امفروه؛ فرشتهای در خاندان خورشید
فهیمه وجدانی – از بزرگترین بانوان تاریخ اسلام، می توان به ام فروه اشاره کرد. او که همسر امام بود، مادر امام بعد از خود و نیز راوی حدیث و عالم و متعبد و قابل احترام. نسب خانوادگى امفروه از جانب پدر به «أسماء بنت عمیس» مىرسد. اسماء، همسر «جعفر طیار علیه السلام» از نخستین […]
- فهیمه وجدانی –
از بزرگترین بانوان تاریخ اسلام، می توان به ام فروه اشاره کرد. او که همسر امام بود، مادر امام بعد از خود و نیز راوی حدیث و عالم و متعبد و قابل احترام. نسب خانوادگى امفروه از جانب پدر به «أسماء بنت عمیس» مىرسد. اسماء، همسر «جعفر طیار علیه السلام» از نخستین مسلمانان پاکباختهاى بود که به پیامبر اکرم (ص) و دعوت الهى او ایمان آورد. از سوی دیگر، نسب او به محمد بن ابی بکر می رسد؛ که پدربزرگش محسوب می شود.
*مقدمات ازدواج أمّفروه با امام باقر علیهالسلام
از آنجا که امام سجاد علیهالسلام توجه ویژهاى به فرزندش، امام باقر علیه السلام داشت، در صدد بود تا همسر مناسبى براى او برگزیند. فاطمه بنتالحسن علیهالسلام، همسر امام زینالعابدین علیه السلام درصدد بود تا براى فرزندش، دخترى نجیب از خاندانی باکمال برگزیند. او با شناخت حاصل از رفتوآمد افراد در منزل امامسجاد علیه السلام نظرش به قاسم بن محمد و همسرش اسماء، جلب شد. وى از ادب و نجابت فرزند ایشان، أمّفروه آگاهى داشت. هرگاه أسماء و دخترش، امّفروه به خانه ایشان مىآمدند، چهره معصومانه، نورانى و زیباى أمّفروه نظرش را جلب مىکرد. بنابراین، امّعبدالله نظر خود را با همسرش، امامسجاد علیه السلام، در میان گذاشت. نجابت خاندان قاسم، نظر امام سجاد علیهالسلام را نیز به سوى خود جلب کرد. از این رو، روزى در جمع عدهاى از اصحاب و منسوبین، نظر قاسم را درباره ازدواج أمفروه با فرزندش امام باقر علیهالسلام پرسید. قاسمبنمحمد نیز با ادب تمام پاسخ داد: «مولاى من! اختیار خانوادهام به دست شماست؛ هر طور که امر بفرمایید اطاعت مىکنم». آنگاه قاسم با خوشحالى تمام از محضر امام اجازه گرفت تا موضوع را با همسر و دخترش مطرح کند. بدین ترتیب، پیوند با اهلبیت علیهمالسلام سعادتى بود که نصیب این خاندان شد.
*تحمل سختىها
هنگامى که امام سجاد علیه السلام در مُحرّم سال ٩۵ به شهادت رسید، سختگیرىهاى شدید و شدت جاسوسى بنىامیه و اقدامات آنها در مقابله با اهل بیت، محنتها و سختىهاى بسیارى براى خاندان امامباقر علیه السلام به وجود آورد و خاندان قاسم بن محمد و یاران دیگر آن حضرت را تحت تأثیر خویش قرار داد. در این مصیبت سخت، امّفروه و فرزندان سوگوارش، تسلاى دل امام باقر علیه السلام و مادرش، فاطمه بنت الحسن علیها السلام بودند.سختترین دوران زندگى امّفروه با امام باقر علیهالسلام مربوط به دوران «هشامبن عبدالملکبن مروان» بود. هشام در سال ١٠۵ ه. ق روى کار آمد و تا سال ١٢۵ ه. ق حکومت کرد. وى با سختگیرى فراوان به امام باقر علیهالسلام مىکوشید تا زندگى آن حضرت و رفتوآمدهاى افراد به خانه ایشان را کنترل کند. از آنجا که ایرانیان نیز به اهلبیت علیهمالسلام گرایش داشتند و حتى افرادى از ناراضیان حاکمیت اموى به مناطق مرکزى ایران از جمله قم هجرت کرده بودند، هشام اهلبیت علیهمالسلام را که دشمن دیرینه خود مىدانست، بیشتر کنترل مىکرد.بزرگترین مصیبتى که به امّفروه وارد شد، شهادت امام باقر علیه السلام، این شوهر بزرگوار، به دست کارگزاران هشام بود که در هفتم ذىحجه سال ١١۴ ه. ق پیش آمد. در لحظات احتضار امام باقر علیه السلام، امام صادق علیه السلام بر سر بالین پدر بود و نگاه نگران و چشمان اشکبار مادرش، امّفروه را مىنگریست. اثر سم عامل هشام بن عبدالملک، همه وجود حضرت را فرا گرفته بود. هنوز پاسى از نیمه شب نگذشته بود که امام در کنار فرزندش امام صادق علیه السلام، مادرش فاطمه بنت الحسن علیها السلام، همسرش امّفروه، فرزندان و شمارى از نزدیکانش به شهادت رسید. صبح آن روز در مدینه محشرى برپا شد و جنازه امام را با احترام به سوى بقیع بردند و کنار پدرش، امام زینالعابدین علیه السلام و جدش، امام حسن مجتبى علیه السلام و جدهاش، فاطمه بنت اسد علیها السلام، پس از نماز به خاک سپردند. در همان شب، پس از بازگشت از بقیع، امام صادق علیه السلام دستور داد در خانه چراغ روشن کنند و آن را خاموش ننمایند.
*جایگاه امّفروه علیها السلام
الف) راوى اخبار آل محمد (ص)
از مقامات و ارزشهاى مهم، خدمتکردن به حجت خداوند است. أمّفروه، از جمله افرادى بود که این فضیلت متعالى نصیبش شد و افزون بر آنکه از محضر پدرش، قاسمبنمحمد که خود راوى اخبار آل الله بود، استفاده کرد، از محضر پدر همسرش، امام زینالعابدین علیه السلام، همسرش امام محمد باقر علیه السلام و فرزندش امام صادق علیه السلام نیز بهره جست و در زمره یکى از راویان اخبار اهل بیت علیهم السلام قرار گرفت.
حسین بن عبدالوهاب، از محدثین عالىمقام شیعه در قرن پنجم، با سلسله اسناد خویش نقل کرده است که روزى امام زینالعابدین علیه السلام به عروسش، أمّفروه رو کرد و فرمود: اى امّفروه! همانا من براى شیعیان [و محبینى] که از روى نادانى مرتکب گناه مىشوند، بسیار دعا مىکنم [تا خداوند آنها را ببخشاید]. أمفروه را به اخلاق و معرفت، بسیار ستودهاند و نامش، دفتر خوبان و نیکان را آراسته است. حدیثشناسان و روایتپژوهان، حدیثی را که سلسله به او رساند، صحیح میدانند. شریفرضی، بزرگمردی که نهجالبلاغه به همت او صورت و سامان یافت، در قصیدهای بلند از این بانوی عالیقدر یاد میکند و او را فخر خاندان میشمارد. در وصف او، نه دوستان و همراهان و همسویان سخن گفتهاند و بس؛ که تاریخنگارانی همچون مسعودی نیز به سخن آمدهاند و او را پارساترین و سرآمد بانوان و فخر زنان عصر خویش خواندهاند. صادق آل محمد که خود صدها و هزاران راوی داشت، راوی مادر بود وگاه میگفت که از مادرم شنیدم…
ب) مقام وکالت
مقام وکالت، ارزش والایى دارد که از سوى امام معصوم علیه السلام و حجت خداوند به بانویى اعطا شود و این نیست، مگر جلوهاى از حقایق ایمانى بانویى که امام به سبب همین ایمان، او را شایسته این مقام مىبیند؛ زیرا این امر ارتباطى با حَسَب و نَسَب ندارد و همانگونهکه حق تعالى فرموده است: «گرامىترین شما نزد خداوند، باتقواترین شماست» ٣ ، نزد حجتهاى الهى نیز هر که به حقایق نزدیکتر و ولایتش کامل باشد، مقربتر است. به همین دلیل است که مىبینیم امام صادق علیه السلام به وى وکالت داده بود حقوق ضعیفان و تهىدستان مدینه را از سوى امام پرداخت کند. ١ از این رو، وى با خانوادهها، زنان بىسرپرست و یتیمان نشست و برخاست مىکرد و از سوى امام از ایشان دلجویى مىکرد. گاهى نیز در مجالس عزادارى ابىعبدالله علیه السلام مسئولیت مجالس زنانه را بر عهده مىگرفت.
ج) مقام کرامت و یقین
اطلاق این مقام از سوى وصى الهى بر انسان، حاکى از اوج ایمان فرد و گواهى قطعى بر بهشتى بودن وى است. امامصادق علیه السلام در وصف مادر خویش مىفرمود: کانَتْ اُمّى مِمَّنْ آمَنَتْ و اَیقَنَتْ وَ اَحْسَنَتْ وَ اللهُ یحِبُّ المُحْسِنین؛ مادرم از زنان باایمان، داراى درجه والاى یقین، اهل احسان و نیکى بود و خداوند اهل احسان را دوست مىدارد. آن بانوى بزرگوار در میان بنىهاشم به دلیل همین کرامت روحى به مکرّمه مشهور شده بود و بر این اساس، امام صادق علیه السلام را ابن المکرّمه مىگفتند.
د) مقام فقاهت
یکى از نکتههاى مهمى که در زندگى امّفروه به چشم مىخورد، آگاهى وى از احکام و فقه نبوى (ص) است. جاى شگفتى نیست که او در محضر سه امام بزرگوار و حجت خداوند درس آموخته باشد و از این دریچه به فقاهت نائل نشود! اگرچه دلایل و مستندات روشنى که تأییدکننده این مطلب باشد اندک است، ولى همین اندک، ما را به مطالب اصلى راهنمایى مىکند؛ زیرا اساساً او در خانواده فقاهت رشد کرده و سپس به معدن فقاهت و به خانههایى که اَذِنَ اللهُ اَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الآصالِ ، راه یافته بود. از مستنداتى که فقاهت او را ثابت مىکند، خبرى است که «عبدالاعلى»، از فقهاى عامه، نقل کرده است. وى مىگوید:روزى امّفروه، مادر امام صادق علیه السلام را دیدم که حجرالاسود را با دست چپ استلام مىکند. به او گفتم: «در سنت، خطا رفتى و باید با دست راست استلام کنى». ولى او پاسخ داد: «ما از خاندانى هستیم که از علم شما بىنیازیم». (یعنى به همین نحو صحیح است و تو به خطا رفتهای)
ه) مورد احترام اهل بیت علیهم السلام
امّفروه مقام و منزلت والایى میان اهل بیت علیهم السلام داشت؛ بهگونهاى که نام او را به نیکى مىبردند. به همین دلیل امام صادق علیه السلام همواره از مادر خویش یاد مىکرد و حتى نام یکى از دخترانش را امّفروه گذاشت. این امّفروه، بعدها با یکى از عموزادگان خویش که فرزند «زید» شهید بود، ازدواج کرد. ٢ امامکاظم علیه السلام نیز یکى از دخترانش را امّفروه نام نهاد تا به این وسیله نام مادربزرگش را پاس بدارد، همانگونه که نام یکى دیگر از دخترانش را به احترام بانوى بزرگ اسلام، خدیجه نامید.امام صادق علیه السلام به یاد مىآورد که مادرش در مجمع بزرگ علمى که وى در مدینه تأسیس کرده بود، در موارد لزوم شرکت مىجست؛ همان مجالسى که به اذعان «ابوحنیفه»، از ارباب فرق عامه، نشان مىداد عالمتر و فقیهتر از فرزند امّفروه، یعنى امام صادق علیه السلام، در جهان وجود ندارد.
*درگذشت امّفروه علیها السلام
وقتی اولین تاول را موقع وضوگرفتن روی صورتش دید، فهمید آبله از مدینه تا اینجا دنبالش آمده است. کنیزش را صدا کرد تا بار سفرش را ببندد. امّفروه پس از شهادت همسرش، امام محمدباقر علیه السلام، آرام و قرار نداشت. وى در فراق آقایش مىسوخت و فرزندانش بهویژه امام صادق علیه السلام تسلاى دل مهربانش بودند. وى که خود را وقف آرمانهاى امام زمان خویش کرده بود، در حدود سالهاى ١٢۵ - ١٣٠ ه. ق دار فانى را وداع گفت.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0