بنبست آمریکا در تقابل با جمهوری اسلامی ایران
گزینههای آمریکا در مقابله با ایران برخلاف آنچه گفته میشود «همه گزینهها روی میز است» محدود است و اکنون شاید به مرحله «بی گزینه» رسیده و در میدان عمل و واقعیت موجود، گزینهای مؤثر برای تقابل با ایران ندارد. پس از امضا و اعلام بیانیه رئیسجمهور آمریکا در روز دوشنبه 18 فروردینماه 1398 مبنی بر […]
گزینههای آمریکا در مقابله با ایران برخلاف آنچه گفته میشود «همه گزینهها روی میز است» محدود است و اکنون شاید به مرحله «بی گزینه» رسیده و در میدان عمل و واقعیت موجود، گزینهای مؤثر برای تقابل با ایران ندارد.
پس از امضا و اعلام بیانیه رئیسجمهور آمریکا در روز دوشنبه 18 فروردینماه 1398 مبنی بر تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و متعاقب عدم مخالفت کنگره با این موضوع، رسانههای داخلی و خارجی به تحلیل این موضوع پرداختند و اکثر قریب بهاتفاق این رسانهها، این اقدام آمریکا را بهمثابه تحریم قطعی سپاه و تمام کارکنان سپاه و حتی افراد مرتبط با سپاه معنا کرده و اعلام کردند هیچ استثنایی در این خصوص وجود ندارد.
تنها بهعنوان نمونه، یورونیوز در این خصوص به نقل از یک کارشناس اعلام کرد: «قرار گرفتن در لیست گروه تروریستی بار حقوقی دیگری دارد و بسیار فراتر از تحریم است. وقتی سپاه تحریم باشد نمیتوان مستقیم با آن کارکرد، اما وقتی تروریست اعلام شود هر نوع مراوده باواسطه هم ممنوع میشود. در عمل این کار عمق بخشیدن به تحریم است»
به تعبیر دیگر آمریکا که طی قانون کاتسا در مرداد 1396 سپاه را مورد تحریم قرار داده بود، با این بیانیه، سپاه را بار دیگر و این بار بهعنوان یک سازمان تروریستی مشمول تحریمهای خود قرار داد.
متعاقب سرنگونی پهپاد متجاوز آمریکا توسط پدافند دفاعی کشورمان، دولت امریکا در سوم تیرماه اعلام کرد تحریمهای جدیدی علیه ایران اعمال کرده است. بر اساس اعلام کاخ سفید، سه فرمانده ارشد سپاه و فرماندهان مناطق 5 گانه نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعنوان بخشی از افراد مشمول تحریم جدید آمریکا اعلام شدهاند. مشخص است که اعلام این اسامی و نفرات تنها برای خالی نبودن عریضه مطرح شده و هیچ کارکرد و خروجی نخواهد داشت چراکه این افراد قبلاً نیز تحریم شده بودند. سؤال این است که چرا اینگونه مطالب و بیانیهها از سوی کاخ سفید اعلام و توسط رسانهها دنبال میشود؟
این فضاسازی، قطعاً از شگردهای جنگ روانی است لیکن استفاده غیرمنطقی طرف آمریکایی از این حربه، کارکرد واقعی این شگرد را از بین برده و آن را به ضد خود تبدیل کرده است.
در زمان جنگ تحمیلی، رسانههای بعثی و حامیان صدام بهمنظور فشار روانی بر افکار عمومی کشور و درزمانی که درآمد کشور وابسته به فروش نفت بود، از نابودی زیرساخت کشور در جزیره خارک سخن میگفتند. در پاسخ به این فضاسازی رسانهای حضرت امام رحمهالله علیه در آذرماه 1364 فرمودند: «رسانههای آنها اگر چنانچه یک مطلب صحیحی هم باشد نمیگویند و چنانچه مطلبی را از امثال آنها بشنوند، چندین روز دنبال همهی گفته میشود، بعد هم دوباره تکرار میشود. جزیره خارک را خوب! زدند، بعضی جاهایش هم اشکال دارد. معلوم است زدند، اما توانستند که نفت ایران را قطع کنند؟ نتوانستند، الآن هم باز بااینکه میگویند که خود آنها عده ایشان میگویند به اینکه الآن همانطور که سابق جریان داشت نفت، حالا هم جریان دارد بلکه بیشتر یکقدری، الآن هم میگویند که ایران تمام شد نفتش، تمام شد. من نمیدانم جزیره خارک چند دفعه نابود باید بشود؟ اولی که زدند گفتند ما با خاک یکسانش کردیم، پس باید یک قطره نفت نداشته باشد، خاک است دیگر! بعد چهلونه مرتبه میگویند یا چند و چند مرتبه تازه زدند، هر دفعه میگویند ما از بین بردیمش. خوب، یکچیز را چند دفعه از بین میبرید؟ این وضع دنیاست. آنوقت مناقشه نیست اصلاً در رادیوهای خارجی راجع به این غلطی که اینها میگویند، راجع به این تناقضگویی که اینها میکنند هیچ کلمهای، هیچ حرفی نیست، اما تا یک کلمه اینجا از یکی صادر میشود، یکچیزی به آن میچسبانند و در بوقهایشان شروع میکنند به [تبلیغ] کردن. وضع دنیا الآن اینطوری است، روی دروغ بازشده است.»
اعلام تحریم جدید علیه برخی فرماندهان سپاه مشابه خبر نابودی جزیره خارک میباشد. به نظر میرسد آمریکا در تقابل با جمهوری اسلامی ایران دچار یک بنبست در انتخاب راهبرد شده است.
گزینههای آمریکا در مقابله با ایران برخلاف آنچه گفته میشود «همه گزینهها روی میز است» محدود است و اکنون شاید به مرحله «بی گزینه» رسیده است. امریکا در میدان عمل و واقعیت موجود، گزینهای مؤثر برای تقابل با ایران ندارد. عدم امکان واکنش به سرنگونی پهپاد آمریکایی توسط پدافند هوایی کشورمان علیرغم فضاسازی رسانهای مبنی بر اینکه ایران این پهپاد را خارج از فضای سرزمینی خود هدف قرار داده است و آمریکا با این مسئله مقابله خواهد کرد، تنها یکی از نمونههای واقعی برای تأیید بنبست آمریکا در انتخاب راهبرد تقابلی با جمهوری اسلامی ایران است.
همین موضوع سبب شده است دستگاه رسانهای و تبلیغی آمریکا و اذناب او تلاش کند با ادبیات جدید، حربههای سوخته و بدون اثر را بهعنوان اقدامات جدید به افکار عمومی جهان، معرفی نماید تا کسی متوجه نشود که آمریکا نتوانست اقدامی در مقابله با اقدام هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران انجام دهد. این وظیفه رسانههای مستقل است که استیصال امریکا در این خصوص را فریاد زده و افکار عمومی را نسبت به این واقعیت آشکار، مطلع و آگاه کنند
علی اکبری کارشناس مسائل سیاسی
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0