به بهانه هفته مازندران؛ برای تو و داشتههایت…
مازندران استانی پهناور با ظرفیتهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی است. سرمایههای اجتماعی در مازندران مهمترین پتانسیل توسعه این استان به شمارگی روند زیرا که این استان سرشار از نیروهای توانمندی است که میتوانند محور توسعه قرار گیرند. تاریخ مازندران و طبرستان برگرفته از سلسلههای پادشاهی و اسلامی است. در منابع تاریخی آمده است: […]
مازندران استانی پهناور با ظرفیتهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی است. سرمایههای اجتماعی در مازندران مهمترین پتانسیل توسعه این استان به شمارگی روند زیرا که این استان سرشار از نیروهای توانمندی است که میتوانند محور توسعه قرار گیرند. تاریخ مازندران و طبرستان برگرفته از سلسلههای پادشاهی و اسلامی است.
در منابع تاریخی آمده است: در پیوند با تاریخ مردم مازندران، باید به این نکته توجه داشت که پیشینه اطلاق نام مازندران به طبرستان، پس از سرایش شاهنامه بوده است و در نگاشتههای پیش از شاهنامه فردوسی، نامی از مازندران در دست نیست و تاریخنگاران یونانی و رومی، در گزارشهای تاریخی خود پس از قدرت گیری اشکانیان، نام آن سامان را تپوریا قید کردهاند. چنانچه در دوران ساسانیان آن را تپورستان خواندهاند و پس از یورش عربها در منابع ایرانی و عربی، به طبرستان معرب شدهاست. همچنین بسیاری از استادان شاهنامهشناس دراینباره مقالاتی ارائه کردهاند. مردم مازندرانی یکی از اندک شمار اقوام ایرانیتبار هستند که امروزه از هویت و نام باستانی قومیت ایشان، در جغرافیای یونانی و رومی چون جغرافیای بطلمیوس و استرابو و همچنین گزارش مورخان یونانی و رومی چون آریان و کوینت کورس، نامی برجایمانده است.
مردمی که امروزه مازندرانی یاد میشوند، همان مردم طبرستان هستند. نام طبرستان معرب نام تپورستان بوده و به پیشینه اسکان یکی از اقوام سکاها و ایرانی با نام تپور، در حاشیه جنوبی دریای مازندران کنونی بازمیگردد. قومی سکایی و ایرانی که در جغرافیای بطلمیوس و جغرافیای استرابو و همچنین در کتاب آناباسیس اسکندر نوشته آریان مورخ یونانی و گزارش کوینت کورس از این قوم یاد شدهاست.
از تاریخ سرشار از روایتها و داستانهای مازندران، هزاران آثار باستانی، صدها آداب و سنن و نیز آثار تاریخی و باستانی چشمگیر باقیمانده است. از تاریخ مازندران و تبرستان و تپورستان، کوه های سر به فلک کشیده و زیبایی خیرهکننده دریای خزر و جنگلهای هیرکانی به یادگار باقی است.
بسیار سخت است اگر بگوییم همه داشتههای تاریخی و اصالت سرشار مازندرانیها، امروز در فراموشی زبان مازندرانی در میان دانش آموزان و نسل جدید این منطقه خلاصهشده است. اگرچه در سالهای اخیر به همت گروههای بومی و فرهنگی مازندران در مناسبتهایی مانند همین تیرماه سیزده شو، چهارشنبهسوری، 26عید ماه و عید نوروز بخشی از فرهنگها و اصالتهای محلی این استان احیاشده است و به نمایش گذاشته میشود اما مازندران فارغ از دغدغههای توسعهای، به جهشی عظیم و شگرف در حوزههای اجتماعی و فرهنگی نیاز دارد.
تغییر در رفتارها و عادتهای اجتماعی و تغییر باورها و فرهنگهای مخربی که شاید مهمترین نشانههای آن بیتوجهی به اصالت زبان و هویت تاریخی و میراثی است میتواند بار دیگر نام مازندران را در حوزه فرهنگی زبانزد کند. برگزاری هفته مازندران فرصت مناسبی است تا از ظرفیتهای عظیم انسانی در راستای ترویج فرهنگ بومی و محلی بهره گرفته شود و حمایت از تشکلهای فرهنگی و محلی، جلوگیری از تخریب بناهای تاریخی از طریق جذب مشارکتهای اجتماعی، میتواند در مازندران شدن مازندران کمک شایانی باشد.
مازندران نیازمند فراگرفتن کار کردن به شیوه گروهی است، مازندران نیازمند توجه به اصالت آبوخاک است تا از این میان، بکرترین زمینهایش به غیربومیها فروخته نشود و خانههای تاریخی و بناهای با اصالتش به دست بولدوزرها سپرده نشود.
مازندران نیازمند آموختنی دوباره است تا از این میان بتواند مانند سایر استانهای کشور از گردشگری و از دریا و جنگل به شیوهای که موجب تخریب آن نشده و برای نسلهای آینده نیز باقی بماند، درآمد کسب کند تا مجبور نباشد زیباترین و بکرترین زمینهایش را به خانه و ویلا تبدیل کند.
مازندران در انتظار تولد نسل جدید از افرادی است که فرهنگ کایری را در حوزه اجتماعی و فرهنگی پیشه گیرند و به کمک به یکدیگر چالشهای حوزه اجتماعی و فرهنگی استان را رفع کنند.
مازندران در روزهایی که از زباله، تخریب جنگل و آلودگی رودخانه و دریایش رنج میبرد به همان میزان هنوز امیدهایی برای جلوگیری از نابودی کامل آن دارد. مازندران نیاز دارد بازآموزد که خانهاش نباید تخریب شود، نیاز دارد بداند که موهبتهایش برای زندگی همه اجتماعات متشکل در آن کفایت میکند و از ورای همین موهبتهاست که میتواند زندگی مسالمتآمیز با جنگل و دریا را بدون تخریب و دستدرازی به آن بازآموزد.
مازندرانیها را به بوی دریا، به هوای شرجی ساحل و به سبزی جنگلهایی میشناسند که باید در کنار مهمانانش از آنها پاسداری کنند. هر مازندرانی اگر مازندران را هر بار در خود زمزمه کند، به یاد خواهد آورد آن روزهای سرشار از شوق و زیبایی در بازیهای کودکانه در کوچهپسکوچههایی که امروز در تپشهای اقتصادی قلب ساکنانش ازمیانرفته است.
امروز حداقل هر کوچه مازندران نیاز به باقی ماندن یک یادگاری از دوران کهنی دارد که یادآورد اصالت مازندران را، شبنشینیهای اهالی در آن برقرار باشد و کودکان آینده این سرزمین به بوی خانه قدیمی آشنا شوند.
مازندران؛ فردایی هم دارد، فرداهایی هم دارد که خواهند آمد اما اگر از مازندران، مازندران باقی بماند با همه داشتههایش، زیباتر خواهد بود.
الناز پاکنیا
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0