاورزی و روستایی طی فرایند سیاست-گذاری، برنامهریزی، اجرا، نظارت و ارزشیابی بر حسن انجام این فعالیتها.
ج. توجه ویژه به فرایند تولید محصول سالم، با توجه به آلودگی بالای محصولات کشاورزی به نهادههای شیمیایی (کودها و سموم).
در این راستا آموزش کشاورزان هدف، در اولویت اول قرار دارد.
با در نظر گرفتن عوامل اساسی مورد اشاره و دیگر موضوعات ناگفته و ضرورت پرداختن به هر کدام از آنها، بصورت مصداقی، بطور قطع میتوان به مشکل کاربردی، منطقی و مستدل، با ذکر نقاط ضعف و قوت کارکردها، به راهکارهای مناسب رسید. اگرچه بدیهی است بیان راهکارهای صحیح با انتقادات، مخالفتها و موافقتها همراه است؛ اما آنچه که مهم است قرار گرفتن در فضای نقد علمی و منطقی، بار مشروعیت و مقبولیت را ارتقا میبخشد.
در این بخش، به یکی از موضوعات مهم و اساسی، اما مورد غفلت در فرایند توسعه و پیشرفت روستایی و کشاورزی به اختصار پرداخته میشود. اگرچه باور داریم که مردم زحمتکش و فهیم روستایی و کشاورز، منبع و هدف اصلی تحول و پیشرفت به شمار آمده و از قابلیتها و شایستگیهای بالایی در این فرایند برخوردارند، که در راستای عملی کردن این باور، بسیاری از علما، جوامع و نهادهای قانونگذار به آن پرداختهاند. بدین ترتیب که در واگذاری امور تصدیگری به مردم همت نمودهاند. البته در قبال آن، بهرههای فراوانی نیز بردهاند. نکته قابل ذکر اینکه علیرغم تأکید در آموزههای دینی و توصیههای حکومتی، متأسفانه با گذست قریب به چهل سال از انقلاب اسلامی، نگاه به این ضرورت در تفکر و تصمیمگیریها بسیار انفعالی و ناپایدار بوده است.
از آنجایی آموزش و یادگیری در عرصه وسیع و متنوع فعالیت¬های کشاورزی، به عنوان عنصری بیبدیل و به مثابه موتور محرک توسعه و پیشرفت روستایی و کشاورزی، تلقی میشود، تحقق آن مستلزم پیششرطهایی است. از جمله وجود ساختارهای قانونی است که در قالب آن دولتمردان و متولیان بتوانند در راستای وظایف حاکمیتی، پیوسته و منسجم برای تقویت و گسترش در این بخش گام بردارند. طی سی و اندی سال گذشته شاهد بوده و هستیم که نهاد آموزشی-ترویجی وزارت جهاد کشاورزی، متأثر از بیثباتی در سیاستها، دستخوش نوسانات بسیاری بوده است. بطوریکه در طول دوران بعد از انقلاب، بالغ بر ده بار سیاست¬های آن تغییر نموده است. در این راستا آخرین تغییر این نظام، اتخاذ سیاست پرشتاب خصوصیسازی و واگذاری مسئولیت سنگین آموزش و ترویج به نهاد نوپای نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی است که البته ناپایداری آن را باید در طرح ساماندهی مرکز خدمات کشاورزی-روستایی در قالب شکلگیری کمیته محلی 11-9 نفری جستجو نمود، که چندان دوام نیافته و در همان مراحل اولیه (پایلوت) ناموفق تعطیل گردید و در نهایت جای خود را به آخرین سیاست داد، تا نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی، به عنوان تنها نهاد رسمی غیردولتی در طول کمتر از یک دهه فعالیت، علیرغم نوپایی؛ وجود خلاء قانونی حاکم بر ساماندهی، مدیریت و کارکردها، گاهی برخوردهای سیاسی، سلیقهای و منطقهای برخی مسئولان، توانسته مؤفقیتهای کسب نماید. ازجمله در اجرای برنامههای آموزشی-ترویجی مصوب دولت با بهرهگیری از شبکههای مشاورهای فنی-مهندسی در سطح روستاها و دهستانها، کارکردهای قابل قبولی را ارائه نموده است و توانسته است در جهت ساماندهی دانشآموختگان و بهرهگیری از توانمندیهای علمی و تجربی آنان و بسترسازی زمینههای خوداشتغالی قدمهای مثبتی را بردارد. اما دیری نپایید که روند توسعه و تعالی این شبکهها و دیگر برنامهها و کارکردهای نظام مهندسی در چارچوب اهداف قانون تأسیس آن، مورد بیمهری قرار گرفت. بطوریکه عوامل انگیزشی دانشآموختگان برای حضور فعالانه و مستمر در شبکهها و کسترش و ماندگاری آنان در عرصه وسیع روستا به فراموشی سپرده شود. امید است تا همه فرصتها از دست نرفته چارهای برای بازخوانی و تجدید نظر اساسی بر سیاستهای حمایتی و هدایتی اندیشه شود که انشاالله در ادامه و در فرصتهای بعدی به چگونگی آن خواهیم پرداخت.
ابوطالب حسینپور
استادیار و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0