مدیریت بحران در مازندران؛ آزمون عبور از واکنشمحوری به پیشگیری
ساری-گروه اجتماعی: قرار گرفتن مازندران در جمع پنج استان اولویتدار مدیریت بحران کشور، اگرچه در نگاه نخست یک خبر امیدوارکننده و مثبت تلقی میشود، اما در لایههای عمیقتر، حامل پیامی دوگانه است: هشدار نسبت به سطح بالای مخاطرات طبیعی و در عین حال فرصت برای بازتعریف شیوه حکمرانی بحران در یکی از حساسترین استانهای کشور.
مازندران بهواسطه موقعیت جغرافیایی خاص، اقلیم متنوع، تراکم جمعیت، گسترش سکونتگاههای ناایمن و توسعه نامتوازن، همواره در معرض زلزله، سیل، رانش زمین و حوادث جادهای بوده است. بنابراین اولویتدار شدن این استان در مدیریت بحران، نه یک امتیاز صرف، بلکه نتیجه انباشت ریسکهای حلنشده در طول سالهای گذشته است.
اظهارات معاون سازمان مدیریت بحران کشور در ساری، نشاندهنده تغییر نسبی نگاه در سیاستگذاری بحران است؛ نگاهی که دیگر تنها بر واکنش پس از حادثه متمرکز نیست و تلاش دارد پیشگیری، مشارکت اجتماعی و همافزایی نهادی را وارد معادله کند. با این حال، پرسش کلیدی این است که آیا این تغییر گفتمان، به تغییر واقعی در عمل نیز منجر خواهد شد؟
نخستین نیاز راهبردی مازندران، عبور از مدیریت بحران دولتیِ متمرکز به سمت مدیریت شبکهای و مشارکتی است. تأکید بر نقش بخش خصوصی و ظرفیتهای مردمی، اگر صرفاً در سطح سخن باقی بماند، نمیتواند به تابآوری واقعی منجر شود. مشارکت اجتماعی زمانی معنا پیدا میکند که تشکلهای محلی، دهیاریها، سازمانهای مردمنهاد و حتی فعالان اقتصادی، نه در زمان حادثه، بلکه در فرآیند برنامهریزی و تصمیمسازی حضور مؤثر داشته باشند.
دومین اولویت، جابجایی کانون توجه از تجهیزات به پیشگیری ساختاری است. هرچند تأمین ماشینآلات، امکانات امدادی و بودجههای حمایتی ضروری است، اما تجربه سیلابها و زلزلههای گذشته در مازندران نشان داده که ریشه بحرانها بیش از آنکه در کمبود تجهیزات باشد، در ضعف برنامهریزی فضایی، ساختوسازهای بیضابطه و نادیدهگرفتن ملاحظات محیطزیستی نهفته است. تا زمانی که ساختوساز در حریم رودخانهها، جنگلها و مناطق پرخطر ادامه دارد، هیچ میزان از بودجه بحران، کافی نخواهد بود.
سومین نیاز اساسی استان، سرمایهگذاری جدی در آموزش و فرهنگ ایمنی است. تبدیل مازندران به الگوی ملی مدیریت بحران، بدون ارتقای آگاهی عمومی، شعاری بیش نخواهد بود. آموزش همگانی درباره زلزله، سیل و سایر مخاطرات طبیعی باید از مدارس آغاز شود و به رسانهها، شوراهای محلی و شبکههای اجتماعی گسترش یابد. جامعهای که خطر را میشناسد، هزینه بحران را کاهش میدهد.
نکته مهم دیگر، ضرورت شفافیت در تخصیص و هزینهکرد منابع بحران است. اولویتدار شدن مازندران بهمعنای ورود منابع بیشتر است، اما این منابع زمانی اثربخش خواهند بود که با نظام ارزیابی، گزارشدهی و پاسخگویی همراه شوند. اعتماد عمومی، خود یکی از مهمترین سرمایههای مدیریت بحران است.
در نهایت، مازندران امروز در یک نقطه تعیینکننده قرار دارد: یا این اولویت ملی، به فرصتی برای اصلاح ساختارها، کاهش ریسک و افزایش تابآوری تبدیل میشود، یا همچون بسیاری از برنامههای گذشته، در سطح وعده و گزارش باقی میماند. الگو شدن، نه با بودجه بیشتر، بلکه با تصمیمهای سخت، اصلاحات ساختاری و مشارکت واقعی جامعه محقق خواهد شد.

ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0